درواقع این رشته از پیوند میان فضا، زمان و نشانههای شهری با انسانی که این عوامل را تولید، بازتولید و مصرف میکند، پدید آمده است. ازاینرو، در انسانشناسی شهری به بررسی و تحلیل فضاهای زیستی-فرهنگی در شهر توأما پرداخته میشود.
مطلب حاضر با نگاه به این شاخه از انسانشناسی به اهمیت این رویکرد در مطالعات شهری و شهرنشینی در ایران اشاره دارد. با این پیش فرض که شهرهای جدید ایرانی از عناصر و کارکردهای پیشین خود جدا شدهاند و از اینرو فضاها و روابط جدید انسانی در آنها شکل گرفته است، تحلیل و فهم این فضاهای جدید شهری میتواند ما را در شناخت تحولات جامعه جدید ایرانی مدد رساند.
برای انسانشناسی شهری در ایران هیچ پیشینهای نمیتوان ردیابی کرد. در مقایسه با دامنه گسترده ادبیات این رشته در آمریکا و اروپا، هنوز با وجود اهمیت مطالعات شهری در ایران بهدلیل دگرگونیهای به وجود آمده شهری در سالهای اخیر و وجود خصوصیات فرهنگی و اشکال گوناگون آن، بررسی و شناخت آن از این منظر مورد توجه قرار نگرفته است و زمینه وسیعی را برای انسانشناسان و محققان نسلهای کنونی و آتی فراهم میکند.
شهرهای ایران از خصوصیاتی منحصربه فرد برخوردارند. منشأ توسعه و تکامل شهرهای ایرانی دلایل گوناگونی داشته است. بسیاری از این شهرها بر حسب کارکردهای ویژهای به وجود آمدهاند و هنوز تحتتأثیر همان کارکردها و با ترکیبی از عناصر بیرونی قرار دارند و بر رفتارها و خصوصیات فرهنگی مؤثرند. از ویژگیهای عمدهای که شهرهای ایران متأثر از آن هستند، تنوع و پراکندگی تحتتأثیر زمینههای فرهنگی، قومی واقلیمی است. این امر خصوصیات و اشکال گوناگونی از فرهنگ شهری را به وجود آورده و بر ساخت کل شهر تأثیر گذاشته است.
گسست شهر قدیم - شهر جدید یکی از دلایل اهمیت مطالعات انسانشناسی شهری در ایران است؛ شهرها یی که درگذشته دارای طرح و بافت فرهنگی - اجتماعی خاصی بودند. در این شهرها روابط و کنشهای اجتماعی و خصوصیت فرهنگی نوعی پویش درونی به وجود میآورد، اما تغییرات در شهرها در چند دهة اخیر، منجر به گسست و انقطاع شهر با این گذشته شده و شالودههای کهن ارتباطات درون شهری و معماری و بهطور کلی طرح و بافت نظام اجتماعی و فرهنگی از هم گسسته شده است.
عناصر جدیدی که در شهرهای ایران وارد شده، بر شیوة زندگی شهری تأثیر گذاشته و شهرهای ایران را به سمت سبکی مدرن سوق داده که خواهناخواه این سبک جدید بر رفتار مردم تأثیر گستردهای داشته است. انسانشناسی شهری سعی دارد یک دیدگاه انسانشناختی برای مطالعة زندگی شهری در فضا و زمان سبک جدید شهرها نسبت به فضا و زمان سبک قدیم شهرها به دست دهد و تغییر و تحولات این انتقال را مورد کنکاش قرار داده و نفوذ و تأثیر شهرها بر الگوی سبک جدید زندگی مردم را مورد بررسی قرار دهد. در واقع انسانشناسی شهری سعی دارد با مطالعة تطبیقی زندگی شهری در زمان و مکان در این دو سبک به نتایج مفیدی دست یابد.
فروپاشی شیوههای تولیدی سنتی در جامعه ایرانی که نقطه اوج آن به اصلاحات ارضی در دهه چهل برمیگردد بهعنوان نقطه عطفی در روند شهرنشینی در ایران قابل بررسی است. این روند شهرنشینی از سال 1340 تا 1360، نرخ جمعیت شهری را از 5/34 درصد به 51 درصد رساند و رشد این نرخ هنوز ادامه دارد. تا قبل از اصلاحات ارضی، ایران کشوری روستاییـ عشایری بود و اکثر مردم در جوامع روستایی یا عشایری زندگی میکردند، اما با پیدایش دولت مدرن و سیاست تختهقاپو کردن و مصرفی شدن جامعه ایرانی بهدلیل پیدایش دلارهای نفتی و افزایش خدمات پس از اصلاحات ارضی درصد شهرنشینی روند رو به افزایش داشته و اکثر مردم را در خود جای داده است.
در چند دهه اخیر، در برخی از شهرها میزان رشد مسئلهساز بوده است. حرکت از روستا و اجتماعات کوچک به جامعه شهری با ابعاد بزرگ تغییرات عمده و گستردهای در شیوه زندگی شهری و الگوی کنشی و روابط اجتماعی و همچنین در سنتهای فرهنگی از یک زمینه روستایی ـ ایلی به زمینه شهری به وجود آورده است.
انسانشناسی شهری در حوزه شهرهای ایران میتواند به چگونگی جذب و پذیرش فرهنگ جهانی در فرهنگ محلی و به وجود آمدن شیوه خاصی از زندگی اجتماعی و فرهنگی در شهرهای ایران بپردازد. به بیان دیگر ترکیب شدن فرهنگ شهرهای ایران در همه جا و در همه وقت یک گونه و یکسان نیست. بنابراین انسانشناسی شهری میتواند این ناهمسانی و ناهمگونی فرهنگ شهرهای ایران را نمایان سازد. دلیل این امر پراکندگی شهرهای ایران با زمینههای فرهنگی قومی و گونهشناسیهای متنوع است که ترکیب شدن فرهنگی متنوع و منحصر به فرد خود را به وجود میآورد.
از موضوعات دیگر مورد مطالعه در انسانشناسی شهری که میتواند توجه اکثر انسانشناسان شهری را جلب کند و در ادبیات این رشته حضور برجستهای دارد، تنوع قومی در شهرها است.
همانگونه که در بحث مربوط به موضوعات انسانشناسی شهری ذکر شد، انسانشناسی شهری بخشی از مطالعات خود را روی شکلگیری جماعتهای ویژه در بعضی محلههایی که جداسازی قومی در آنها اتفاق افتاده متمرکز میکند. ایران نیز مجموعهای نامتجانس از گروههای قومی و انسانی مختلف است؛ در واقع، مجموعه ناهمگونی از اقوام و ملیتهای مختلف نژادی، زبانی، مذهبی و فرهنگی است. این تنوع تا قبل از مدرن شدن ایران در مرزهای اقلیمی و جغرافیایی محدود بود و اختلاط و همجواری در آن مشاهده نمیشد.
اما مدرنشدن جامعه ایرانی و اهمیت شهرنشینی و افزایش درصد شهرنشینی سریع و انفجار جمعیتی شهرها بهدلیل مهاجرت بیرویه روستاییان و عشایر و گروههای قومی به شهرها پدیدهای را به وجود آورد که میتوان، از آن به نام همجواری و همسایگی گروههای قومی در شهرها نام برد.
ترکیب ساختار شهرهای ایران نه تنها از همین رویکرد تنوع قومی برخوردار شده، بلکه در برخی موارد هر گروه قومی مشاغل ویژهای را برگزیده و محلهای را چه برایسکونت و چه بهعنوان محل اشتغال، اشغال کردهاند. این جداسازی قومی و شغلی، مسائلی همچون محلهبندیها و تأثیر آن بر بافت شهری، هویتیابی، خاصگرایی شهری و بسیاری از مسائل دیگر را بهدنبال داشته که هریک میتواند در انسانشناسی مورد مطالعه قرار گیرد. بهطور کلی پدیده قومیت وهمجواری در اکثر شهرهای ایران اهمیت بسیار داشته و جای بررسی و مطالعه فراوانی دارد.
منابع:
- احمدی، حمید، 1378، قومیت و قومگرایی در ایران، تهران، نشرنی.
- الطلایی، علی، 1378، در بحران هویت قومی ایران، نشر شادگان.
- بیتس، دانیل، پلاک، فرد، 1375، انسان شناسی فرهنگی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی.
- حبیبی، محسن، 1378، از شار تا شهر، تهران، انتشاراتدانشگاه تهران.
حسامیان، فرخ و دیگران، 1377، شهر نشینی در ایران، تهران، آگاه.
- مککی، ساندرا، 1380، ایرانیها (ایران، اسلام، روح یک ملت)، ترجمه شیوا رویگریان، هران، انتشارات ققنوس.