جین: به خاطر زن بودن، در عین حال حس می کنم که یک هویت سانسور شده در اینترنت به هر کس امکان می دهد تا صدایی برای شنیدن داشته باشد... شنیده شدن و توسط نژاد یا جنیست خود نادیده گرفته نشدن مهم است.
یکی از دانشجویان به نام آلیسون به گروه خود می نویسد که شهروند دیجیتال بودنم مرا تا حدودی ناراحت می کند زیرا می دانم که من برروی شبکه یک عددم .
پس از انتشار نتایج یک بررسی پیمایشی درباره تاثیر فن آوری جدید، مفهوم شهروند دیجیتال مورد توجه بسیاری قرار گرفت. این پیمایش که به صورت نمونه گیری تصادفی از 1444 آمریکایی انجام شد، شهروند دیجیتال را به عنوان" پیش آهنگ سده بیستم اعلام کرد" (سیک و کاردزیل 1997) . شهروند دیجیتال که امروزه در آمریکا احتمالا با آن برخورد می کنیم شخصی است خوشبین و خود رای که از بیشترین اتصال الکترونیکی برخوردار است . این نظر سنجی،نخستین پیمایش ژرفانگر در مورد کاربران فن آوری در آمریکا اعلام شد. از نظر اعلام کنندگان نتیجه پیمایش، شهروندان دیجیتال" خوش بین، بردبار، اجتماع گرا . مدنی اند که در عین حال به شدت خود را به تغییر متعهد می دانند."
منتقدان این نتبجه گیری چندان به پیمایش و نتایج آن خوش بین نبودند. ( گامبروتی و دیگران 1998 ) برای نمونه ریچارد مور(1997 ) منتقدانه می نویسد:" نتایج این نظرسنجی، تحصیلات، قدرت سیاسی ، قدرت اقتصادی و ایمان و نظم موجود را که مشخصه یک طبقه نسبتا ممتاز است بازتات می دهد. به بیان دیگر، کسانی که می توانند اتصال را انجام دهند و برای بهره بردن از این اتصلات مجهزند." کاتز(1998) می گوید پیمایش شهروند دیجیتال تنها به افرادی که توانسته اند به فضای سایبر وصل شوند نگریسته است و نتایج تلاشی در جهت تجزیه و تحلیل مشکلات دسترسی که از فقدان امتیاز اقتصادی و اجتماعی ناشی می شود به عمل نیاورده است.
دانشجویان فرونترا نیز مانند مور مفهوم شهروند دیجیتال را مورد انتقاد قرار دادند و فراتر از آمریکا در پی شواهدی گشتند تا بدانند چه کسی شهروند دیجیتال است ، مایل است باشد و چه کسانی نمی توانند شهروند دیجیتال باشند. یکی از دانشجویان به نام آلیسون به گروه خود می نویسد که شهروند دیجیتال بودنم مرا تا حدودی ناراحت یم کند زیرا می دانم که من برروی شبکه یک عددم . اگر چه به مزایای این امر باور دارم چون که هویتم را پنهان نیم دارد. زیرا برای بسیاری از افراد پذیرش چیزی به عنوان هویت کار دشواری است. داشتن یک هویت سانسور شده امری تبعیض آمیز نیست و به هرکس امکان یم دهد تا با هرکس دیگر صحبت کند و بلافاصله با اولین برداشت ظاهری اقدام به داوری ننماید."
در پاسخ به آلیسون و گفته او که پذیرش چیزی به عنوان هویت کار دشواری است ، دانشجوی دیگری می نویسد :شهروند دیجیتال می تواند کسی باشد که دریک جامعه مجازی راحت تر از یک جامعه واقعی و غیرمجازی زندگی می کند. ممکن است دلیل پنهان شدن شان این باشد که جامعه به طریقی آنان را اشتباه می گیرد ویا از لحاظ اجتماعی مورد پذیرش قرار نمی دهد. پس برداشت این دانشجویان ازشهروند دیجیتال یک فرد متصل شده و قدرت یافته از اتصالات الکترونیک نیست بلکه بیشتر فردی را در نظر دارند که هنجارهای اجتماعی او را حاشیه نشین ساخته و فردی که می کوشد در یک دنیاری مجازی که دل رحم تر از دنیای واقعی است به زندگی خود ادامه دهد. پاسخی موجزتر را نیزیکی از دانشجویان آمریکایی به نام چد داده است. او شهروند دیجیتال را فردی می داند که :
* صبح زود از خواب بر می خیزد و به جای رفتن برای خرید روزنامه به جست وجو درشبکه و خواندن سایت های روزنامه ها ی روزنامه ای سراسر جهان می پردازند.
* با کلیک کردن چند تکمه به جای استفاده از پاکت بازکن نامه های خود را می خواند.
* از خود می پرسد که آیا مودم کامپیوترش خوب کار می کند،و سرعت کافی دارد یا خیر؟
* به جای لباسها ، چهره یا شخصیتاش، توسط یک پس ورد یا نام کاربر شناخته می شود.
سایر شرکت کنندگان در پژوهش فرونترا برداشت های متفاوتی از شهروند دیجیتال داشتند و کمتر بر تعریف فد توسط فن آوری تاکید داشتند و بیشتر در پی آن بودن که چگونه کاربر می تواند از طریق این فن آوری سخن های خود را بگوید . برای نمونه یک دانشجوی چینی و یک دانشجوی آفریقای جنوبی این مساله را مورد بررسی قرار داده بودند که چگونه جنسیت و تکنولوژی با هم تلاقی می کنند. " زن شهروند دیجیتال بودنم نشان می دهد که من بخشی از این انقلاب تکنولوژیک ام و از این وضعیت خوشحالم. بخصوص که فاصله میان ثروتمند تکنولوژی و فقیر تکنولوژی بیشتر می شود و امکان و فرصت ها از زندگی واقعی افراد فاصله گرفته به درون دنیای مجازی اینترنت، چت روم ها و ایمیل ها جذب می شوند . این خانم مزایای شهروند دیجیتال را برای زندگی خودش تشخیص می دهد: اینترنت این امکان را می دهد که صدایت شنیده شود و امکان می دهد که بخشی از این دنیای مجازی باشی. در عصر کنونی اطلاعات و فن آوری یک شهروند دیجیتال بودن بهتر است از اینکه هیچ چیز نباشی.
بانوی دیگری به نام جین، می افزاید :به خاطر زن بودن، در عین حال حس می کنم که یک هویت سانسور شده در اینترنت به هر کس امکان می دهد تا صدایی برای شنیدن داشته باشد... شنیده شدن و توسط نژاد یا جنیست خود نادیده گرفته نشدن مهم است.
برخی از این مباحثات به گروه ارتباطات مبتنی بر کامپیوتر CMC امکان داد تا جنسیت را به داراها و ندارها نسبت دهد که از مرزهای جغرافیایی میان ملت های توسعه یافته و درحال توسعه فراتر می رود. جاسمین یک دانشجوی کروات در لندن نوشت که ما در ضمن تلاش کردیم تا دارها و ندارها را مختصری متفاوت تعریف کنیم اما هنوز هم آنها را در رابطه با ارتباطات میان فرهنگی نگهداریم. ما در پی آن بودیم که بدانیم چگونه داراها و نادارها از لحاظ اجتماعی موجود می توانند از طریق اینترنت از این تبعیض عبور کنند. در اینترنتی که این گونه صفات می توانند پنهان بمانند،تحریف شوند یا اصولا خود را نشان ندهند، برای نمونه زنانی که در سرتاسر این قرن برای برابری مشغول مبارزه بوده اند. و هنوز هم به این کار مشغول اند می توانند درون دامنه شبکه اینترنت به این برابری دست پیدا کنند .در ضمن سایر صداها ره ویژه در حال توسعه تمایل به بحث و گفت و گو با واژگانی کاملا ملموس دارند . کاملیا، دانشجوی برزیلی چنین نتیجه می گیرد که با وجود امکان بالقوه برای قدرت یابی،مفهوم شهروند دیجیتال یک اصطلاح گنگ است. ملت های در حال توسعه ای چون برزیل این مشکل را دارند که دسترسی تکنولوژیک تنها به افراد و طبقه متوسط ممتاز و ثروتمند محدود می شود. لذا، مفهوم شهروند دیجیتال یک مفهوم واقع گرایانه برای میلیون نفر تلقی نمی شود.
همشهری آنلاین: مقاله شهروند دیجیتال عنوان مطلبی است از بخش چهارم کتاب امپریالیسم اثر لورابی.لنگل و پاتریک دی. مورفی که دکتر پرویز علوی آنرا ترجمه کرده و توسط انتشارات ثانیه درآستانه چاپ قرار گرفته است
کد خبر 5220