این رعایتها از سوی اصحاب قلم و تنوع و تغییر سلیقهها از ناحیه ناظران و مراقبان، متاسفانه حد یقفی ندارد و نمیشناسد و تا رابطه دنیای رسانه و قدرت براین منوال است، البته نخواهد شناخت.
بدیهی است اگر در این شرایط، رسانهای تاب مقاومت آورد و امکان ماندگاری یابد و طاقتاش از الزامات و مطالبات و فراز و فرودهای حاکمیت طاق نشود، بهواقع اتفاقی بزرگ رخ داده است.
روزنامه همشهری، نشیب و فرازهای بسیاری داشته است و در طول تمام سالهائی که این رسانه به ساحت مخاطبان ارجمندش تقدیم شده است، بسی مدیران و صاحب منصبان درخور را بر مسند تمشیت و تدبیر امر خویش به دیده احترام پذیرا شده است. که آن گاه با سلیقههای متفاوت، آن را اداره کردهاند و یا بر شأن و حرمتاش افزودهاند و یا نیاز روحی و تمناهای فرهنگی گسترده شهروندان را در ساحت تکّثر و تولید بیشتر و در خور، خوب پاسخ دادهاند.
اگر روزنامه همشهری را یک سرمایه اجتماعی بدانیم - نه فقط برای مردم کلانشهر تهران، بلکه برای تمام ایرانیان فرهیخته و فرهنگدوست - باید تاکید کنیم که در آستانه قدمگذاری جامعه نوین ایرانی به ساحت توسعه همه جانبهملی، این سرمایه عظیم، در جهت ارتقاء منزلت شهروندی و رشد و بالندگی جامعه مدنی ایرانی، نقشی بسزا داشته است ولاجرم جامعه رو به آینده ما سخت نیازمند توسعه و تقویت چنین سرمایههای مدنی و نهادهای فرهنگی اجتماعی است تا به یمن بقاء و برکت وجودیشان، سطح پذیرش ملی را از ارزشها و هنجارها و شایستگیهای جهانی، بیشتر و بیشتر برخوردار سازیم.
نهادها و سرمایههای اجتماعی، عناصر مقوم و کانونهای استحکام جامعهاند و بیتردید محصول پایداری و ماندگاری روابط عمیق و فرایند کارآفرینی و نوآوری لحظه به لحظه و البته مبتنی بر اعتماد لایزال در جامعه است و این سرمایهها ذخائر ارزندهای است که در ذات مناسبات اجتماعی، مایه دلنشینی و مطلوبیت بیشتر و امیدآفرینی در زندگی اجتماعی است که نقش پشتیبان را در لحظات تاریخی یک جامعه برای مردم و شهروندان خویش ایفا میکند.
همشهری از جمله سرمایههای اجتماعی ماست. و برماست که بر پایداری و تاثیرگذاری همیشگی آن اصرار ورزیم و حرمت مدیرانی که قدر این جوهر و قیمت این گوهر ارجمند را در گذشته و حال، به شایستگی دانستند و بر اعتبارش افزودند، خوب نگهداریم. حال این مدیران و خادمان چه امروز در کسوت تدبیر امور این نهاد بزرگ اجتماعی، راست قامت ایستاده باشند و یا به جبر روزگار و یا بنا به اتفاقی خواسته و ناخواسته، عرصه خدمت را بدیگری سپرده باشند.
برادر ارجمند ما، جناب آقای دکتر حسین انتظامی، از جمله مدیران لایق، جوان و شایستهای است که نه تنها قدر این سرمایه اجتماعی و حرمت مدیران خدوم پیشین آن را بخوبی پاس داشت که با تلاشهای ارزنده خویش، برگسترش حوزه فعالیتهای فرهنگی آن همت گماشت.
اینجانب بعنوان عضوی دیرینه و وابسته به این خانواده و نهاد بزرگ مطبوعاتی، برخود لازم میدانم که قدرشناس زحمات و خدمات طاقتفرسا و ارجمند این عزیز باشم.
عزیز فرهیخته و متخلقی که باروئیگشاده و عقلی مدبر و قلبی سلیم و جسارتی در خور تحسین، روزگاری سکاندار این نهاد اجتماعیِ ماندگار بود و تدابیر او در آن نهاد، مایه امید دوستان بود.
بیتردید در آینده تاریخی این موسسه بزرگ، نام انتظامی به شایستگی ماندگار خواهد بود.