سینمای آمریکا به عنوان محور صنعت فیلمسازی و خاستگاه ژانرهای گوناگون، دارای سنتی غنی و مستمر از ساخت کمدی بهویژه با رویکرد رمانتیک است.
به این ترتیب ویژگیها و عناصری که ساختار یک کمدی رمانتیک را شکل میدهند، لاجرم از مناسبات سینمای هالیوود اقتباس میشوند. کمدی رمانتیک از همان دهههای اولیه تاریخ سینما، به یکی از جریانهای مستمر و قدرتمند این هنر-صنعت محصول پیشرفتهای فناوری در ابتدای قرن بیستم تبدیل شد.
در طول این بازه زمانی رویکرد کمدی- رمانتیک گاه با فراز و نشیبهایی مواجه شد اما هرگز مورد بیتوجهی عمومی قرار نگرفت و همواره گروههایی از جامعه، بهویژه نسل جوان را به خود جلب کرد و یکی از گرایشهای محبوب فرهنگ عمومی به شمار میآمد.
کمدی رمانتیک در غایت و جوهر خود، به پیچیدگیهای برقراری روابط عاطفی میان زن و مرد میپردازد. پیرنگروایی اینگونه فیلمها اغلب برپایه شکلگیری رابطهای عاشقانه میان دو شخصیت اصلی داستان، از میان رفتن یا به سردی گراییدن این رابطه و سپس شکلگیری مجدد آن بنا میشود. از ویژگیهای آثار منتسب به این رویکرد، معاصر بودن آن است. فیلم کمدی رمانتیک باید داستانی به روز و حاوی شرایط فعلی زندگی اجتماعی باشد.
فیلم کمدی رمانتیک به هر حال باید راوی داستان باشد که برای نسل سینما واجد جذابیتهای دوره تولید و نمایش خود بماند. از جمله عناصر کمدی رمانتیک میتوان به پیچیدگی روابط عاطفی، نوستالژی،موسیقی، حضور ستارگان روز و حد میانه سلیقه عمومی اشاره کرد.
مخاطب اصلی فیلمهای کمدی رمانتیک، نوجوانان و جوانان زیر 25 سال به ویژه زنان و دختران این قشر محسوب میشوند. اما این گونه سینمایی به واسطه جذابیتهای متنی و فرامتنی به طور بالقوه دارای کشش لازم برای همه اقشار و ردههای سنی است. از دیگر ویژگیهای گرایش کمدی رمانتیک، بهرهگیری از ستارگان روز سینما در نقشهای اصلی است. این عامل تاثیر شگرفی بر میزان استقبال عمومی و درنتیجه توفیق تجاری کمدیهای رمانتیک دارد.
سینما در ایران، پدیدهای وارداتی و متعلق به دوران تجددخواهی قاجاری بود که چون هر پدیده مدرن دیگر، به شکلی ناقص و ناقض اقتباس شد. در نتیجه ابزار و لوازم عملی و تئوریک خود را به همراه نداشت، از این رو صحبت کردن درباره ژانر و زیرشاخههای منتسب به یک ژانر سینمایی در تاریخچه سینمای ایران، گاه کاری عبث و دشوار به نظر میرشد. بهویژه آنکه به طور طبیعی، درصد قابل توجهی از محصولات دو دهه آغازین پیدایش سینما در ایران را، آثاری تقلیدی از گرایشهای کمیک سینمای جهان تشکیل میدادند.
به هر روی و بهرغم وجود قصههای عاشقانه در میان کمدیهای عصر صامت (بهویژه در آثار چاپلین و لوید) کمدی رمانتیک را میتوان محصول ورود سینما به عصر ناطق نامید. در نتیجه رهگیری عناصر شکلدهنده سینمای کمدی رمانتیک در سالهای نخست فعالیت سینمای ایران ناممکن است.
احتمالاً نخستین فیلم ایرانی که میتوان عنوان کمدی رمانتیک را به آن اطلاق کرد «دزد عشق» ساخته اسماعیل کوشان است که در سال 1331 ساخته شد. در اواخر دهه 1330 جریانی که میتوان آن را اولین جریان سینمای کمدی رمانتیک در ایران نامید با فیلمهایی چون «اینم یه جور شه» (عزیز رفیعی)، «داماد میلیونر» (سالار عشقی) و . . . شکل میگیرد. اینگونه فیلمها تا حد زیادی به قواعد و عناصر کمدی رمانتیک پایبند بودهاند.
اندکی بعد تیم سهنفره گرشا رئوفی، منصور سپهرنیا و محمد متوسلانی وارد مناسبات سینمای کمدی ایران میشوند که برخی از آثار آنها را میتوان در چارچوب تعاریف ژانر «کمدی» در زیرشاخه «رمانتیک» ارزیابی کرد. از اینجا به بعد کمدی رمانتیک به عنوان رویکردی تثبیت شده و امتحان پس داده در سینمای ایران رخ مینماید؛ هر چند در گذر زمان کمدیهای رمانتیک با فراز و نشیبهایی مواجه شدند.
به عنوان مثال در نیمه دوم دهه 1340 با شکلگیری جریان موج نوی سینمای ایران و رویکرد جدیتر طیفهایی از سینماگران، نخستین دوره رکود کمدی رمانتیک در سینمای ایران فرا میرسد، اما به دلیل موفقیت تضمین شده در گیشه و اقبال توده مخاطب عام، کمدیهای رمانتیک هرگز به محاق نرفته و فراموش نشدند.
آغاز دهه 1350 خورشیدی در ایران با افزایش فشارهای سیاسی، اجتماعی و عمیقشدن شکاف طبقاتی همراه شد. این امر به رشد روند پوچگرایی جامعه، به ویژه میان قشر جوان دامن زد. عصر طلایی سینمای خیابانی ایران با مضامین تلخ و ترانههایی اندوهگین فرارسیده بود. در این دوران کمدیهای رمانتیک چندان جدی گرفته نمیشدند. قشر فرهیخته جامعه یا آنگونه فیلمها را به کل نمیپسندید و مردود میدانست یا تولید آثاری از این رده را در خدمت تحمیق خلق و فراموشی دردهای جامعه میدانست.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بنیانها و تعاریف سینمای ایران نو شد. در این مقطع به دلایل عدیده،کمدی رمانتیک از مناسبات سینمای ایران حذف شد. با پایان جنگ تحمیلی و آغاز دهه سازندگی و به موازات شکلگیری جریان طنزهای شبانه در تلویزیون، سینمای کمدی نیز جان میگیرد، اما هنوز جایی برای گرایش کمدی رمانتیک وجود ندارد.
در نیمه دوم دهه 1370 اندکاندک نشانههای بروز دوباره کمدیهای رمانتیک در سینمای ایران رخ مینمایند. «آقای شانس» ساخته رحمان رضایی در سال 1376 از بیشتر نشانههای سینمای کمدی رمانتیک بهره میجوید. در ادامه آثاری چون «معجزه خنده» (یدالله صمدی)، «آبی» (حمید لبخنده) و «سیندرلا»(بیژن بیرنگ و مسعود رسام) با بهرهجستن از پارهای مولفههای کمدی رمانتیک تا حدودی خود را به این رویکرد نزدیک میکنند،اما ساخت فیلم «دختر ایرونی» (محمدحسین لطیفی) در سال 1382 را میتوان سرآغاز تولد دوباره کمدی رمانتیک در سینمای ایران دانست. این فیلم تقریباً تمامی ویژگیهای کمدی رمانتیک را در خود دارد.
توفیق کمسابقه تجاری فیلم و کمرنگ شدن برخی خطوط قرمز جاری در مناسبات سینمای ایران، باعث شکلگیری موج جدیدی از کمدی رمانتیکهای جوانپسند میشود. موج جدید چنان همهجانبه و بنیان برافکن است که کلیت سینمای ایران را تحتالشعاع خود قرار میدهد. استقبال عظیم توده مخاطب از اینگونه فیلمها و تمایل تهیهکنندگان و مدیران سالنهای سینما به چنین آثاری عرصه را بر دیگر رویکردهای سینمایی تنگ میسازد. از سال 82 تاکنون کمدیهای رمانتیک، اغلب ردههای صدر جدول فروش سالانه را به خود اختصاص دادهاند.
محبوبیت بیسابقه کمدیهای رمانتیک در سالهای اخیر به تولید فیلمهایی چون «مجردها»، «شاخه گلی برای عروس»، «کلاغپر»، «کلاهی برای باران»، «مهمان»،«عاشق» و. . . انجامیده و طی سالیان اخیر فیلمهایی چون «آتشبس» یا «توفیق اجباری» به رکوردهایی دست نیافتنی در فروش سینمای ایران دست یافتهاند. با توجه به ذائقه کنونی تماشاگران سینما، به نظر میرسد موج تولید و نمایش کمدی رمانتیکهای جدید تا چند سال آینده ادامه خواهد داشت؛ موجی که معلوم نیست تبعات مثبتی برای سینمای ایران در پی داشته باشد.