تیمی که برای دوچرخه کار میکند؛ تیم بیستی است. بگذارید از طرف تیمی بگویم که ۲۰ سال است با عشق و علاقه برای کودک و نوجوان کارمیکند. با حداقلها، با دستمزد بسیار ناچیز، اما شرافتمندانه و با ایمان کار میکند.
تیم دوچرخه، در مدت ۲۰سال کلی روزنامهنگار، نویسنده، عکاس و گرافیست تربیت کرده است. در کارنامهی او، آموزش بیش از ۲۵۳۹ خبرنگار افتخاری ثبت شده است. یادمان باشد دوچرخه، فقط یک هفتهنامهی کاغذی نیست؛ پایگاهی برای استعدادیابی نوجوانان علاقهمند است. در این ۲۰ سال، صدها کارگاه شعر، قصه، تصویرگری، روانشناسی و... در دوچرخه برگزار شده است. پادکستهای گوناگونی تولید شده است. ۲۰سال پیش، به مدد استادی «فریدون عموزادهخلیلی» و «لیلا رستگار»، بهترین نویسندگان، روزنامهنگاران و گرافیستها گرد هم آمدند و پایههای این نشریه را ریختند. ۱۰سال بعد «مناف یحییپور» همان راه را طی کرد و حالا یکسال و نیم است که من همراه دوستان عزیزم، این راه را ادامه میدهیم. این مسیر هرروز سنگلاخیتر شده؛ گرانی کاغذ و چاپ، مشکلات اقتصادی عجیبی را گریبانگیر همهی مؤسسات مطبوعاتی کرده است. بحران کرونا هم بوده و رمق خیلی از مؤسسات را کشیده. اما تیم دوچرخه همچنان رکاب زده...
علاوه بر دادن نمرهی ۲۰ به این تیم، باید به مؤسسهی همشهری هم نمرهی ۲۰ داد. چرا؟ این مؤسسه با آیندهنگری، سالهای سال برروی نشریات کودک نوجوان سرمایهگذاری کرده است. کدام مؤسسه این مهم را درک کرده است، جز همشهری؟
حالا که امروز من خانممعلم شدهام و هی دلم میخواهد به همه نمره بدهم، باید یک ۲۰ هم تقدیم نوجوانان عزیزی بکنم که این سالها یار و یاور دوچرخه بودهاند. خیلیهایشان حالا بزرگ شدهاند و نویسنده و روزنامهنگارند و زیر بال و پر دوچرخه را چه در تولید مطلب برای دوچرخه و چه در تولید پادکست و ویدیو در فضای آنلاین گرفتهاند.
نمیدانم چرا در این یادداشت حس معلمی مرا رها نمیکند... دیگر کسی نمرهی ۲۰ نمیخواهد؟!
نظر شما