حالا فقط چیزی که مانده خاطره است و یاد این سردار بزرگ اسلام و انقلاب.حرف زدن از او سخت است. از اویی که جمع اضداد بود؛ به سختی آهن بود و به روانی اشک. اویی که هم پدر یتیمان بود و هم دشمن سرسخت کافران. مردی که حرف کم میزد و کار زیاد میکرد.
کسی که هر وقت وقتش بود میماند و زمانش که میرسید بیحرف هجرت میکرد و خودش را میرساند به آنجایی که باید باشد. کسی که به قول امام بیهیاهوی سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخاسته بود و خود را فدای هدف کرده بود نه هوا.
و این هنر مردان خداست... کسی که به خاطر عشق فداکاری کرد و به خاطر عشق با بیاعتنایی به دنیا نگریست و برای همان، همه چیز را زیبا دید و زیبایی را پرستید و خدا را حس کرد. سخن گفتن از او سخت است و حتی غیرممکن.
بهترین سخن را امام گفت در باره او که «چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام، جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد. ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیریم».
* از وبلاگ شهردار تهران