چندی قبل کارآگاهان مبارزه با سرقت پلیس آگاهی استان تهران در جریان فعالیت اعضای باندی قرار گرفتند که ۳ جوان اعضای آن بودند.
بررسیهای اولیه بیانگر آن بود که سارقان مخوف، هنگام شب پس از سوار کردن مسافران در محدوده متروی فردیس، آنها را به محلههای خلوت میکشاندند و با تهدید چاقو اقدام به سرقت اموال باارزش و پولهای آنها میکردند و از محل متواری میشدند.
سرنخی که تنها چند عدد بود
با آغاز تحقیقات درباره این باند مخوف، کارآگاهان پلیس آگاهی برای یافتن ردی از سارقان، به بازجویی از مالباختگان پرداختند اما در بررسیها دریافتند هیچ کدام از مالباختگان به خاطر شوک و هراس زمان سرقت و وقوع حادثه در تاریکی شب، موفق به شناسایی چهره سارقان نشدهاند، در این مرحله تنها سرنخی که پلیس در اختیار داشت چند شماره ناقص از خودروی پراید سفید رنگ سارقان بود.
با این اطلاعات، کارآگاهان با تمرکز اقدامات خود روی همان چند شماره پلاک و به دست آوردن ترکیبهای مختلفی که با این شمارهها ایجاد میشد، توانستند چند خودرو را شناسایی کنند اما وقتی بررسیهای تخصصی نشان داد که فرزند مالک یکی از خودروها جوان شروری به نام میثم است دستگیری وی در دستور کار پلیس قرار گرفت.
به این ترتیب در حالی که احتمال میرفت مرد جوان در سرقتهای خشن دخالت داشته باشد، وی تحت کنترل قرار گرفت و سرانجام ماموران در یک عملیات ضربتی درشامگاه 25 اردیبهشت، زمانی که مرد جوان و یکی از دوستانش به نام محسن در بیابانهای اطراف فردیس قصد زورگیری از یک مسافر را داشتند، آنها را دستگیر کردند.
با انتقال متهمان به اداره آگاهی، آنها با اعتراف به سرقتهای زنجیرهای از مسافران شب در فردیس، مدعی شدند سومین عضو باند به نام احمد ۲ هفته قبل به اتهام سرقت از منازل و اماکن عمومی راهی زندان شده است.
ما ۳ رفیق بودیم
در ادامه تحقیقات از این ۲ سارق جوان، میثم به کارآگاهان گفت: اوایل سال ۸۶ به همراه محسن و احمد یک چایخانه سنتی اجاره کردیم و در آنجا در قالب پذیرایی از مشتریان دست به کارهای خلاف میزدیم تا اینکه صاحب ملک متوجه موضوع شد و از تمدید قرارداد اجاره خودداری کرد.
مرد جوان در ادامه گفت: بعد از بیکار شدن، من و ۲ دوستم تصمیم گرفتیم با استفاده از خودروی پراید پدرم، در ساعات اولیه شب مسافران تنها را شناسایی کرده و در طول مسیر از آنها سرقت کنیم.
برای اجرای نقشهمان، قبل از سوار کردن مسافران، ابتدا احمد با چاقو روی صندلی جلوی خودرو مینشست و محسن هم با یک قمه بزرگ در صندلی عقب قرار میگرفت، بعد از شناسایی طعمهای که فکر میکردیم پول زیادی به همراه دارد، او را سوار خودرو میکردیم، در طول مسیر محسن قمه را زیر گلوی مسافر میگذاشت و با تهدید سر او را به زیر صندلی میبرد، من هم با سرعت به طرف محلهای خلوت میراندم.
پس از کشاندن طعمهها به بیابانهای اطراف شهر، وی را به مرگ تهدید کرده و اموال باارزش، پول و کارت اعتباری او را ربوده و به او میگفتیم که اگر بخواهد ماجرا را به پلیس اطلاع دهد، بلای وحشتناکی سر خانوادهاش میآوریم و به این ترتیب با رها کردن او در تاریکی بیابان، ناپدید میشدیم.
سرهنگ علی رمضانی- معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان تهران- با اعلام این خبر گفت: متهمان تا کنون به ۱۵ فقره سرقت و زورگیری به این روش اعتراف کردهاند.