در این میان مسئولان محلی استانی بیشترین حمایت را از این واگذاریها میکنند. چه از نظر آنها ظرفیتهای استان در مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در خدمت این تیمها خواهد بود و از سوی دیگر تماشاگر نداشتن این تیمها هم با حضور پرشکوه هواداران استان پر میشود.
در این میان انتقاد مهدی خبیری، کارشناسی که در حوزه مسائل بینالملل فوتبال از تبحر خاصی برخوردار است، از چگونگی این واگذاریها در نوع خود جالبتوجه است.
این عضو سابق کمیته انتقالی میگوید: «در مورد انتقال امتیاز باشگاههای تهرانی به استانها باید بگویم که اصل طرح بسیار خوب و پسندیده است.
اینکه فوتبال در شهرستانها زنده شود و تماشاگران بیشتری به ورزشگاهها بیایند، بسیار خوب است اما باید ساز و کار درستی داشته باشد.
مسئله هویت در باشگاهداری بسیار مهم است و برای آنکه یک تیم در یک استان یا شهر صاحب هویت شود، حداقل به سه تا پنج سال زمان نیاز دارد. هویت باشگاهها خریدنی نیست.»
وی با اشاره به بی تماشاگر بودن تیمهای انتقالی به استانها تأکید کرد: «قبول دارم که برخی تیمهای تهرانی طرفدار نداشتند اما باید برای این مسئله تدبیری اندیشید، نه آنکه صورت مسئله را پاک کرد.
انتقال اینگونه باشگاهها مانند آن است که درختی را از ریشه قطع کنیم و آن را به محل جدیدی ببریم. درخت تا زمانی که خودش شاداب است، سرحال میماند اما بعد از آنکه خشک شد، از بین میرود، چون بیریشه است.
باشگاهداری مسئله سادهای نیست. برای باشگاههایی مثل راهآهن، پیکان، پاس و ...، خون دلها خورده شده تا قدمت پیدا کردهاند.
باشگاهی مثل نساجی مازندران یک باشگاه قدمتدار در مازندران است که میتواند با کمی توجه و برنامه مدون 3 ساله، دوباره اوج بگیرد.»
خبیری روش انتقال باشگاههای پایتخت را خطرناک دانست و گفت: «در تهران حدود صد تیم در ردههای مختلف فعالیت میکنند تا خود را به لیگ دسته دوم و لیگ دسته اول و لیگ برتر برسانند.
با انتقال باشگاهها به شهرستانها، انگیزه این تیمها از بین میرود و مانند آب سردی است که روی بازیکنان این تیمها ریخته میشود.
میدانید بعد از انتقال باشگاهی مثل سپاهاننوین اصفهان امید چند هزار جوان ناامید شد؟ مسئله فقط 23 بازیکن تیم سپاهاننوین نیست، جوانان بسیاری در تیمهای مختلف استان تلاش میکنند تا تیم خود را به لیگ برتر برسانند اما به راحتی و با پرداخت مبلغی، زحمت جوانان استان به هدر میرود.
این روش انتقال باشگاهها بسیار خطرناک، مریض، غیرقابل توجیه و غیرکارشناسی است.» وی ادامه داد: «با اینگونه انتقال باشگاهها به استانها، فوتبال ایران چهل سال
به عقب رفت.
به خوبی به یاد دارم که در دهه 1340 تیمهای منتخب شهرستانها را درست کردیم. حالا که باشگاهها را به استانها میدهیم، در واقع به دهه 40 بازگشتهایم. این روش را غیرکارشناسی میدانم.»
مخالفت فدراسیون با انتقال باشگاهها
در این میان موضعگیری منفی علی کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال در مورد انتقال باشگاههای تهرانی به دیگر استانها به دلیل اینکه قبل از این فدراسیون جدید با سازمان هماهنگ بوده، قابل تأمل است.
کفاشیان در بیان دیدگاهش در رابطه با واگذاری تیمهای تهرانی به شهرستانها گفت: «معتقدم واگذاری تیمها به استانها به پیشرفت فوتبال آنها کمک نمیکند، به ویژه اینکه چنانچه استانی صاحب فوتبال نباشد انتقال تیم به آن استان نوعی کار نمایشی است که حتی ممکن است مردم آن استان نیز از آن تیم حمایت نکنند.»
البته رئیس فدراسیون فوتبال در عین حال گفت:« فدراسیون فوتبال نمیتواند مانع از انتقال تیمهای تهرانی به شهرستانها شود.»
در چنین فضایی که هم برخی کارشناسان و هم مسئولان فوتبال نسبت به واگذاری تیمهای پایتخت به دیگر استانها منتقدانه برخورد میکنند، اخباری از انتقال قریبالوقوع تیم راهآهن به استان مازندران منتشر شده است. در همین راستا گفته میشود مقدمات این کار نهایی شده است و راهآهن در مرحله امضای توافقنامه واگذاری قرار دارد.
البته رئیس هیأتمدیره راهآهن با این انتقال به شدت مخالف است. موسوینژاد در گفتوگو با فارس، درباره چگونگی انتقال تیم فوتبال راهآهن به مازندران تأکید کرد: «این موضوع تمام شده نیست، چون برای ما قابل قبول نخواهد بود. بازیکنان برای حضور در تهران قرارداد امضا کردهاند و نمیخواهند به شهرستان بروند.»
وی درباره اینکه گفته میشود هدف از انتقال تیمهای تهرانی به شهرستانها برای توزیع عادلانه امکانات صورت میگیرد، عنوان کرد: «در آن صورت تکلیف استانهایی که به آنها تیم نمیرسد، چه میشود؟ همین حالا لیگ با حضور 18 تیم با فشردگی زیادی دنبال میشود و تعداد تیمها باید به 16 برسد.»
رئیس هیأتمدیره راهآهن با بیان اینکه حاضر به قبول انتقال تیم به شهرستان نیستند، ادامه داد: «تا جایی که زورمان برسد مانع از انتقال تیم به مازندران میشویم. راه درست برای ایجاد تیم در استانها این است که یک تیم تشکیل دهند. پله پله این تیم رشد کند و سپس به لیگ برتر راه پیدا کند.»
آیا با موج مخالفخوانیهایی که از فدراسیون فوتبال، مدیران باشگاهها و کارشناسان برخاسته است، انتقال تیمهای تهرانی به استانهای دیگر متوقف میشود؟ گرچه تنها این تیم راهآهن است که آخرین بازمانده از تیمهای تهرانی بدون تماشاگر در میانه ماندن و رفتن در تعلیق است.