در حالی که تهران با تمام وسعتش هنوز از فضاهایی تحتعنوان فضاهای گفتوگوی شهری بیبهره است برخی از مسئولان شهری خبر از ایجاد پاتوقهای محله مید هند ؛ همین امر هم سبب شده تا برخی از صاحبنظران شهری هشدار بدهند که چنین فضاهایی بدون داشتن تعاریف مشخص و پشتوانه علمی، فضاهایی نمیشوند که در ادبیات مرسوم شهرسازی سایر کشورها، فضای شهری نامیده میشود. چرا که تا کنون تعریف مشخصی از فضای شهری و حتی پاتوق محله داده نشده و جامعهشناسان شهری این سؤال را مطرح میکنند که از نگاه مدیران شهری به چه فضایی پاتوق محله میگویند و آیا پاتوق محله قرار است همان فضاهای گفتوگویی شود که شهر از آن بینصیب است؟
این نگرانی از آنجا نشأت میگیرد که در دو دهه گذشته هیچگاه مدیران شهری تهران حاضر نشدند که فضاهایی را تحت عنوان فضاهای گفتمان شهری ایجاد کنند و حال پس از دو دهه سکوت وقتی مدیران شهر تهران خبر از ایجاد پاتوق محله میدهند، این تردید وجود دارد که بین این فضا و آنچه در ادبیات مرسوم شهرسازی تحت عنوان فضاهای گفتمان شهری وجود دارد، فاصله بسیاری وجود داشته باشد.
ایمانی جاجرمی، جامعه شناس شهری و عضو هیات علمی دانشگاه تهران، یکی از این فاصلهها را انتظاری میداند که قرار است از این فضاها داشته باشیم.
به اعتقاد ایمانی به یقین بین فضایی که قرار است شهروندان به راحتی در آن گرد هم آمده و در مورد مباحث مورد علاقهشان صحبت کنند با فضایی مانند پارک و بوستان باید تفاوتهایی وجود داشته باشد:« این بحث درصورتی کلیتر به فضاهای عمومی شهر برمیگردد؛ فضاهایی که مردم در آن با هم گفت گو و بحث میکنند و حتی در سیاست تاثیرگذار میشوند.»
به اعتقاد جاجرمی بین پارک و یک فضایی که به آن فضای گفتوگوی شهری میگوییم تفاوتهای آشکاری است و باید دید که پاتوق محله قرار است با چه المانهایی شکل بگیرد.
جاجرمی یادآور میشود که گفت و گوی شهروندان مراتبی دارد؛ از مباحث عمومی شروع میشود و میتواند به مباحث جدی برسد که مردم از طریق آن در تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند و بتوانند در مسائل مدیریتی و سیاسی کشور تاثیرگذار باشند. بنابراین شهرداری باید اعلام کند سیاستگذاریهایش در این حوزه کدام حالت را شامل میشود.
به اعتقاد این جامعهشناس آنچه سبب شده در دو دهه گذشته چنین فضاهایی شکل نگیرد، هراسی بود که برخی مدیران آن دوره از گفتمانهای شهروندان داشتند؛ گفتمانهایی که به یقین از بطن آن برخی انتقادها به بدنه مدیریتی شهر میتوانست بیرون بیاید و بسیاری از مدیران سابق آمادگی دریافت چنین نقدهایی را نداشتند اما اگر در شرایط کنونی مدیران شهری دیگر چنین هراسی را ندارند و آمادگی ایجاد چنین فضاهایی را دارا هستند باید توضیح دهند که این فضاها قرار است در چه مناطقی از شهر و با چه تعریفی و حتی الگوی شهرسازی ساخته شود؟
به اعتقاد جاجرمی سیاست پاتوقهای محلات برگرفته از سیاست شهرسازی جدید است که در آن باید فضاهای شهری قابل پیاده روی باشند و شهروندان بتوانند در آن گفتوگو کنند.
این جامعه شناس شهری، با تاکید بر اینکه همه این سیاستگذاریها در شهرسازی جدید، وقتی شکل اجرایی میگیرد که مشارکت بیشتر شهروندان را به همراه داشته باشد، وجود انجمنهای محله را در شهرهای جدید ضروری میداند. البته از نگاه این جامعهشناس شهری، ناهمگونی و تکهتکه بودن مدیریت شهری در این حوزه جای نگرانی دارد:باید بررسی کنیم که بقیه سطوح مدیریتی با این کالبد شکل گرفته هماهنگی دارد یا خیر؟ به عبارتی اگر شهرداری این آمادگی را دارد که فضاهایی تحت عنوان فضای گفتمان شهری شکل بگیرد، آیا نیروی انتظامی هم حاضر به پذیرش این فر م جدید در عرصه شهری هست؟ بهعنوان نمونه در شهر تهران طرح امنیت اجتماعی در حال اجراست. باید دید که این دو طرح با هم هماهنگ هستند یا خیر؟
به اعتقاد عضو هیات علمی دانشگاه تهران، بهدلیل پراکندگی مدیریت شهری، اگر در این بین ناهماهنگی سازمانی بهوجود بیاید، هزینهاش را مردم میدهند:« در باب اهمیت اینگونه طرحها باید به تعریف مسئولان از شهروند نگاهی داشته باشیم. اگر مسئولان به شهروندان در حد مشتریان خدمات شهری نگاه کنند، ضرورتی برای این دست برنامهها وجود ندارد، اما اگر طرفشان را شهروندانی ببینند که از حقوقی برخوردارند، نبود چنین فضاهایی نشان دهنده کوتاهی مسئولان است.»
پاتوق محله، فضای گفتمان میشود؟
معاون آموزش امور مناطق زیباسازی شهر تهران، اما حرفهای دیگری برای گفتن دارد. مهدی گلشنی ترجیح میدهد در تعریف پاتوق محله به این جمله اکتفا کند: پاتوقها فضاهای روباز شهری هستند که محل تجمع مردم است و برای ارتباطات اجتماعی بیشتر مردم در نظر گرفته شدهاند که کنترل و اداره این مکانها را در اختیار شورایاران است.
وی تنها به آمار و ارقام ساخت پاتوق محله اشاره میکند بدون آنکه بخواهد پاسخی در مورد تعریف این فضاها و هم چنین ویژگیهای کالبدی و فضایی آن بدهد:« در حال حاضر مجموعا کار60 پاتوق یا به پایان رسیده و یا در حال اتمام است و برای سالجاری هم 110 پاتوقق با مشارکت واحدهای محلات درنظر گرفته شده است. 22 واحد نیز توسط سازمان شهرداری به بهره برداری میرسد.
این در حالی است که گلشنی، ماه گذشته از طراحی و راهاندازی 88 پاتوق در تهران خبر داده بود و مجموعه پاتوقهای محله را تا سال 88، 310 مورد اعلام کرده بود.
به همین دلیل است که جاجرمی تاکید میکند که ابتدا باید معاونت زیباسازی باید بگوید چه جایی را میخواهد پاتوق محله کند؛ آیا هر فضای روبازی را میتوان پاتوق کرد و به آن دلخوش بود که فضایی تحت عنوان فضای شهری شکل گرفته است: بهسازی و نیمکتگذاری پیادهروها، شهر را دارای یک پاتوق میکند و پاتوقها حالت نهادینه، دائمی و تکرار پذیر است. بهعنوان نمونه قهوهخانهها و باشگاههای اجتماعی پاتوقهایی بودند که در طول زمان به دلایلی تلاش شد از محوریت دربیایند. اما صندلیهای پیادهروها فضای سیالی هستند که آن نهادینگی و دائمی بودن پاتوقها را ندارند.
از این فضاها تنها میتوان برای شکل دادن به گفت گوهای اتفاقی و تصادفی در شهر بهره برد؛ طرحی که زمانی گفته شد با نیمکتهای خیابان ولیعصر تحقق یافته اما در همان دوران هم چندین و چند بار تاکید شد که نمیتوان جایی را به خاطر داشتن چند نیمکت فضایی برای گفتمان شهری نامید.
این جامعه شناس شهری با اشاره به اینکه طرحهای جامع شهری در حال حاضر بهدلیل رعایت نکردن نظر و حقوق شهروندان، مشکل دارند، درباره یک طرح عملی در این حوزه میگوید: با توجه به بحث جهانی شدن، مسائل کلانشهرها به هم نزدیک شده است.
بنابراین ما میتوانیم دنبال راه حلهای مشترک باشیم و اصول شهرسازی جدید را که در بسیاری از کشورها اجرا میشود الگوبرداری کرده و آن را منطبق بر شرایط تهران به کار ببریم. اما مصطفی پودراتچی، عضو هیات علمی گروه برنامهریزی شهری دانشگاه علامهطباطبایی، کارایی طرحهای اینچنینی را منوط به اصلاح ساختارها میداند.
پودراتچی معتقد است: باید حرف مردم شنیده بشود تا اشتیاقی برای حرف زدن داشته باشند، مردم باید انگیزهای برای استفاده از این اماکن داشته باشند، به عبارتی باید چیز جدید و جذابی به آنها عرضه شود در غیراینصورت از همان پارکها و فضاهای سبز موجود استفاده میکنند و دیگر نیازی به فضاهای شهری نیست.
البته پودراتچی یادآور میشود که نمیتوان گفت این اماکن هیچ تاثیری ندارند اما باید با برنامه ریزی صحیح و کارشناسانه و اصلاح برخی ساختارها، فرهنگ گفتمان را در بین شهروندان ایجاد کرد و آن را گسترش داد.
پاتوقهایی برای تفکرهای مختلف
به هر حال نمیتوان این نگرانی را مورد توجه قرار نداد که ممکن است آنچه در نهایت از پاتوق محله عاید شهر میشود با آنچه در تعاریف شهری از فضاهای گفتمان شهری وجود دارد، تفاوتهای آشکاری داشته باشد. به همین دلیل است که نه اصول شهرسازی و نه صرفا علم جامعهشناسی نمیتواند به تنهایی تعریف مشخص و جامعی را از چنین فضاهایی در اختیار مدیران شهری قرار دهد؛ بلکه باید یک طرح مطالعاتی جامعی به کمک شهر بیاید و تعیین کند که تهران به چه تعریفی از فضای گفتمان نیاز دارد و این فضا چگونه و با چه المانهایی میتواند در شهر شکل بگیرد.
به هر حال زمانی تهران یکی از بهترین عرصههای تجربه چنین فضاهایی بوده؛ از کافه نادری گرفته تا لالهزار و گذرهای مخصوص آن همگی، در دل خود بهترین نمودهای فضاهای گفتمان را در شهر داشتهاند اما این روزها شهرنشینی آنقدر در شهر سایه افکنده که گویا شهروندان و مدیران فراموش کردهاند که پایتختی مانند تهران به فضاهایی برای گردهم آمدن شهروندان به دور از دغدغههای روزمره نیاز دارد. به هر حال چنین فضاهایی نیاز شهروندی است که هنوز انگیزه حضور در چنین محیطهایی دارند و بهدنبال شکلگیری چنین فضاهایی میگردند.