آنچه به عنوان «مد» نگاه ما انسانها را به ویترینهایی پر از انواع و اقسام رنگها و طرحهای مختلف در قالب کفش، لباس، آرایش و... میدوزد، چیزی نیست که فقط به محدوده زمانی و مکانی خاصی مربوط شود. در هر مقطعی این پدیده اجتماعی در قالبی خاص ارائه شده و افراد بسیاری را تحت تأثیر قرار میدهد.
البته در صورت افراط در این موضوع به زشت و زیبا بودن آن توجهی نمیشود، در چنین حالتی افراد بیشتر به شکلی درمیآیند که در ژورنالها، مجلات و فیلمها (تبلیغاتی، نمایشی و سینمایی) دیده میشوند که با واقعیتهای آن جامعه تفاوت بسیاری دارند.
گرایش به مد دلایل متفاوتی دارد که یکی از آنها نیاز سنی است و در مقطع خاصی از دوران زندگی انسانها رخ میدهد. نیاز به جلب توجه، تمایل به همنوایی با همسن و سالان و همرنگ جماعت شدن خاص سنین نوجوانی و جوانی است که زمینههای لازم را برای بروز چنین پدیدهای به وجود میآورد.
چرا که افراد به دنبال یافتن یک هویت فردی و اجتماعی مقبول نزد دیگران هستند و تصور میکنند بزرگ شدهاند و باید دارای طرز تفکری متفاوت از والدین خود باشند. در واقع نوجویی نیاز نوجوانان است و آنها میخواهند قالبهای خود را بشکنند و یک آدم جدید باشند که این موضوع در شیوه لباس پوشیدن، طرز تفکر، در به کار بردن لغات و اصطلاحات مخصوص و افکار و نگرشها ظهور پیدا میکند.
دومین علت، شخصیت افراد است، برخی افراد به دلیل مشکلات روانی که ریشه در خانواده، تربیت و رفتار پدر و مادر دارد، دارای شخصیتهای خودشیفته، هیستیریک و ضداجتماعی هستند که نوعی بیماری محسوب میشود که اینگونه افراد به نوعی خود را بهتر و زیباتر از سایرین میدانند و میخواهند همیشه در تقابل با جامعه باشند.
نقش خانواده و تبعیت از خلاهای عاطفی
اگر رابطهای که پدر و مادر با هم دارند براساس محبت و صمیمیت باشد و در ارتباط با فرزندان هم این رابطه حفظ شود، در خانواده تعادل ایجاد میشود و محیط سالم و عاطفی برای رشد کودک به وجود خواهد آمد. در چنین شرایطی کودک مورد پذیرش و احترام پدر و مادر قرار میگیرد، استقلال رأی به او داده میشود، به نیازهای او توجه میشود، به همین لحاظ چنین فردی با تربیتی درست و با اعتماد به نفس بالایی در شرایط نوجوانی و بحران سنی تحت تاثیر گروه همسالان و دوستان خود قرار نمیگیرد، ضمن اینکه در انتخاب الگوهای اجتماعی و تبعیت از دیگران، حساب شده و آگاهانه عمل میکند، البته باید تفاوتهای فردی و ظرفیتهای روحی افراد را هم در نظر گرفت.
چرا که بعضی از نوجوانان و جوانان با وجود تربیت نه چندان خوب، فرزندانی خوب میشوند که این موضوع به شخصیت و منش خود افراد مربوط است.
متأسفانه در شرایط فعلی نوجوانان به دلیل نداشتن انگیزه و هدف و الگوی مناسب در وضعیت نامشخصی بهسر میبرند. حتی خانوادهها برای جوان و نوجوان خود راه و هدف مشخص را ترسیم نمیکنند.
در این میان بعد از والدین، مدارس و دانشگاهها در ایجاد انگیزه و هدف وظیفه حساسی دارند، ضمن اینکه در ارائه الگوی مناسب نقش خانواده و رسانههای جمعی، خصوصاً رادیو و تلویزیون بسیار اساسی است. اگر چنین شود بیتردید نوجوانان و جوانان حساب شدهتر عمل خواهند کرد و مشکلات اینچنینی پیش نخواهد آمد.
نقش مسئولان در عدم گرایش به مدگرایی
میتوان با آموزش دادن و برگزاری کلاسهای گروهی، نوجوانان و جوانان را از چگونگی گرایش افراطی به این پدیده اجتماعی و پیامدها و اثراتی که این موضوع میتواند در جامعه داشته باشد، آگاه کرد و شناخت لازم را در این زمینه ارائه نمود چرا که شناخت نیازها مهم است و راهکار مناسب برای کنترل و ارضای این نیازها مهمتر است. بنابراین سرکوب نامناسب و برخورد با نیازها که گرایش به مد هم جزو آن است درست نیست.
پیامدهای گرایش افراطی به مد
خانم ناظمی روانشناس درباره پیامدهای مدگرایی در جامعه میگوید: گرایش به مد اگر در یک چارچوب صحیح نباشد و به صورت افراطی به آن پرداخته شود، پیامدهایی چون بیبند و باری، بالا رفتن آمار طلاق (در میان افراد بزرگسال و حتی جوانان که گرایش افراطی به مد دارند) ارائه الگوهای نامناسب در جامعه برای نوجوانان و لاابالیگری خواهد بود که آثار سوء آن در نهایت گریبان جامعه و خانوادهها را میگیرد.
طاهره فدوی دختر ۲۲ سالهای که دانشجوست میگوید: خود من پوششی را انتخاب میکنم که علاوه بر سادگی و جلب توجه نکردن، قدیمی هم نباشد، البته هر کسی سلیقهای دارد، ولی بعضیها فکر میکنند تابع مد بودن نشانه روشنفکر بودن و پیشرفت است.
در صورتی که اصلاً اینطور نیست به نظر من برخوردی که با این افراد میشود هم درست نیست، چون اغلب به جای منع از این کارها، افراد را به گرایش بیشتر به سمت مد ترغیب میکند.
خانم فرهادنیا که به اتفاق دختر خود برای خرید آمده است، میگوید: نمیدانم بعضیها چرا از آنچه که در ژورنالها، مجلات و برنامهها (تلویزیون ـ ماهواره) میبینند، تقلید میکنند. آنها اصلاً به این موضوع فکر نمیکنند که با ارزشهای جامعهشان در تضاد است و جلوه بدی دارد. باید بگویم وضعیت پوشش بعضی از خانمها و تیپهای خاص با ریش و سبیلهایی که برخی از پسران جوان دارند از حد هم گذشته و چهره بدی پیدا کرده است.
خود من در موقع خرید به زیبایی و شیک بودن خیلی اهمیت میدهم، البته طوری که با شرایط جامعه هم سازگار باشد. البته این راهم بگویم که برخی از سازمانها در خصوص ورود اینگونه اجناس به بازار (چه آنهایی که از کشورهای دیگر وارد میشود و چه آنهایی که در داخل کشور تهیه میشود) مقصر است. به هر حال باید نظارت و کنترلی در این خصوص صورت گیرد.
ماهان عزیزی که فروشنده پوشاک است، میگوید: متأسفانه بعضی از افراد جنبه و ظرفیت ندارند و از شرایط به وجود آمده سوءاستفاده میکنند، ضمن اینکه برخیها برای اینکه ابراز وجود کنند و مثل دیگران باشند، از آنها تبعیت میکنند. خود من به زیبایی و شیک پوشیدن خیلی اهمیت میدهم اما به شرطی که آنچه انتخاب میکنم با عرف جامعه در تضاد نباشد.
در این میان بعضیها با روی آوردن به تیپهای مختلف و پوشیدن لباسهای مد روز سعی در جلب توجه دیگران دارند که این مسئله مشکلاتی هم به بار خواهد آورد. ضمن اینکه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و... نیز باعث به وجود آمدن شرایط گرایش به مد هم میشود. فکر میکنم اگر در چنین شرایطی امکانات تفریحی با هزینههای کم و محدودیت کمتر وجود داشته باشد که فرد اوقات بیکاریاش را در چنین مراکزی سپری کند، کمتر به این روشها متمایل میشود.
وی در ادامه افزود: در خصوص کاری که دارم، باید بگویم که فروشندگان به فروش بیشتر اهمیت میدهند، بنابراین فرقی نمیکند شلواری که میفروشند کوتاه باشد یا بلند، اگرچه خودم هم اینگونه لباسها را قبول ندارم. البته این را هم بگویم که در چند روز اخیر در خصوص عدم فروش اینگونه اجناس تذکراتی به ما داده شده است، ولی به نظر من این شیوه مناسبی نیست.
بیتردید تمایل به خودآرایی و آراسته کردن خویش، یک امر فطری و از ضروریات زندگی اجتماعی و روابط انسانی است، زیرا انسان بطور طبیعی از آنچه ایجاد نفرت و کراهت در دیگران کند بیزار است. اما اگر این خودآرایی و گرایش به نوگرایی در چارچوب درستی نباشد و از روی غفلت از مسیر طبیعی و صحیح خود خارج شود، در درجه اول به خودنمایی و در مراحل بعدی به پیامدهایی که اشاره شد، منجر خواهد شد که بیتردید دامنه سوء آن گسترده خواهد بود و گریبان جامعه را خواهد گرفت.
با توجه به اینکه نیاز به تنوع و نوگرایی در مقطعی از دوران زندگی انسانها یعنی نوجوانی و جوانی طبیعی است، لذا میتوان آموزشهای لازم را از طریق مراکز فرهنگی، مدارس، رسانههای جمعی، مراکز مشاوره به نوجوانان و جوانان داد تا ضمن شناخت بیشتر ارزشها و هنجارهای جامعه به اثرات مخرب گرایش افراطی به مدگرایی آگاه و مطلع شوند تا قشر عظیم نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان گرفتار طعمههای فرهنگی وارداتی نشوند.
بیتردید در این راه رفتار درست والدین در درجه اول اهمیت قرار دارد تا با ارتباط صمیمی و دوستانه متقابل بین فرزندان و پدر و مادر این خواسته زودتر به سرمنزل برسد. البته از آنجایی که «مد» پدیده اجتماعی است، همکاری و مساعدت همه جامعه و سازمانها و مراکز مربوطه در کنترل وضعیت موجود بدیهی و روشن است.