به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، سرهنگ کیومرث حسنوند سرکلانتر پنجم پلیس پیشگیری پایتخت اظهار کرد: این پسر جوان، گلوی یکی از آشناهای خود را که یک زن سالخورده بود، بریده بود تا ۵۰ میلیون تومان طلایش را سرقت کند.
وی افزود: شب ۲۱ ماه رمضان یک پیرزن تنها در خانه اش در شهرک ولیعصر به قتل رسید. بلافاصله مأموران کلانتری ۱۵۳ شهرک ولیعصر راهی محل حادثه شدند. پسر مقتول در اظهارات خود به مأموران پلیس گفت چند ساعتی بود از مادرم که تنها زندگی میکرد، خبر نداشتم، برای همین نگران شدم و با او تماس گرفتم. ولی کسی پاسخگو نبود. سراسیمه به خانه مادرم رفتم و وقتی به آنجا رسیدم، جسدش را دیدم.
سرهنگ حسنوند گفت: بلافاصله کارآگاهان پلیس آگاهی و بازپرس کشیک قتل سر صحنه جرم رفتند. در حالی که تحقیقات ادامه داشت، مأموران کلانتری به یکی از بستگان مقتول که به محل حادثه آمده بود، مشکوک شدند. پسر مقتول به مأموران کلانتری گفت که این پسر، نوه دایی اش است و برای تسکین دادن به اینجا آمده است. دقایقی بعد مأموران کلانتری به چهره و رفر جوان مشکوک شدند. او مرتب عرق میریخت و به شدت سراسیمه بود. همین کافی بود تا رئیس کلانتری شهرک ولیعصر موضوع را با بازپرس در جریان بگذارد و در نهایت نیز دستور بازداشت این پسر صادر شد.
سرکلانتر پنجم پلیس پیشگیری پایتخت ادامه داد: او تحت بازجویی قرار گرفت، ولی منکر ماجرا شد. این در حالی بود که دستگاه ضبط دوربینهای مداربسته نیز دزدیده شده بود. برای همین پسر ۲۸ ساله تحت بازجویی بیشتر قرار گرفت اما همچنان منکر ماجرا بود. این در حالی بود که بررسیها نشان داد وی سابقه سرقت لوازم خودرو دارد. تا اینکه دوست متهم به قتل، با حضور در کلانتری، به مأموران گفت روزی که این پیرزن کشته شد، من با متهم بودم. ما با هم بیرون رفتیم. متهم به من گفت بیا برویم آبمیوه و بستنی بخوریم. وقتی با هم بودیم، هنگامی که میخواست موبایلش را از جیبش در بیاورد ناگهان انگشتر طلایی از جیبش افتاد. او هیچ حرفی نزد و انگشتر را دوباره داخل جیبش گذاشت. وقتی میخواست پول آبمیوه را حساب کند، این بار یک النگوی طلا از جیبش افتاد. تا اینکه او به من گفت خبری شنیده که افرادی به بهانه دادن بسته حمایتی وارد خانه پیرزنی تنها شده اند و او کشته اند. وقتی ماجرای این جنایت را شنیدم تصمیم گرفتم این حرفها را به پلیس بگویم شاید سرنخی باشد برای کشف راز جنایت باشد.
سر کلانتر پنجم پلیس پیشگیری پایتخت گفت: این اظهارات کافی بود تا متهم به این جنایت اعتراف کند. او درباره قتل به مأموران پلیس گفت مقتول عمه پدرم بود و تنها زندگی میکرد. ما به خانه اش رفت و آمد داشتیم. هر بار که به آنجا میرفتم، طلاهایش را میدیدم و وسوسه میشدم. تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم آن طلاها را سرقت کنم. آن زن طب سنتی انجام میداد. من هم به همین بهانه به خانه اش رفتم. وارد خانه شدم و با چاقوی میوه خوری او را کشتم. طلاهایش را برداشتم و دستگاه دوربین مداربسته را هم با خودم بردم.
به گفته سرهنگ حسنوند، در حال حاضر متهم در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات در رابطه با وی همچنان ادامه دارد.
نظر شما