اما دکتر رضا منصوری، رئیس مدرسه نجوم پژوهشگاه دانشهای بنیادین و استاد دانشگاه صنعتی شریف که نمایندگی قبلی ایران در این طرح را بهعهده داشته است، در یادداشتی که به همشهری ارائه کرده نگرانیها و دغدغههایی را در این مورد مطرح کرده که قابل تأمل بهنظر میرسند.
یادداشت ایشان را با این توضیح که روزنامه همشهری از طرح نظرات سایر کارشناسان و احیانا نمایندگان جدید ایران در سزامی نیز استقبال میکند، بخوانید.
8سال پیش دکتر معین، وزیر علوم وقت، نظر من را در مورد نامهای که از مدیرکل یونسکو آمدهبود جویا شد. موضوع اهدای چشمه نور BESSY I بود که در برلن مستقر بود. دولت آلمان تصمیم به ساخت نسل بعدی شتابگر سینکروترون BESSY II گرفتهبود و به فضای محل استقرار BESSY I احتیاج داشت.
دو فیزیکدان آلمانی و آمریکایی مرتبط با موضوع پیشنهاد کرده بودند این دستگاه سینکروترون، بهمنظور توسعه همکاری های علمی در خاور میانه با هدف کاهش تنشها، به یکی از کشورهای خاور میانه اهدا شود. تشکیل مرکز هستهای اروپا (سرن) بعد از اتمام جنگ جهانی مدلی موفق برای اینگونه همکاریها بود.
من در پاسخ به وزیر نوشتم که ایده بسیار جالبی است و خوب است که ایران نظر مثبت بدهد. این شروع همکاری من و ایران با طرحی شد که بعدها نام سزامی بهخود گرفت. اولین جلسه آشنایی من با موضوع در سرن ژنو در سال 1999بود.
من هم شرکت کردم. حدود یک سال بعد این پیشنهاد شکل صوریتری بهخود گرفت. یونسکو رسما از کشورهای خاور میانه دعوت کرد نماینده معرفی بکنند.
این موضوع بیش از 2سال قبل از رفتن من به وزارت علوم بود. پس از جلسههای آشنایی با موضوع، مسئله اصلی محل استقرار چشمه نور بود. نمایندگان اولیه اردن به شدت مخالف استقرار در اردن بودند.
دولت اردن هم کمابیش همین نظر را داشت. شاپر ملاقات با سران کشورها را شروع کردهبود و به وضوح از موضعگیری اردن دلخوش نبود. این مصادف بود با شروع سلطنت ملک عبدالله در اردن. در مورد ایران وزارت علوم نظر قاطعی نداشت.
نظر من این بود که ایران نامزد محل استقرار بشود. میدانستم کشورهای عضو نظر چندان مثبتی نداشتند. شاید یک یا دو کشور امکان داشت به ما رای بدهند. به همین دلیل اصرار داشتم که ما پیشنهاد بدهیم که اگر ردشد، همواره در آینده بتوانیم از این رأی و از پیشنهاد خودمان استفاده بکنیم. این برای ما امتیاز بود.
وزارت امور خارجه، به استناد اینکه اسرائیل هم، عضو این مجموعه است، مخالف این بود که ما پیشنهاد به استقرار در ایران بدهیم، که بهنظر من سیاست بسیار بدی بود. من در هر حال بهعنوان نماینده ایران پیشنهاد را در شورای بینالمللی مطرح کردم و حتی بیش از این، گفتم درصورتی که ایران بهعنوان محل استقرار پذیرفته شود ساختمان و برق شتابگر سیکروترون را بهعهده خواهیم گرفت.
میدانستم که هزینه برق مصرفی سالانه حدود یک میلیون دلار میشود. همین پیشنهاد ایران باعث شد کشورهای متقاضی دیگر با بستههای پیشنهادی بیایند. از جمله اردن که ساختمان محل استقرار را پذیرفت.
این بحثها همزمان شد با تغییرات حکومتی در اردن و حضور دکتر توکان، فیزیکدانی از خانواده سلطنتی اردن که بعدا هم به وزارت رسید، بهعنوان نماینده اردن. در رأیگیری پوشالی(آزمونی) ایران تنها 2 رأی آورد.
اردن بیشترین رأی را آورد. پس از این رأیگیری من اعلام کردم که ایران به نفع کشورهایی که بیشترین رأی را آوردهاند از جمله فلسطین و اردن پیشنهاد خود را پس میگیرد.
همین حرکت باعث قدردانی نمایندگان کشورهای دیگر از ایران شد و نشان داد که دستگاه دیپلماسی ما گاهی چه امتیازهایی از موقعیت دوگانه ایران در سطح بینالمللی میتواند به دست آورد.
گشاینده درهای صلح
دور جدید این فعالیت، پس از تعیین محل استقرار، با تصویب اساسنامه و تعیین نام برای این چشمه نور شروع شد: نام سزامی(SESAME) به گونهای انتخابشد که در زبان انگلیسی بتوان از ایهام لفظ(SESAME) در داستان علی بابا، بهعنوان اسم رمزی که درهای بسته را میگشاید استفاده کرد.
سزامی قرار است فتح بابی باشد برای همکاریهای علمی بینالمللی بهمنظور کاهش تنشها در خاورمیانه و بازکننده درهای صلح!
از همان ابتدای فعالیت این طرح واضح بودکه نیاز به نیروی انسانی متخصص، چه بهعنوان سازنده بخشهای مختلف شتابگر و چه بهعنوان کاربر بسیار اساسی است. ایران برنامه مفصلی در این جهت آغاز کرد.
ما ابتدا در یک فراخوان ملی 120 نفر را شناسایی کردیم؛ فارغالتحصیلان فیزیک، مهندسی مکانیک، و مهندسی برق. پس از 3 روز مصاحبه 7 نفر انتخاب شدند که همگی آنها به آزمایشگاههای مختلف اروپا اعزام شدند، بدون هیچ بار مالی برای ایران.
هماکنون این افراد همگی از متخصصان مورد نیاز شتابگرهای دنیا شدهاند، که بهعلت تاخیر در راهاندازی سزامی، همگی به جز یک نفر که در اردن مشغول به کار شده است، در چشمههای نور اروپایی مشغول به کار هستند.
هدف نهایی خودمان را در آموزش نه سزامی، که شتابگر ملی گذاشته بودیم و متأسفانه پس از 4 سال پیگیری هنوز به مرحله جدی تصویب وارد نشده است. از همان اوایل تشکیل سزامی مسئولیت کمیته آموزش سزامی با بنده بود.
بیشترین نفع را هم تا کنون ایران از سزامی و کمیته آموزش برده است، که علت اصلی آن توجه به نیازها و آمادگی خوب فارغالتحصیلان و دانشجویان ما و نیز فعالکردن شورای ملی سزامی باید دانست که متأسفانه در دولت جدید عملا فعالیت آن به تعطیلی کشانده شد.
اکنون حدود 9سال از شروع این فعالیت میگذرد. از این طریق ایران با فناوری شتابگرها آشنا شده است و اجتماع محققان ایرانی آشنا به چشمههای نور و نیازمند به تابش سینکروترون به وجود آمده است.
شنا خلاف جهت آب
یک سال پیش، با توجه به شرایط جدید، ابتدا شفاها و سپس کتبا از نمایندگی ایران در سزامی استعفا دادم.
خوشبختانه نماینده دوم ایران، آقای دکتر رحیقی که 3سال پیش منصوب شدند و در یک سال گذشته مسئولیت کمیته آموزش سزامی را بهعهده گرفتند، همچنان بهعنوان نماینده ایران فعال بودند و پیوستگی ارتباطات را حفظ میکردند.
با این حال تا کنون هیچ مقامی در کشور پاسخی به استعفای من نداده است، نههای و نه هوی! سکوت مطلق! انگار هیچکس نمیداند چه باید بکند.
ادب رفتاری حکم میکرد پاسخی به نتیجه 9 سال پیگیری یک امر ملی به من میدادند. گویی من نماینده کشور و ملت ایران نبودهام و مثلا نماینده قوم ظالمی بودهام که برکنار شده است!
اخلاق علمی حکم میکرد از من بخواهند تجربیات را به گروه دیگر منتقل بکنم، اما گویی نه از ادب علمی خبری هست و نه از تشخیص! تشخیص به نیاز به تجربه. این رفتار در کشور ما عادی است.
نسلهای بعد از من خوب است بدانند به هنگام پذیرش یک مسئولیت مدنی یا یک مسئولیت علمی، انتظار نداشته باشند پس از اتمام این مسئولیت از آنها قدردانی بشود یا حتی از تجربه اندوخته آنان استفاده بشود.
سعی کنند در طول راه از نفس کار ملی که بالاخره اثرگذار خواهدبود، لذت ببرند؛ در طول راه تا حد امکان تجربه کسب کنند و منتقل کنند.
جامعه ما هنوز بیمارتر از آن است که از آن انتظار رفتار سالم مدنی و اجتماعی داشته باشیم. به اثر پروانه در سیستمهای آشوبناک توجه کنیم و از شنا در خلاف جهت لذت ببریم، که من بردم!