در حین مصاحبه چند بار با آتیلا پسیانی و اگر اشتباه نکنم با محمدرضا شریفینیا تلفنی صحبت کرد. این دقیقا همان موقعی بود که تازه افخمی برای بار دوم تصمیم گرفته بود پروژه فرزند صبح را بار دیگر به جریان بیندازد و هنوز خبری از انتخاب بازیگرها و... نبود. در واقع شرایط طوری بود که همه فکر میکردند این پروژه هیچ وقت به سرانجام نمیرسد و افخمی هم مثل دفعه قبل سراغ سوژه دیگری میرود. اما وقتی خوب به دیالوگهای افخمی با شخص آن طرف خط که یک بار آتیلا خطاب شد و بار دیگر رضا، توجه کردم دیدم حرف از یک همکاری مشترک و قرار و مدار و این حرفهاست. او هم اشارهای به فرزند صبح توی صحبتهایش نمیکرد.
حرفهای افخمی و مصاحبه که کلا تمام شد حس ژورنالیستیم گل کرد و گفتم: تلفنی با آتیلا پسیانی و رضا شریفینیا صحبت میکردید، گفت: آره. گفتم: برای چی، گفت: برای فرزند صبح.
گفتم: «جدی، واقعا میخواهید شروع کنید، حالا با کی دیگه صحبت کردید.» و او هم شروع کرد به گفتن اسامی بازیگرها: «محمدرضا شریفینیا، هدیه تهرانی که قراره نقش دایه امام را بازی کنه و...» وقتی افخمی اسم بازیگرها و نقشهایشان را برایم میگفت داشتم از تعجب میمردم.
همانطوری که حدس میزدم و به خود افخمی هم گفتم انتخاب بازیگرهای فرزند صبح خیلی سر و صدا به پا کرد. اما افخمی طی چند سال کار روی این پروژه نسبت به حواشی و انتقادهای پیرامون آن واکنشی نشان نداد تا فیلم زندگی حضرت امام(ره) را به سرانجام برساند؛ فیلمی که آرامآرام برای اکران آماده میشود.
او طی این سالها گفتوگوهای مطبوعاتی و تلویزیونی متعددی درباره فرزند صبح و حواشی آن انجام داده که گلچینی از این صحبتها از زمان چگونگی نگارش فیلمنامه تا انتخاب بازیگران و حواشی همکاری با موریکونه و حضور در جشنواره بیستوهفتم فیلم فجر در ادامه آمده است.
منابع و ماخذ
آثار مکتوب بسیاری بودهاند که من از آنها برای تولید این پروژه عظیم استناد کردهام اما سه کتاب «خاطرات آیتالله مسعودیخمینی»، «خمینی روحالله» و «بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی» به عنوان منابع مهم و اصلی تولید فیلم «فرزند صبح» به شمار میآیند و این کتابها برای به تصویر کشیدن هرچه بهتر و بینقصتر زندگی امام (ره) و همچنین پاسخ دادن به سئوالات متعدد درباره شخصیت امام خمینی (ره) در دیگر کشورها بسیار جامع و کامل است.
نگارش فیلمنامه
همیشه دوست داشتم درباره حضرت امام خمینی(ره) فیلم بسازم، اما نه جراتش را داشتم و نه به تنهایی میتوانستم این کار را انجام دهم. به همین خاطر در همان وهله اول پیشنهاد را پذیرفتم.
این در حالی بود که هیچ تصور ذهنیای از کار نداشتم. با خودم گفتم اول شروع میکنم به تحقیق و مطالعه و بعد هسته اصلی فیلمنامه خودش شکل میگیرد. به همین خاطر فقط مطالعه کردم و به دنبال لوکیشن برای ساخت خانه امام (ره) گشتم.
در همین فاصله که تحقیق میکردم به خمین رفتم و زمانی که در خانه امام (ره) قدم میزدم ذهنم به همین فیلمنامه کنونی رسید.
کودکی امام (ره)
وقتی در خانه امام خمینی حاضر شدم با خودم گفتم در این خانه کودکی به دنیا آمده که تاثیر بزرگی در زندگی بشریت گذاشته است؛ کودکی که در چهارماهگی پدرش را از دست داده و تصوری از پدرش ندارد. وقتی هم دو- سه سالش بوده، مادرش برای اجرای قصاص قاتل پدر به تهران رفته و او چند ماهی با عمه و دایهاش تنهاست، با خانهای که برجهای بلند و سربه فلک کشیدهای دارد و همه دنیایش راهروها و سرداب و حیاط است.
وقتی خانه را دیدم گفتم: این بچه با این مشخصات و حوادث و اتفاقاتی که اطرافش میافتد، خودش راوی قصه خواهد بود و برای همین سعی کردم همهچیز را از نگاه روحالله نگاه کنم.
روایت قصه
در نیمه اول فیلم ما با تنهایی روحالله در خانه و ماندن پیش عمه و دایهاش روبهرو میشویم. در این دوره روحالله سه سال و نیم دارد. در نیمه دوم ما با روحالله 9 ساله روبهرو هستیم که خانوادهاش قصد فروش قسمتی از خانهشان را به حکومت دارند.
حکومت میخواهد اداره مرکز خمین را در این خانه ایجاد کند و در همین زمان است ماموران حکومتی با خانهای خمین درگیر میشوند و جنگی رخ میدهد که روحالله شاهد آن است. اینجاست که آشکارا میبیند که چطور حکومت منحرف شده و خشونت را از نزدیک لمس میکند.
فرم روایت
فیلم در حالتی میان خواب و خاطره میگذرد و فرم آن بیشتر به جهانپهلوان تختی و مخصوصا گاوخونی نزدیک است تا شوکران. اما با این تفاوت که گاوخونی فیلم تلخ و سیاهی بود، ولی فرزند صبح بسیار روشنتر و لطیفتر است و در مجموع باید گفت که شیوه داستانگویی خطی، در این فیلم وجود ندارد.»
بازیگر دوران کودکی
درباره بچهای که بخواهد نقش کودکی امام(ره) را بازی کند، نمیشد هیچ تستی گرفت و به همین دلیل ما مبنا را بر این گذاشتیم که به چهره و تسلط بچهها اکتفا کنیم.
آرمان ایرانبور دومین نفری بود که برای تست، سر لوکیشن آوردیم و در حین فیلمبرداری از او خواستیم بازی کند که در همان برداشت اول به نظرم مناسب آمد و بعد از آن هرچه جلوتر میرفتم روی انتخابم مطمئنتر میشدم. چون آرمان خیلی عاقل بود و با هوشیاری میدانست که چکار باید انجام دهد.
بازیگر دوران جوانی
من و گروه کارگردانی دنبال شخصی که به جوانی امام(ره) شباهت داشته باشد خیلی گشتیم و در این میان اصلا کسی را پیدا نکردیم تا این که دستیار دوم فیلم از هر جهت مناسب به نظر آمد و چون اصلا دیالوگی برای این شخصیت نداشتیم و فقط چهرهاش را میخواستیم؛ او را انتخاب کردم.
بازیگر دوران میانسالی
برای پیدا کردن بازیگری برای این دوره سنی حضرت امام خمینی(ره)، جمشید هاشمپور یکی از گزینههایم بود که تست شد اما با این که سعید ملکان در کارش بسیار ماهر است، اما وقتی به او نگاه میکردم، حس میکردم که هنوز جمشید آریا(هاشمپور) را میبینم.
ولی این تست برای عبدالرضا اکبری جواب خوبی داد و چهره او بسیار شبیه امام(ره) شد؛ به شکلی که برای خیلی از افراد قابل شناسایی نبود که او کیست.
بازیگر نقش حاجسیداحمدآقا
روزی در دیدار با سیدحسن خمینی ایشان گفتند که این آقای شریفینیا هم خیلی به مرحوم پدر من (سیداحمد) شبیه است. همان لحظه جرقه استفاده از شریفینیا در ذهن من زده شد چون ما در این فیلم و فیلمنامه قرار نبود تصویری از سیداحمد آقا ببینیم.
اما این نکته به نظرم شبیه توصیه و رضایت قبلی سیدحسن بود و پس از آن من هم سکانس بیمارستان و روزهای آخر زندگی امام(ره) را با بازی شریفینیا با نقش سیداحمد آقا به فیلم اضافه کردم.
همکاری با موریکونه
بعد از تأیید موریکونه با پروژه فرزند صبح توسط من گردانندگان صدای آمریکا برآشفته شدند و شروع کردند به فعالیت تا پروژه ساخت موسیقی متن این فیلم را متوقف کنند. کاملا مشخص بود که دروغ میگویند و به شدت هم جوسازی میکردند.
خبرنگارشان از رم هم مدام گزارشهای دروغ ارسال میکرد و وانمود میکرد که موریکونه و پسرش اصلا از این موضوع خبر ندارند و در جریان نیستند. سعی میکردند اینها را در شرایطی قرار بدهند که وحشتزده شوند و نشان بدهند که فشار زیادی از جانب آمریکاییهاست که این کار انجام نشود.
در هر حال اگر صدای آمریکا بخواهد به دروغهای وقیحانهاش ادامه بدهد، ما صدای آندره موریکونه را داریم و میتوانیم آن را منتشر کنیم.
حضور در جشنواره بیستوهفتم
انگیزه حضور فیلم در بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره را ندارم، چون فکر میکنم با توجه به موضوع ویژهای که فیلم دارد شاید مسئولان جشنواره ناگزیر باشند به این فیلم جایزه بدهند و معتقدم در هر صورت جایزه دادن یا ندادن به این فیلم برای گروه فرزند صبح تاثیر خوبی نخواهد داشت، بنابراین ترجیح میدهم اگر خواستیم در جشنواره شرکت کنیم در بخش بینالملل آن متفاوت باشیم.»
فرزند صبح به روایت بازیگران نقش حضرت امام
عبدالرضا اکبری / بازیگر نقش میانسالی
عبدالرضا اکبری یکی از سختترین و جذابترین نقشهای دوران بازیگریاش را ایفای نقش حضرت امام(ره) در فیلم فرزند صبح میداند: «برای بازی در این نقش بازیگران زیادی نامزد بودند؛ اما این توفیق نصیب من شد.
نقش بسیار سنگین و مهم است. حضور در پروژههای تاریخی و بازی در نقشهای سیاسی و مذهبی برای اغلب بازیگرها جذاب است؛ اما دشواری کار در فرزند صبح این است که با شخصیتی معاصر روبهرو هستیم که هم مردم او را به یا دارند و هم تصاویر و عکسهای زیادی از ایشان وجود دارد.
من برای ایفای این نقش کتابهای مختلفی را درباره ایشان مطالعه کردم و عکسهای زیادی از حضرت امام را که در موقعیتهای مختلف و متفاوت وجود داشت، دیدم.
هادی حیدری بازیگر نقش جوانی
هادی حیدری در فیلم فرزند صبح ایفاگر نقش دوران جوانی حضرت امام(ره) است. او درباره حس خود از بازی در این نقش میگوید: «من از خیلی جهات مانند بقیه عوامل «فرزند صبح» را دوست دارم و وقتی هم سرکار بودم باعشق و علاقه خاصی کار میکردم.
شاید این علاقه نشاتگرفته از نوع کارگردانی و سبک نوشتار فیلمنامه هم باشد. چرا که حس احترام و علاقه شدید کارگردان به شخصیت حضرت امام خمینی در کل کار، روی ما هم تاثیر گذاشته بود و فضای حاکم بر فیلم به نوعی شاعرانه و عارفانه شده بود.
حال جدا از این حس کلی خود من هم درگیر حسی خاص شده بودم که برایم مقدس و مغتنم بود.
آرمان ایرانبور/ بازیگر نقش کودکی حضرت امام
آرمان ایرانبور بازیگر نقش کودکی امام (ره) آنقدر خوب و تاثیرگذار این نقش را بازی کرد که گروه حاضر شد پروژه را به مدت دو سال متوقف کند تا او بزرگتر شود و بتواند دوران 9 سالگی زندگی حضرت امام (ره) را هم بازی کند.
وقتی از او پرسیدهاند که هنگام بازی میدانستی که نقش چه آدم بزرگ و مهمی را بازی میکنی گفته است: «بله، من امام خمینی(ره) را از عکسهایشان میشناسم. آقای افخمی هم درباره ایشان با من صحبت کرده بود و گفته بود که ایشان وقتی کودک بودند چه کارهایی انجام میدادند و من هم باید مثل او باشم.
الان وقتی تصویر امام(ره) را در تلویزیون میبینم، فکر میکنم که من بچگی ایشان را بازی کردهام و دوست دارم وقتی بزرگ شدم ایشان را بیشتر بشناسم و دوست داشته باشم.»
همشهری امارات