در بخش عملی با اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن مواجهایم. از آنجا که کسب فضایل انسانی و نیل به سعادت، هدف والای مدینه فاضله فیلسوفان یونانی و بعدا اسلامی قرار گرفت، تدبیر منزل یا خانواده بهعنوان کانون اصلی مدینه فاضله و محل تربیت و پرورش رئیس مدینه (حاکم حکیم) و شهروندان آن، نخست در آثار ارسطو و سپس در حوزه فلسفه اسلامی در آثار فیلسوفانی چون ابنسینا، فارابی، خواجهنصیرالدین طوسی، شهرورزی، ماوردی و ملاصدرا مجالی فراخ برای بحث یافت.
با این حال و نیز باتوجه به اهمیت خانواده در علوم اجتماعی و نقش آن در جامعهپذیری فرد و نیز با وجود بحرانهای مرتبط با خانواده در جهان امروز و ایران معاصر، یازدهمین همایش از سلسله همایشهای حکیم صدرا، چهارشنبه گذشته (اول خرداد) با موضوع حکمت متعالیه و تدبیر خانواده از سوی بنیاد حکمت اسلامی صدرا در سالن همایش وزارت کار برگزار شد. در این همایش که عموما استادان فلسفه ایران حضور داشتند، نقش حکمت تربیتی مرتبط با تدبیر منزل در آثار صدرا به بررسی و بحث گذاشته شد.
نخستین سخنران همایش آیتالله سیدمحمد خامنهای بود که در آغاز با اشاره به اینکه در عرفان و حکمت، عالم وجود را دایرهای فرض میکنند که مرکز آن خداست و بهاصطلاح، 2 قوس صعود و نزول سازنده دایره است، گفت: «قوس نزول با آفرینش قابل تطبیق است؛ اما انسان از این نقطه باید بالاتر برود تا به قوس صعود برسد. رسیدن به قوس صعود را خانواده باید تدبیر کند. همانگونه که فطرت ثانی و کمال ثانی نیز در خانواده و منزل باید تأمین شود.»
رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا در ادامه باتوجه به ریشه واژه منزل به بسط معنای تدبیر منزل پرداخت و افزود: «منزل جای نزول است. در اصطلاح جایی است که مسافر در آن برای استراحت فرود میآید. اصلا زمین برای بشر منزل است. در قرآن کریم آدم و حوا اولین افرادی هستند که بر زمین نزول میکنند. انسان باید از این نزول به کمال عروج کند. همه این راهها به خانواده ختم میشود. منزل حالت ایستایی دارد؛ اما تدبیر پویایی و کوشش و عمل است. منزل میتواند به همان قوس نزول ناظر باشد یا همان کمال اول؛ اما تدبیر منزل، کمال ثانی است. این کمال قرار است در منزل تدبیر شود. بنابراین این تدبیر پویاست.
نویسنده کتاب «انسان در گذرگاه هستی» در پایان با بیان اینکه جامعه سالم در گرو خانواده سالم است اظهار داشت: «خانواده سالم به حکمت نیازمند است. این حکمت همان دین آسمانی و درست؛ یعنی اسلام است. با این حال، این حکمت در همهجا یافت نمیشود، تنها نزد حکیم است. ابنسینا، خواجه نصیر و ملاصدرا حکیمانی بودند که نقشی کلیدی در توسعه و کمال اجتماعی، فردی و سیاسی داشتهاند. ازاینرو خانواده ما باید با الگوگیری از روش حکمی این بزرگان بر حکمت مبتنی شود.»
فهم دین از راه حکمت
« تدبیر منزل، یکششم حکمت است. به این معنا اگر تدبیر منزل نداشتیم، حکمت هم نداشتیم. حکمت یک امر کلی است. نمیتوان گفت اخلاق داریم؛ اما تدبیر منزل نداریم. بنابراین تدبیر منزل جزیی از حکمت و دانش است.» دکتر غلامرضا اعوانی با بیان این نکات گفت: «متأسفانه ما تا حدی از تدبیر منزل غفلت کردهایم. حال آنکه قدما اهمیت خاصی به آن میدادند. در چین، هند و ایران باستان (بیش از یونان) به این موضوع توجه میشد.»
رئیس انجمن پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه تبار و ریشه یونانی «oikonomia»؛ تدبیر منزل را به بررسی گذاشت و افزود: «oikonomia» از 2 واژه «oikos» بهمعنای خانه و «nomia» بهمعنای ناموس آمده است. در یونان اخلاق حقیقی بدون خانواده و خانواده بدون تدبیر و سیاست مدن امکانپذیر نبوده است.» وی در ادامه با ذکر تاریخچهای فشرده از توجه به تدبیر منزل در حکمتهای شرقی ازجمله در چین (کنفوسیوس) و ایران باستان، مقدم بر یونانیان گفت: «در ایران باستان احترام به خانواده خیلی زیاد و زبانزد بود. مورخانی چون هرودوت نظام خانواده در ایران را ستودهاند. برخلاف یونانیان که زن را تحقیر میکردند، بر نقش پدر و مادر در ایران باستان تأکید شایانی شده بود.»
مصحح کتاب «الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه (ج1) با اشاره به اینکه بنیاد تدبیر منزل را باید در آثار ارسطو جست، به نحوه مواجهه فیلسوفان اسلامی با این مفهوم پرداخت و گفت: بیشتر متفکران مسلمان از اصول تدبیر منزل ارسطو نشأت گرفتهاند؛ اما به آن لعاب اسلامی دادهاند؛ اما صدرا روش دارد و التقاطی نیست. روش صدرا، فهم دین از راه حکمت متعالیه است. از دیدگاه صدرا، دین عین حکمت است و از طریق حکمت شناخته میشود، نه مثلا از راه کلام. از این حیث (دین از منظر حکمت) میتوان درباره تدبیر منزل هم سخن گفت. در آثار صدرا حکمت عملی و حکمت نظری از یکدیگر جدا نیستند. پس، حکمت متعالیه رسیدن به حقایق، شهود و شهادت به آنهاست. راه حکمت متعالیه، اسفار اربعه است.
صدرا این امر را از طریق ارسطو نرفته، از راه حکمت، قرآن و معارف اسلامی پیموده است.» دکتر اعوانی در پایان با بررسی 5 کلمهای که از دیدگاه صدرا دچار تحریف شدهاند؛ یعنی فقه، علم، توحید، ذکر و حکمت اظهار داشت: «باید روش حکمت متعالیه درست درک شود و از همه جوانب به آن نگریسته شود، آنگونه که خود صدرا میگوید، نباید به ظاهر امر اکتفا کرد و تأویل را کنار گذاشت. باید روش حکمت متعالیه را که قرآن و دین را عین حکمت میداند، در پیش گیریم. تا انسان حکیم نشود، قادر به فهم کلام حکمت نیست.»
ولادت ثانی
فلسفه 2 ویژگی عمده دارد: عمقی نگاه میکند و نگاهی فراگیر دارد. فلسفه درباره همه چیز میتواند سخن بگوید. در باب خانواده هم فیلسوف میتواند تعمق کند و براساس همان نگاه فراگیر و عمقی به تحلیل آن بنشیند.
دکتر سیدیحیی یثربی سخنران بعدی همایش که با این مقدمه میخواست ذهن مخاطبان را متوجه اهمیت فلسفهورزی درباره خانواده کند، در ادامه گفت: «در حکمت متعالیه، وجود اصیل، مشکک و ذومراتب است؛ لذا انسان را موجودی دارای گسترش میداند (تولد ثانوی). باتوجه به این نکته، در حکمت صدرایی، عمل در رشد تأثیر دارد و رشد تنها رشد ذهنی و آموزشی نیست. رشد شخصیت و معرفت به رفتار و عملکرد انسان هم وابسته است.
بنابر این تدبیر منزل او مهم بهشمار میآید.» استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در پایان به تشریح اهمیت خانواده از نظر رشد و پیشرفت شخصیتی و معرفتی انسان از دیدگاه صدرا روی آورد و گفت: «خانواده از دو جهت اهمیت دارد: 1- انسانهایی (زن و شوهر) باید در آن رشد کنند 2- موجوداتی (فرزندان) را پس از خود به یادگار بگذارند. بر بنیاد اصل صدرایی جسمانیت و حدوث بودن نفس، میتوان رشد بچه را تعیین کرد. نظام جسمانی در رشد انسانها تأثیر بسزایی دارد، مثل حلال خوردن یا حرام خوردن. با این حساب، براساس مبانی صدرایی، خانواده اگر درست آگاهی داشته باشد و هم درست عمل کند، به ولادت ثانی میرسد.»
صدرا و پرسش از معنای زندگی
دکتر حمید رضا آیتاللهی، دیگر سخنران همایش بود که در آغاز با بیان این نکته که امروزه معنای زندگی، روح کلی زندگی را تشکیل میدهد و طرح این پرسش که معنای زندگی در فلسفه صدرا چگونه ارائه شده، گفت: «معنای زندگی، در بینش غربی مطرح است، اما در فلسفه و معارف اسلامی، بیشتر هدف زندگی طرح شده است. در فلسفه اسلامی، نگاهی غایتمدارانه به این مقوله (زندگی) وجود دارد؛ حال آنکه در فلسفه جدید غایت از عرصه تفکر زدوده شده است. صدرا صحبت از هدف زندگی میکند.
دیدگاه صدرا، در این زمینه بر آیه شریفه «انا لله و انا الیه راجعون» استوار است. چنان که میبینیم، در تفکر صدرایی این هدف (زندگی) سیالیت، تکاپو و جهت دارد.» استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در بخش دیگری از سخنانش با این توضیح که بحث معنا یا هدف زندگی، نشانگر رویکرد عقلانی انسان به زندگی است و فلسفه یعنی تعمق عقلی در همه امور و از جمله هدف و معنای زندگی اظهار داشت: «معنای زندگی در قرآن مکرراً آمده است.
بنابراین، برای صدرا، این بحث (معنای زندگی) پرسشی فلسفی است ولی در عین حال پاسخی عرفانی دارد و در نهایت برای او (صدرا) دغدغهای قرآنی است. از این رو، ملاصدرا در تفکر عرفانی خود خواسته راه را برای پاسخ به این پرسش بگشاید و با اندیشه مبتنی بر قرآن، دغدغه اصلی بشر را بازگوید. از نظر صدرا، انسان از وجود است و به وجود میرسد. این عمیقترین لایه زندگی برای صدراست. انسان از وجود مادی بیرون میرود تا به وجود کامل (انسان کامل) برسد. لذا، آنچه برای صدرا اهمیت دارد، تحقق وجودی انسان است. در تفکر صدرا انسان توسط حرکات ارادی خودش، انسان(تر) میشود. از این رو، لبس ملاصدرا، لبس ثابتی نیست. لبس بعد از لبس است.
آنچه اهمیت دارد، این است که این لبس جهت صعودی دارد یا نزولی؟ مترجم کتاب «فلسفه دین» گیسلر، در پایان در تشریح وجود کامل از منظر صدرایی تصریح کرد: «وجود کامل همان غایت الغایاتی است که انسان باید به سمت آن برود. در نظر صدرا، آنچه اهمیت دارد، نایل شدن به این وجود محض یا انسان کامل است. با این حال، در نگاه صدرا، اگر انسان در حال صعود باشد، این تحقق (وجود محض) در حال شدن است. لذا هدف هر لحظهای از این تحقق را در بر دارد. پس، معنا و هدف زندگی، در خودش معنای زندگی در هر لحظه را دارد و آن چیزی جز تحقق وجودی انسان نیست. نیز بیان «انالله و انا الیه راجعون» قرب الیالله خداوند نیست؛ بلکه هر لحظه نزدیک شدن به خداوند است.
اصل کرامت بشری
سخنران بعدی همایش که با موضوع «خانواده، خاستگاه کرامت بشری از دیدگاه ملاصدرا» به ایراد سخن پرداخت، دکتر سیدمصطفی محقق داماد بود. وی ابتدا به سابقه طرح بحث تدبیر منزل اشاره کرد: «مسئله تدبیر منزل از دیدگاه حکما ازسیاست مدن جدا بود. در تقسیمبندی معمول، سیاست مدن بخشی جدا از تدبیر منزل بود. برعکس در سیستم امروزی، حقوق خانواده بخشی از سیاست مدن است.
ظاهراً حکما به این امر توجه داشتند که خانواده از دیواره بلندش، قانون نفوذ نمیکند. قانون همه جا نقش دارد؛ اما در این قلعه (خانواده)، عشق، مودت و سکون حکمفرماست. آنچه در سیاست مدن مجراست، قانون است؛ اما عشق و علاقه از قانون مستحکمتر است. آنگاه وی در ادامه با بیان این نکته که در آثار صدرا مبحثی تحت عنوان تدبیر منزل نیامده، در توضیح اصل کرامت بشری افزود: اصل کرامت بشری، محور بنیادین حقوق بشر جهانی است. از نظر صدرا، کرامت بشری آن چیزی است که بشر را سبب استحقاق خلافتالله کرده است. لذا کرامت بشری از دیدگاه وی، قوه علم و حکمت است. اگر این قوه در بشر نباشد، هیچ مایه امتیازی برای او نیست.
صدرا بر این اعتقاد است که همه موجودات از نظر وجودی برابرند و همه توجه به جانب حق دارند؛ اما اختلاف افراد انسانی در این نشئه (جهانی) است. نکته مهم این است که چه باید کرد که همه انسانها به معرفت و حکمت برسند. از نظر صدرا، 5 چیز است که عامل اختلاف بشر است: 1- اختلاف مزاجها و طینتها، 2- اختلاف در خلق و خوی انسانها، 3- اختلاف در نطفه و خون (حیض)ی که بچه از آن تغذیه میکند4- اختلاف در نحوه تغذیه افراد 5- اختلاف در عادت بخشی خانواده نسبت به عادات حسنه و قبیحه. این 5 اختلاف در نوع بشر را میتوان در آثار صدرا یافت. به این معنا که اگر اختلافی در میان انسانها از نظر مراتب حکمت و علم وجود دارد، ناظر به این اختلافات پنجگانه است. بنابراین اگر اصلاح و تربیتی صورت گیرد، باید از درون خانواده باشد.
تفسیر فلسفی فقه
ملاصدرا بحث تفصیلیای در باب خانواده و تدبیر منزل ندارد، اما مسئله خانواده در زمان ما مسئله مهمی است. نظر صدرا درباره خانواده آنقدر اجمالی است که تقریبا میتوان گفت فیلسوف طردا للباب از قضیه گذشته، در برخی کتابهایش در چند سطر یا در حد یک پاراگراف مطالبی را گفته است.
دکتر رضا داوری اردکانی با بیان این مطلب، ادامه داد: صدرا در بخشی از شواهد الربوبیه در بیان ضابطهای که میتوان از طریق آن گناهان کبیره را از گناهان صغیره تشخیص داد، سخن گفته است. او در این فصل در مقام بیان فلسفه نکاح و رد سفاح(زنا با دیگری) و گناه شمردن و کبیرهدانستن آن (سفاح) چند جملهای آورده که البته در فلسفه سابقه دارد. صدرا میگوید: اگر نکاح نباشد، نسل منقطع نمیشود، اما تشویش و فساد پدید میآید و جامعه بر خانواده قائم است. مطلب صدرا وابسته به فقه است، اگرچه ممکن است بیان آن فلسفی باشد. نویسنده کتاب «فلسفه، سیاست و خشونت» با بیان فشردهای از پیشینه بحثهای مربوط به حکمت نظری و عملی در یونان و سپس جهان اسلام افزود: یونانیان خانه را مثال عالم میدانستند، آنها معتقد بودند که همه چیز بر وفق نظم عالم انتظام پیدا میکند. افلاطون بیشتر به مدینه اعتقاد داشت، اما این ارسطو بود که به تدبیر منزل توجه کرد و حکمت عملی را تکمیل کرد.
با این حال، وقتی ارسطو از خانواده حرف میزند، بحثهای دقیقی را مطرح میکند. ارسطو چون استادش افلاطون معتقد بود که مدینه زمینی مثالی از مدینه آسمانی است اما او (ارسطو) علاوه بر استادش بر این نظر نیز بود که در این مدینه (زمینی) خانواده جای مشخصی دارد. لذا او بر خلاف افلاطون به خانواده توجه کرد. خانه برای ارسطو، جایگاه سیاست است. او الگوی نظم خانه را همان الگوی نظم مدینه میدانست. به طور مثال برای ارسطو، ارتباط پدر با پسران (فرزندان)اش به حکومت پادشاهی شبیه است، زیرا تامین زندگی آنها (فرزندان) بر عهده پدر است. به همین جهت، نیز هومر، زئوس را پدر مینامید.
رئیس فرهنگستان علوم در پایان به سابقه بحث تدبیر منزل در نزد فیلسوفان اسلامی پرداخت و اظهار داشت: فیلسوفان ما تدبیر منزل را از یونانیان آموختند، اما عین آن را تکرار نکردند، آن را تفسیر کردند و در آن چون و چرا کردند. در واقع فکر فلسفی ما از یونانیان جدا نبود، اما نگاه فیلسوفان اسلامیای چون: خواجه نصیرالدین طوسی، غزالی، ماوردی و صدرا به تدبیر منزل تقریبا یک نوع است؛ همه نگاه فقهی دارند. بر این اساس، ملاصدرا فلسفه فقه میگوید. تفسیر فلسفی فقه، یعنی بیان معقولیت فقه.