این خیل عظیم و خروشان بچههای مدرسهای که همراه با صدای زنگ آخر به سوی خیابان هجوم میآورند را که نمیشود مهار کرد. رهگذران چند لحظهای را با تعجب به شنیدن صدای جیغ و داد و دیدن صورتهای گُلانداخته بچهها میگذرانند و میگذرند. گاهی همراه با لبخندی که یعنی:«بچهاند دیگر، از در و دیوار هم بالا میروند.» اما انگار وزیر آموزش و پرورش از این صحنه تعبیر دیگری دارد.
طفل گریز پای را...
اسفند ماه سال گذشته وزیر آموزش و پرورش در سومین همایش مدرسهسازان که از سوی سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور برگزار میشد، به گلایه از وضعیت موجود مدارس پرداخت. مدارسی که بهزعم وی دیگر بختی برای رقابت با جذابیتهای تلویزیون، اینترنت و محیط آزاد بیرون ندارد.
وزیر آن زمان گفت:«فضای مدرسه بهگونهای است که وقتی زنگ مدرسه به صدا در میآید، همه فرار میکنند یا وقتی به دلیل برف و سرما مدرسه را تعطیل میکنیم، دانشآموزان ما دچار خوشحالی مفرط میشوند.» علیاحمدی، نوع رنگآمیزی کلاسها، آزادی عمل نداشتن و نوع پوشش دختران دانشآموز در کلاسها و غیراستاندارد بودن میز و صندلیهای موجود را از جمله مواردی ذکر کرد که باید برای حفظ سلامت فیزیکی و روانی دانشآموزان مورد اصلاح قرار گیرند.
اما بحث مشکلات دانشآموزان با کلاسهای درس به بحثی فراتر از دغدغههای آقای وزیر تبدیل شد. «تحقیقات در میان دانشآموزان تهرانی نشان داده است که همه آنها یک یا دو ناهنجاری قامتی و اسکلتی دارند.» حسین قاسمی؛ کارشناس مسئول توسعه تربیت بدنی آموزش و پرورش شهر تهران با بیان این مطلب، دلایل اصلی چنین معضل گستردهای را کمبود فعالیت بدنی و فقر حرکتی دانشآموزان و نیز مناسب نبودن وسایل شخصی آنان از جمله کفش،کیف و نیز نحوه راه رفتن و نشستن دانست که به لطف میز و نیمکتهای غیراستاندارد در مدارس اجتنابناپذیر مینماید. البته قاسمی ناگفته نمیگذارد که براساس تحقیقات مذکور، ناهنجاریهای اسکلتی و قامتی در میان دختران رواج بیشتری نسبت به پسران دارد اما در مورد علت این امر سخنی به میان نمیآید.
«میز و صندلی های غیراستاندارد» از جمله نقصهایی هستند که انگار مدتی است در مورد آنها اجماع بیشتری به وجود آمده است. یعنی همان چیزی که در سخنان وزیر آموزش و پرورش و برخی کارشناسان تربیت بدنی آموزش و پرورش مورد تاکید قرار گرفته است. تذکر پزشکان در مورد برخی صدمات همچون گوژپشتی، درد گردن و ستون فقرات که همگی ناشی از نحوه نشستن اشتباه هستند، احتمالا دلیل این اجماع را بهتر بیان میکند. اما اینکه نتیجه چنین همگراییهایی به اصلاح وضعیت موجود ختم میشود یا خیر، بحث دیگری است.
مبارزه با کجیها
هرچند سیدباقر مسلمی؛ معاون اداری و مالی سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس در گروه کسانی که میز و صندلیها را از دلایل اصلی ناهنجاریهای قامتی در میان دانشآموزان میدانند، قرار نمیگیرد و معتقد است:«این مسئله خیلی موجه نیست و قابل بحث است» اما به هر صورت قبول دارد که «میز و نیمکتهای مدارس طبق استانداردهای ملی ساخته نمیشوند و شرکتهای تولیدکننده هیچ کدام دارای مجوز از مراکز استاندارد صنعتی کشور نیستند.» وی البته اطمینان میدهد که از امسال شرط کسب مجوز از مرکز استاندارد برای شرکتهای طرف قرارداد آموزش و پرورش وضع شده است و تعدادی کارشناس نیز بر تولیدات آنها نظارت میکنند. با این وجود بسیار خوشبینانه است اگر فکر کنیم تمامی میز و نیمکتهای غیراستاندارد موجود از گردونه خارج میشوند و همه دانشآموزان بخت نشستن بر تولیدات استاندارد شده و جدید را خواهند داشت.
علاوه بر وضع مقررات جدید برای شرکتهای طرف قرارداد، بهنظر میرسد مشکلات جسمی دانشآموزان تا آنجا پیش رفته است که آموزش و پرورش شهر تهران با راهاندازی کانونهای حرکات اصلاحی و شناسایی ناهنجاری های اسکلتی در مناطق 2، 5، 10، 14و 19 تلاشهایی را برای شناسایی و درمان دانشآموزانی که دارای ناهنجاریهای اسکلتی هستند آغاز کرده است. طبق آماری که کارشناس مسئول توسعه تربیت بدنی آموزش و پرورش شهر تهران ذکر میکند، 80 هزار دانشآموز دارای مشکلات قامتی و اسکلتی به این مراکز معرفی شدند که درصورت تامین بودجه میتوان به مشکلات آنان رسیدگی کرد و لازم به توضیح نیست که کمبود بودجه از همان ابتدا، روند اجرای این طرح را کند و محدود کرده است.
پشت میزنشینان میگویند
تنها مسئولان نیستند که در مورد میزان تاثیر میز و نیمکتهای غیراستاندارد بر فیزیک دانشآموزان نظرات متفاوتی دارند، میان خود دانشآموزان نیز نظرات گوناگونی هست. میلاد، دانشآموز دبیرستانی در منطقه 5 تهران شکایت چندانی از فضای کلاس ندارد و فکر میکند که میز و نیمکتها مناسب هستند، البته با ذکر این نکته که «ولی فقط برای یک زنگ راحتند.» نیلوفر دانشآموز راهنمایی است و بهنظر میرسد با فضای کلاس و میز و صندلیها مشکلی ندارد، بهویژه از زمانی که تعدادی از نیمکتهای قدیمی و مشکلدار جمعآوری شدهاند و دیگر لباس همکلاسیهایش با تیزی فلزهای آنها پاره نمیشود. اما در این میان شاید نظرات شهرزاد که پس از تجربه سالها درس خواندن در مدارس ابتدایی و راهنمایی آلمان حالا به وطن بازگشته و از 3 سال پیش به فضای کلاسهای ایرانی عادت کرده است، شنیدنیتر باشد.
این دانشآموز دبیرستانی منطقه 3 تهران بهسرعت، به راحتنبودن نیمکتهای کلاس اشاره میکند و میگوید:«فقط باید شانس بیاوری که میز پشتیات دیواره بلندی داشته باشد که بشود راحتتر به آن تکیه داد؛ چون نشستن پشت این نیمکتها واقعا کمر و پشت را اذیت میکند. اما نشستن در یک کلاس درس آلمانی درست مثل این بود که پشت یک میز مطالعه با صندلی راحت نشستهای. فضای هر کلاسی مربوط به همان درس بود و اغلب درسها با مثالهای عینی و در فضای متفاوت تدریس میشدند.»
حالا بهنظر میرسد آن قدر مدارس گوناگون در سطح این شهر وجود دارد و آن قدر استانداردهای متفاوت در مدارس رایج است که شاید بتوان نظر ناهید مفتاحی، آموزگار را پذیرفت که میگوید:«وضع مدارس و کلاسها بهطور کامل بستگی به بودجه هر مدرسه و میزان لیاقت و حوصله مدیریت آن مدرسه دارد؛ چون در عمل قانون خاصی نیست که مدارس را بهطور یکسان وادار به رعایت استانداردهای خاصی کند.»
تنها نکته امیدوارکننده در این ماجرا این است که تقریبا همه مسئولان به وجود ناهنجاریهای فیزیکی گسترده در میان دانشآموزان آگاه هستند و بنابر آنچه میگویند تلاشهایی را جهت رفع این مشکلات شروع کردهاند. اما اینکه این آگاهیها و تلاشها تا کی و کجا کارساز باشد بحث دیگری است که نتیجهاش را چون همیشه باید به دست زمان سپرد و منتظر ماند. هرچند که شاید برای حفظ شادابی و راست قامتی فرزندان یک جامعه تنها صبر چارهساز نباشد.