از جمله مهمترین مشکلات اقتصادی ایران در سالهای اخیر، مشکل ناشی از کمبود سرمایهگذاریهای مولد در کشور بوده است.
طبق آخرین آمار بانک مرکزی میزان نقدینگی در دست مردم در پایان سال 86 بالغ بر150 هزار میلیارد تومان بوده است که درصورت استفاده ناصحیح، مهمترین عامل تورم در کشور محسوب میشود. یکی از راههای کنترل حجم نقدینگی، هدایت و جمع آوری آن از طریق فرایند بازار سرمایه است.
البته حجم و توسعه بازار، شفافیت اطلاعات، وجود ابزارهای مالی با ریسک کمتر و خلاصه امنیت سرمایهگذاری به همراه بازدهی مناسب در میزان جمع آوری نقدینگی در دست مردم و تجهیز آن به سمت بنگاههای اقتصادی کشور تاثیر بسزایی دارد.
در کشورهای پیشرفته صنعتی بورس اوراق بهادار با قدمتی 400 ساله مطمئنترین و ارزانترین جایگاه مالی سرمایهگذاری بلندمدت تلقی میشود، مثلا درکشور آلمان بیش از 50 درصد مردم به نوعی سهامدارند که این نرخ در بورس 40 ساله ایران بنا به دلایل متعددی که یکی از آنها به آموزش مربوط میشود به 5 در صد تقلیل یافته است.
اطلاعات با ارزشترین دارایی بازار سرمایه به شمار میآید، وجود اطلاعات کافی در بازار وانعکاس سریع و به موقع آن برقیمت اوراق بهادار به معنای کارایی بازار است و اهداف اقتصادی مورد انتظار از بازار سرمایه عمدتا در شرایط کارایی بازار تحقق مییابد.
مهمترین فاکتورها در تئوری اطلاعات مفید و دقیق بودن، به موقع بودن، قابلیت استناد و نهایتا قابلیت استنباط داشتن است اما بحث نهایی در مورد بهرهگیری از اطلاعات، به قابلیت استنباط آن توسط استفادهکنندگان بر میگردد و مسلما به فرض اینکه تمامی اطلاعات و گزارشهای مالی قابلیت استنباط داشته باشند افراد و سهامداران به واسطه تفاوت در میزان آگاهی و دانش مالی برداشت و انتفاع یکسانی از آن نخواهند داشت و در واقع یکی از معضلات بازار سرمایه مهارت نداشتن و کمبود دانش مالی سرمایهگذاران است، انتخاب ناآگاهانه واکنشهای احساسی و افراطی و شتاب زده بخشی از سهامداران غیرحرفهای بازار را با نوسانات متعددی مواجه کرده و آن را به سمت بیثباتی پیش میبرد.
در حال حاضر تخصیص سهام شرکتهای دولتی به کارکنان دولت در قالب پاداش و ورود سرمایهگذاران غیرحرفهای بدون آموزش کافی به بازار موجب میشود، فرصتی را که میتوان از آن جهت ارتقای بازار سرمایه از منظر جذب سهامداران و افزایش حجم تقاضا در بازار صرف کرد تبدیل به تهدید و ضرر و زیان جبران ناپذیری شود.
عدمآموزش لازم و حضور افراد غیرحرفهای در بازار سرمایه در اثر تحریک و فضاسازیهای کاذب و پیروی کور کورانه از شایعات بازار در مقاطعی موجب میشود سهامداران غیرحرفهای با بیشترین آسیب بازار سرمایه را رها کرده و فرهنگ سهامداری نه تنها نهادینه نگردد بلکه عوارض آنکه بیاعتمادی گسترده و عدماستقبال عمومی به بازار سرمایه است فراگیر شود.
فرهنگسازی به مفهوم آشنا ساختن عموم مردم با مفاهیم ابتدایی و پایه بازار سرمایه و تشویق آنان به حضور آگاهانه در این بازار، فرایندی بلندمدت را پیش رو دارد و نیازمند تدوین و اجرای طرحهایی با گستره زمانی طولانی است و در این راستا استفاده از تجارب کشورهای موفق در بازار سرمایه بهعنوان ضرورتی انکارناپذیر برای بورسهای در حال توسعه قلمداد میشود.
فرهنگسازی و آموزش مفاهیم، کارکرد و ارکان بازار سرمایه در جامعه ایران که برخلاف سابقه فعالیت 40 ساله بورس اوراق بهادار تنها حدود5 درصد از جمعیت 70میلیونی آن سهامدار هستند یک ضرورت است. مقدمه توسعه بازار سرمایه بهعنوان ابزار گردآورنده پساندازهای خردوهدایت آنها به سوی فعالیتهای مولد اقتصادی، بسط فرهنگ و ارتقای دانش عمومی و آشناسازی جامعه با این بازار است.
* مدیر تالار بورس منطقهای فارس