مجله نیویورکر در آخرین شماره‌اش داستانی چاپ‌نشده از ارنست همینگوی را منتشر کرده است. این داستان ماجرای صید یک نیزه‌ماهی بزرگ است و شباهت‌های زیادی به رمان «پیرمرد و دریا» دارد. نوه همینگوی که داستان را پیدا کرده، توضیح می‌دهد این نوشته یک خاطره واقعی است یا فقط یک داستان.

همینگوی

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از نیویورکر، داستان کوتاهی از ماجرای شکار یک نیزه‌ماهی از ارنست همینگوی به تازگی منتشر شده است. این داستان که شبیه به ماجرای داستان پیرمرد و دریا است، تا کنون در میان اسناد و دستنوشته‌های همینگوی مخفی و از نظرها دور مانده بود. در این داستان که Pursuit as happiness نام دارد، همینگوی و دوستانش به شکار بزرگترین نیزه‌ماهی اقیانوس می‌روند. در روزی که آب به قدری زلال و شفاف است که می‌توان پستی‌ و بلندی‌های کف بندرگاه را دید. هرچند که در آخر راوی و دوستانش موفقیتی را که انتظار دارند به دست نمی‌آورند. از آن‌جایی که راوی در داستان با نام‌های ارنست و همینگوی مورد خطاب است، این ظن وجود دارد که داستان تازه همینگوی، روایت یک خاطره باشد.

شون همینگوی، نوه ارنست همینگوی می‌گوید این داستان را در میان نوشته‌های همینگوی در موزه و کتابخانه جان اف کندی پیدا کرده است و تعجب کرده که چرا این داستان که از معدود نوشته‌های منتشر نشده نویسنده است، تاکنون مغفول مانده؛ در حالی که به عقیده او، گنجی است از گنجینه نوشته‌های پدربزرگش.

شون همینگوی

از آن‌جایی که در داستان، راوی با نام خود نویسنده مورد خطاب قرار می‌گیرد که با آقای جوزی (نامی که همینگوی دوستش جو راسل را با آن صدا می‌کرد) به صید ماهی رفته است، به نظر می‌رسد که به نوعی خودزندگینامه باشد. با این وجود چه چیزی می‌تواند ما را مطمئن کند که این سند تازه، یک داستان است و نه یک خاطره؟ شون همینگوی می‌گوید: در واقع برایم سخت بود که تصمیم بگیرم این یک داستان است یا ناداستان. چرا که بخش‌های زیادی از آن به نظر روایت شخصی است. با این حال ترجیح دادم فکر کنم که این یک داستان است. این نوشته بسیار با دقت و مانند داستان کوتاه نوشته شده است. همان‌طور که پدربزرگم به خاطراتش «پاریس، جشن بی‌کردان» عنوان داستان را اطلاق کرده است؛ کارکرد داستان تاباندن نور به رویدادهای واقعی است.  

اما چقدر از این داستان واقعی و چقدر از آن تخیلی است؟ آیا واقعا همینگوی خاطره‌ای از شکار یک نیزه‌ماهی و ناکامیش را تعریف می‌کند؟ نوه او معتقد است احتمالا این داستان از یک خاطره صید ماهی واقعی در تابستان ۱۹۳۳ الهام گرفته شده است. با این حال چند خاطره دیگر  به اضافه عناصر داستانی به آن افزوده شده و جذابترش کرده است. 

داستان در سال ۱۹۳۳ می‌گذرد، اما آیا همینگوی آن را همان سال نوشته است یا سال‌های بعد؟ آیا این یک داستان مستقل است یا باید آن را یادداشتی در حین نوشتن رمان پیرمرد و دریا به حساب آورد. نوه همینگوی می‌گوید: نشانه‌هایی در داستان وجود دارد که نشان می‌دهد همینگوی آن را سال‌ها بعد نوشته است. تخمین زمان دقیق آن کار سختی است اما فکر می‌کنم تاریخ خلق این داستان باید بین سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۵۶ باشد، هنگامی که مشغول کار روی فیلم پیرمرد و دریا بود. من آن را به هیچ وجه یادداشتی برای رمان نمی‌بینم، اما فکر می‌کنم یک قطعه خوب است که می‌تواند همراه رمان باشد. چرا که درباره تدارک صید یک نیزه‌ماهی بزرگ است و به شیوه‌های مختلف نشان می‌دهد که چقدر کار سختی است، حتی با وجود تجهیزات مدرن ماهی‌گیری، قایق موتوری و چندین ماهیگیر باتجربه. 

کد خبر 517956

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha