رستمی هفته گذشته نمایشگاهی در نگارخانه بنفشه برگزار کرد که «کودکان جنگ» نام داشت. نمایشگاهی که شعار آن «اجازه دهید بچهها آب نبات بخورند» بود.
آخرین نمایشگاه اردشیر رستمی از دو بخش تشکیل شده بود. بخش اول آن تابلوهایی را شامل میشد که در سالهای گذشته نمونههای مشابه آن را زیاد دیدهایم. آثاری که در تقویمهای سالانه رستمی چاپ شدهاند و یا به تازگی روی جلد کتابهایی آمدهاند که این هنرمند، طراحی جلد آنها را بر عهده داشت. همان تم قبلی زنان و مردانی که هر کدامشان داستان یک شعر را روایت میکنند در این آثار به چشم میخورد.
هرچند این آثار پس از گذشت چند سال و تکرار شدن ایده اولیه آن به همان شکل ثابت، برای مخاطب کمی خسته کننده شده است اما خود رستمی آنها را بخشی از کار هر سال خود میداند:«این تابلوها، کارهایی هستند که هر سال انجام میدهم و آنها را به نمایش میگذارم.»
در همین بخش از نمایشگاه دو تابلو دیده میشد که ساختاری متفاوت از آثار همیشگی این هنرمند داشت و برخلاف دیگر تابلوها، در قطع بزرگ طراحی و اجرا شده بودند. در این دو اثر، تصاویری به چشم میخورد که هم به عناصر موجود در طبیعت مانند سنگ و گیاهان شبیه بودند و هم به فیگورهای انسانی. به گفته رستمی اینآثار به مجموعهای جداگانه تعلق دارد که تاکنون بیش از 100اثر از آنها را اجرا کرده است:«این مجموعه درباره شباهت انسان و خاک است. عناصر موجود در طبیعت مثل سنگهای صیقلی، درختها یا علفها حالاتی دارند که به بدن انسان شبیه است.
در واقع حرکت ما به عنوان انسان نیز وقتی میمیریم و دفن میشویم و بعد شاید تبدیل به درخت و گیاه میشویم، در آنها ادامه پیدا میکند.»
بخش اصلی نمایشگاه که به کودکان جنگ مربوط میشد از بیش از 100 اثر در قطع بسیار کوچک تشکیل شده بود که در همه آنها فقط یک شمع دیده میشد. شمعهایی که به گفته این هنرمند، نمادی برای کودکانی است که در جنگها از بین میروند و در یاد بود آنها شمعی روشن میکنیم:«شمعهایی که در نمایشگاه گذاشتهام برخلاف شمعهایی که برای در گذشتگان روشن میکنیم، دود نمیکند و همیشه روشن میمانند.»
رستمی برای یاد بود کودکان جنگ در میان تابلوهای کوچک شمعها که بدون فاصله و در کنارهم دو دیوار از نمایشگاه را پر کرده بودند، عکسهایی نیز از صحنههای واقعی حضور کودکان در جنگ گنجانده بود؛ عکسهایی که به جنگ جهانی دوم، جنگ ایران و عراق و جنگهای کامبوج تعلق داشت. با این حال تکرار شمعها، حالت یکنواختی به نمایشگاه داده بود و آن تاثیری را القا نمیکرد که رستمی در ذهن داشت. شاید بشود گفت جذابیت خود عکسها بیشتر از، شمعهایی بود که آنها را احاطه کرده بودند. رستمی در نظر داشت این بخش از نمایشگاهش حالت یک چیدمان را داشته باشد:«ماحصل همین تکرار در ذهنم بود تا به شکل یک چیدمان،معنی دهد؛ حالتی مثل چلچراغ یا شمعهایی که در مراسم شام غریبان روشن میکنند.»
پایان بخش این قسمت از نمایشگاه عکسی بود از سخنرانیهای آدولف هیلتر که روی آن، آرم شبکه سه و جمله « ادامه دارد» دیده میشود. آنطور که رستمی میگوید، منظور از ادامه دارد این است که «هم نمایشگاه ادامه دارد و هم مرگ و میر کودکان».
در کارت دعوت نمایشگاه شعری از «بختیار علی»، شاعر کرد نوشته شده بود که به طور خلاصه تمام آن چیزی را که رستمی در ذهن داشت، نشان میداد:شب هنگام مادری چادرش را برگور فرزندش کشید
صبح که شد گورستان بوی شیر میداد