همشهری آنلاین _ رضا نیکنام: در کتابهای تاریخی آمده که «نازیآباد» قریه کوچکی در شمال شهر ری، پشت خندقهای شهر در عصر قاجار بود که در دورههای مختلف دچار تغییر و تحول بسیار شده است. «محسن معتمدی» نویسنده کتاب «جغرافیای تاریخی تهران» درباره نازیآباد نوشته است که این محله در ابتدا تنها ۲۰ سکنه داشته و ساکنان آن از راه ماشینرو استفاده میکردند. محله نازیآباد از شرق به خزانه بخارایی، از جنوب به خانیآباد محدود میشود و غرب آن به بزرگراه شهید تندگویان و شمال این محله به بزرگراه بعثت میرسد. سید «علی صنیعخانی» مؤسس یک نهاد مردمی به نام «همیاران رشد نازیآباد» است که افراد چهره و شاخصی از جمله عباس عبدی، علی ربیعی و... که روزگاری در همین محله زندگی کردهاند، در آن عضویت دارند و به چارهجویی در زمینه مسائل فرهنگی و اجتماعی میپردازند. با این چهره سرشناس همصحبت شدیم و به خاطراتش سرک کشیدیم تا با این محله قدیمی و روزگاری که پشت سر گذاشته، بیشتر آشنا شویم.
- «نازآباد» محلهای منسجم با شخصیتهای تأثیرگذار
سیدعلی صنیعخانی عنوان میکندکه روایتهای مختلفی از نحوه شکلگیری محله نازیآباد وجود دارد. عدهای عقیده دارند که اینجا بخشی از املاک یکی از سوگلیهای ناصرالدینشاه به نام «نازخاتون» بوده و حتی کاخی هم در یکی از بوستانهای نازیآباد داشته که به «نازآباد» و بعدها به نازیآباد شهرت پیدا کرد. چهره قدیمی محله نازیآباد تأکید میکند که این محله متفاوتتر از همه محلههای شهر تهران است. گرچه نارمک و نازیآباد همزمان ساخته شدند و نقشهشان شبیه هم بود، اما نازیآباد بافت اجتماعی یکدست و منسجمتری داشت و من همیشه به زادگاهم و مردمان اصیلش افتخار میکنم به گفته صنیعخانی، محله نازیآباد کارگرنشین بود و این مسئله باعث شده بود تا خانوادهها و فرزندان آنها شرایط متفاوتی را تجربه کنند: «پدر خودم کارگر راهآهن بود و با حقوق ناچیز زندگی را سپری میکرد، اما در کنار آن هیچگاه از درس و تحصیل فرزندانش غافل نمیشد.»
- کارکردن در تابستان و خانوادههای قدردان
چهره محبوب محله نازیآباد که سالها در حوزه اعتلای فرهنگ زادگاهش تلاش کرده است، گریزی به دوران کودکی و نوجوانیاش میزند و میگوید: «در جایی نوشتهام که آخرین روز مدرسه، نخستین روزکاریمان بود و آخرین روز کاری، نخستین روز مدرسهمان» و واقعاً هم همینطور بود. بچههای نازیآباد از کودکی تابستانها کار میکردند. آنها بعد از مدرسه بلال میفروختند یا با کارهای دیگری خودشان را مشغول میکردند.» صنیعخانی میگوید: «بچهها یاد گرفته بودند که روی پای خودشان بایستند.
من هم در نوجوانی مدتها در بازار تهران پادویی کردم تا کمکخرج خانواده باشم. آن زمان که در بازار مشغول بودم می خواستم در کنکور شرکت نکنم، اما پدرم مانع شد. یادم هست که یخچال و گاز نداشتیم، اما پدرم میگفت که من تنها سرمایهام را خرج تو میکنم تا درس بخوانی، اما من قبول نکردم. پدرهای نازیآبادی از خواستههایشان میگذشتند و فرزندانشان هم قدر همه اینها را میدانستند.» صنیعخانی پس از دیپلم یکسال در بازار تهران پادویی میکند و پس از آن به خدمت سربازی میرود. پس از آن تصمیم میگیرد که در کنکور دانشگاه شرکت کند و با همت و اراده قوی با رتبه ۱۲ در رشته فنی قبول میشود و به تحصیلاتش ادامه میدهد.
- معماری خاطرهساز میدان دوم نازیآباد
محله نازیآباد در طول چند دهه دچار تغییرات زیادی شده، با این وجود میتوان نشانههایی از روزهای قدیم را در این محله پیدا کرد که حس نوستالژی را برای اهالی تداعی کند. صنیعخانی میگوید: «میدانهایی که در محلهمان وجود داشت از طراحی و معماری خاصی برخوردار بود. حجرههای دورتادور میدان، باغچههای سرسبز و خرم، حوضچههایی با فوارههای آب که یادآور خانه پدربزرگها بود ویژگی میدانهای نازیآباد بود. اهالی محل ساعتها در این میدانها مینشستند و درددل میکردند. محال بود که در محلهمان مشکلی برای کسی پیش بیاید و دیگران برای کمک به او اقدام نکنند.»
- وقتی کشتارگاه فرهنگسرا شد
چهره نامآشنای محله نازیآباد ازکشتارگاه بهمن که در بخش شمالی نازیآباد واقع شده، صحبت میکند و میگوید: «سمت جنوبی کشتارگاه، میدان بزرگی برای فروش دام زنده بود که در آن گاو و گوسفند میفروختند. دل و جگرفروشی هم بود و بساط فروش چای دارچینی. پس از اینکه تصمیم گرفتند کشتارگاه بهمن را به خارج از شهر منتقل کنند، ساختمان کشتارگاه را تبدیل به فرهنگسرا کردند. سالن کشتارگاه هم تبدیل به سالن نمایش شد، البته با کمی طراحی و تغییر دکور. ساختمانهای قسمتهای مختلف کشتارگاه بتنی بود و نمیخواستند آن را تخریب کنند. هنوز هم بخشهایی از کشتارگاه بهمن به همان شکل ۳۰ سال قبل باقی مانده است.»
نظر شما