یکی از بخشهایی که این کشور سرمایهگذاری هنگفتی را روی آن آغاز کرده طرح سپر دفاع موشکی است.
مقامات آمریکایی ادعا میکنند این طرح را برای مقابله با تهدیدات موشکی کشورهای بهاصطلاح شرور به اجرا میگذراند. تهدیداتی که البته هر روز با سرعت بیشتری کمتر و کمتر میشوند.
این طرح با مخالفت بسیاری از کشورها از جمله روسیه و چین و حتی بعضی متحدان واشنگتن روبهرو شدهاست.
به تازگی دیمیتری مدودف رئیسجمهوری جدید روسیه در نخستین سفر خارجی خود بعد از ورود به کرملین، در چین به اتفاق رهبران این کشور، طرح سپر دفاع موشکی آمریکا را محکوم کردند.
درصورتی که بودجه درخواستی جورج بوش رئیسجمهوری آمریکا در کنگره تصویب شود، این کشور در حدود ۱۲ میلیارد دلار روی طرح سپر ضدموشکهای بالستیک سرمایهگذاری خواهد کرد. این مبلغ سرمایهگذاری روی سپر موشکی در تاریخ نظامی آمریکا بیسابقه خواهد بود.
این مبلغ سرمایهگذاری حتی ۳ برابر بیشتر از سرمایهگذاری آمریکا در زمینه دفاع موشکی در سالهای جنگ سرد است. دولت آمریکا همچنین در نظر دارد تا ۶ سال آینده مبلغ ۶۰ میلیارد دلار روی سامانه دفاع موشکی سرمایهگذاری کند.
این مبلغ آنقدر زیاد است که هیچیک از فرماندهان ارشد نظامی پنتاگون در هیچ دورهای حتی خوابش را هم نمیدیدند. اما آنچه این سرمایهگذاری هنگفت را با تردید مواجه میکند این است که در حقیقت آنچه این سیستم دفاعی قصد مقابله با آن را دارد در حال کاهش یافتن است.
مجله معتبر فارین پالیسی در شماره اخیر خود در گزارشی از توان موشکی کشورهای قدرتمند دنیا مینویسد: امروز در مقایسه با ۲۰ سال پیش تعداد موشکها، برنامههای موشکی و دشمنان مسلح به سلاح موشکی که بتوانند ایالات متحده آمریکا و نیروهایش را در جایجای دنیا با خطر مواجه کنند، بسیار کمتر است.
تعداد موشکهای آماده به شلیک کشورهای روسیه و چین از سال ۱۹۸۷ تا کنون ۷۱ درصد کاهش یافته است. تعداد موشکهای میانبرد بالستیک نیز که رو به متحدان آمریکا در اروپا و آسیا هدفگیری شده بود به میزان ۸۰ درصد کاهش یافته است.
علاوه بر این اکثر ۲۸ کشوری که هیچ موشک بالستیکی در اختیار ندارند تنها از توان موشکی موشکهای «اسکاد» برخوردارند که برد آنها تنها ۶۰۰ کیلومتر است و البته روز به روز هم قدیمیتر و از کار افتادهتر میشوند. حتی تعداد کشورهایی که سعی در دستیابی به توان موشکی موشکهای بالستیک دارند نیز رو به کاهش است.
البته این به آن معنا نیست که بگوییم دنیای ما عاری از خطر است. روسیه هنوز ۶۶۰ موشک قارهپیما دارد که میتواند ایالات متحده را با خطر مواجه کند. چین هم ۲۰ موشک قاره پیما با توان حمل کلاهک هستهای دارد. اما مسئله اینجاست که این سلاحها هدف اصلی برنامه دفاع موشکی آمریکا نیست.
این مسئله بسیار واضح و مبرهن است که سپر موشکی آمریکا در چک و لهستان با هدف تهدید روسیه و چین نصب نمیشود. چراکه اصولا آنها نمیتوانند تهدیدی برای روسیه و چین باشند.
هر دو کشور روسیه و چین از این قابلیت فناوری برخوردارند تا با نصب تجهیزاتی روی موشکهایشان از رهگیری جلوگیری کنند. آمریکا ادعا میکند که سپر موشکی را با هدف مقابله با توان موشکی کشورهایی که مقامات آمریکایی آنها را شرور میخوانند، طراحی کرده است.
حقیقت این است که از زمان مطرح شدن بحث دفاع موشکی در میان معادلات قطبهای نظامی جهان، دیپلماسی در مقایسه با رادارهای رهگیر، نقش مؤثرتری در خلع سلاح موشکی کشورها بازی کرده است.
توافقنامهای که در پی مذاکرات ۸ ساله رونالد ریگان رئیسجمهوری پیشین آمریکا با مقامات اتحاد جماهیر شوری سابق امضا شد، منجر به این شد که شوروی سابق، گنجایش زرادخانه موشکهای دوربرد خود را تا نصف کاهش دهد.
این توافقنامه همچنین بهطور کامل تعداد ۸۰۰ موشک کوتاهبرد و میان برد روسیه را از رده خارج کرد. توافقنامههایی که بعدها امضا شد میتوانست بیش از پیش حجم زرادخانههای موشکهای دوربرد را کاهش دهد.
این توافقنامهها حتی میتوانست ممنوعیت جهانی ساخت موشکهای کوتاهبرد و میان برد را در پی داشته باشد. در عین حال مذاکرات دیگری نیز پیشرفتهایی را در این خصوص حاصل کرد.
لیبی در سال ۲۰۰۳ پس از یک سری مذاکرات، برنامههای ساخت موشکهای بالستیک خود را کنار گذاشت.
کرهشمالی نیز آزمایش موشکهای دوربرد خود را کنار گذاشته و اگر گفتوگوهای اخیر با مقامات این کشور نتیجه بخش باشد، این کشور برنامه ساخت این موشکها را کاملا خاتمه خواهد داد.
از سوی دیگر افسران ارشد پنتاگون هرگز طرفدار این نیستند که میلیاردها دلار روی برنامههایی سرمایهگذاری شود که دستآخر سودی برای سربازانشان به همراه نخواهد داشت.
اگر تاکنون نیز این افسران ارشد در برابر هزینه کردن میلیونها دلار روی طرح سپر موشکی، سخنی در اعتراض به میان نیاوردهاند به این دلیل است که بودجه طرح سپر موشکی بهعنوان جزئی از بودجه وزارت دفاع آمریکا، هر دو ذیل یک ماده از لایحه بودجه، به کنگره ارائه میشود و اعتراض افسران ارشد به کاستهشدن از بودجه وزارت دفاع خواهد انجامید.
تهدید موشکهای بالستیک محدود و در حال کاهش است.
در این میان تنها راهحل برای مقابله با این تهدید، استفاده از ابزار دیپلماسی است که تا به حال نیز نتیجه خوبی در برداشته است. امروز دلایل زیادی برای پذیرش این مدعا وجود دارد که راهبرد دیپلماتیک برای حل این مشکل درست مانند زمانی که در دهه ۱۹۸۰ کارگر بود، میتواند موفق عمل کند.
اگر مقامات سیاسی که در زمان جنگ سرد قدرت را در دست داشتند امروز بر مسند کار بودند مسلما در محدودیتهایی که درخصوص تهدید دیگر کشورها به وجود آمده است استفاده کرده و از رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز میکردند.
اگر ایالات متحده آمریکا بتواند هرچه زودتر به تعادل و توازنی میان ارزیابی واقعگرایانه تهدیدات، بودجه ریزی هوشمندانه و دیپلماسی قدرتمند و فعال برسد، بهتر و دقیقتر میتواند تهدیداتی را که به واقع جهان را در قرن بیستو یکم تهدید میکنند بشناسد.
تهدیداتی که یکی از آنها تمایلات نظامیگری آمریکا طی چند سال اخیر و همچنین پافشاری آمریکا برای طراحی و نصب سپر موشکیاش در اروپا و بخشهایی از آسیاست.