امروزه که علوم روانشناختی این مقوله را بسیار تبلیغ میکنند و حتی ترسیم رسیدن به دور از ذهنترین آرزوها را در محقق شدن آنها مفید و گام اول در وصال میدانند، پس دیگر به راحتی میتوان آرزو کرد. اما چه زیبا شکسپیر بیان کرده است که یا در حد آرزوهایت تلاش کن، یا به اندازه تلاشت آرزو کن.
در بسیاری از نهادها، آرزوهای مدیران و بازیگران اصلی، در قالب طرح و برنامه ارائه شده که بدون تردید باید راه کارهای رسیدن به چنین اهدافی نیز ضمیمه آن باشد.
گرچه در علم اقتصاد به واژه برنامههای تزئینی نیز بر میخوریم، که در جامعه و پیرامون خود مثالهای زیادی نیز در این مقوله وجود دارد.
معمولا در بررسی سریع یک بازار دست دوم و بیان ابعاد آن متغیرهایی نظیر شاخص، ارزش جاری کل بازار، تعداد شرکتهای پذیرفته شده نقش اساسی دارند.
رشد این متغیرها نیز در یک بازه زمانی بسیار مهم است. بدون تردید یکی از اهداف و آرزوهای همه مدیران و رهبران بازار بورس رسیدن به ارزشهای جاری بالاتر بوده است.
به یاد داریم زمانی که آخرین روز کاری سال 1381 به پایان رسید، ارزش جاری کل بازار ما 8/11 تریلیون تومان بود یعنی حدود 13 میلیارد دلار.
این رقم در پایان سال بعدش یعنی 1382 با جهشی قابل ملاحظه به 9/30 تریلیون تومان رسید که چیزی حدود 34 میلیارد دلار میشد. ورود تقریبا 40 شرکت جدید در تابلو شرکتهای پذیرفته شده در این راستا نقش انکار ناپذیری داشت، اما رشد قیمتها در این خصوص نقش پررنگ تری ایفا میکرد.
سال رؤیایی 1383 آغاز شد. سخن کوتاه کنیم. تقویم چهاردهم ماه گرم مرداد را نشان میداد.
به شهادت سامانه معاملات و ثبت زمان، 49 صدم ثانیه از ساعت 11صبح گذشته بود که شاخص در آخرین محاسبهخود عدد 42/13909 را نشان داد. نه تنها هیچ تحلیلگری، بلکه هیچ پیشگویی، هیچ منجمی و حتی نستراداموس معروف نیز پیشبینی نکرد که این رقم نقطه اورست شاخصی است که اول فروردین 1369 را بهعنوان پایه خود دارد.
به عبارتی ارزش جاری کل بازار ما در بالاترین حد خود 5/38 تریلیون تومان را تجربه کرد. یعنی یک بازار حدودا 43میلیارد دلاری.به سبک نگارش گابریل گارسیا مارکز باید نوشت: شاخص بعد از 19 سال و 4 ماه و 14 روز به اوج رسید و بازار در رسیدن به رقم تعیین شده 50 میلیارد دلاری اندکی کم آورد.
داستانهای بعدی شاخص را که دیگر به خوبی به یاد دارید به حدود 9 هزار واحد هم رسید و با نوسانهای زیاد، این روزها در آستانه 12900 یا با کمی خوشبینی در آستانه 13 هزار واحد است.
در پایان معاملات یکشنبه 23 تیرماه 1387 ارزش جاری کل بازار به رقم 2/63 تریلیون تومان رسیده و بازار ما را به فراتر از 70 میلیارد دلار سوق داده است. بسیاری از فعالان و دست اندرکاران در ذهن خود رقم 100 میلیارد دلار را ترسیم کردهاند. هدفی نه چندان ساده، امارؤیا پردازانه هم نیست.
به ویژه اینکه اگر بخواهیم با پذیرش شرکتهای بزرگی همانند مخابرات به آن برسیم. زیرا افزایش سطح قیمتها اگر پایه اصلی چنین جهشی باشد، شاید بازار ما را با ریسک توأم کند.
حال که همه ما چنین آرزویی بزرگ و قابل ستایش را برای بازار در ذهن داریم، تنها شاید ذکر یک نکته نیز در پایان ضروری باشد. باید برای ورود شرکتهای بزرگ که ما را در رسیدن به این هدف بسیار یاری خواهد کرد، با برنامه عمل کرد. اوضاع این روزهای فولاد مبارکه با صف فروشی 50 میلیون سهمی، شاید مثال خوبی باشد.
نمادی که در حدود یکماه تقریبا 500 واحد شاخص کل ما را افزایش داده، این روزها با روندی کاهشی که متأسفانه بهدلیل عدمخرید سهام در حد حجم مبنا، با کاهش قیمت مناسبی مواجه نیست تا سریعتر به تعادل برسد.
همه میدانیم که انجام عملیات بازارسازی نیز روی این نماد با سرمایهای که دارد، از توان کمتر نهادی بر خواهد آمد.
اما چه باید کرد؟ بپذیریم که ما به کمک امثال فولاد مبارکه و مخابرات در بزرگتر شدن بازارمان نیازمندیم، اما آنها نیز در چنین روزهایی با تدبیری که ما برای متعادل کردنشان باید بکنیم، به ما نیازمنداند.
شاید ایجاد کنسرسیومهایی که به هنگام عرضه بلوکی چنین نمادهایی تشکیل میشود، بهمنظور بازارگردانی و متعادل شدن هر چه سریعتر قیمتها نیز بتواند یک راه کار پیشنهادی باشد.
*رئیس هیأتمدیره کارگزاری کارآمد