جنجال این گفتوگو در میانه تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به واشنگتن کشیده شد تا جایی که کاخ سفید از دفتر نوریالمالکی توضیح خواست و از این دفتر خواست تا صحت این مصاحبه را بررسی کند.
مالکی در مصاحبه با اشپیگل از طرح اوباما برای عقبنشینی نیروهای آمریکایی از عراق حمایت کرد. روز بعد از انتشار مصاحبه و بعد از واکنش دولت بوش، سخنگوی نخستوزیر عراق گفت که نشریه اشپیگل در ترجمه مصاحبه المالکی دچار سوءتفاهم شده است. اما نشریه اشپیگل اعلام کرد که مترجم این مصاحبه مترجم دفتر نخستوزیر عراق بوده نه خبرنگار اشپیگل. به هر حال بهنظر میرسد که این مصاحبه با وجود تلاش بغداد و واشنگتن برای تکذیب آن، صحت دارد.
با وجود همه فشارهای نومحافظه کاران ساکن کاخ سفید بر دولت عراق، المالکی و یارانش در برابر امضای توافقنامه امنیتی با آمریکا مخالفت کردند و در عوض توانستند ایالات متحده را به تعیین جدول زمانی خروج سربازان اشغالگر از این کشور جنگ زده ترغیب کنند.
اینک حضور دائمی در عراق حتی در میان جمهوریخواهان هم حامیان اندکی دارد و در سوی دیگر اوباما، نامزد دمکراتها بیتوجه به هشدارهای کاخ سفید از برنامهای 16 ماهه برای خروج سربازان آمریکا از عراق سخن میگوید. المالکی هم در گفتوگوی خود با اشپیگل با جسارت از برنامه اوباما برای خروج سربازان آمریکایی از عراق دفاع کرده و از سویی هم انتظارات خود از نومحافظهکاران را در ماههای آخر حضور در کاخ سفید بیان میکند.
- آقای نخست وزیر! جنگ عراق تاکنون باعث مرگ بیش از 100هزار نفر شده و رنج فراوانی را برای مردم به ارمغان آورده است، از سویی صدام حسین و رژیمش هم بخشی از تاریخ گذشته عراق هستند. آیا بهایی که بابت این امر پرداختهاید ارزش داشت؟
تلفات جنگ عراق همچنان بهطور گستردهای ادامه دارد، اما هرکس که با طبیعت دیکتاتور سابق عراق و مقاصد او آشنایی داشت میداند که ما به جای این جنگ چه(رژیمی) داشتیم. صدام جنگ گستردهای را علیه ایران، کویت و عراقیها در شمال و جنوب کشور به راه انداخت. در این جنگها صدها هزار نفر کشته شدند. صدام توانایی به راه انداختن جنگهای دیگری هم داشت. بله؛ قبول دارم. تلفات جنگ عراق فراوان است اما این جنگ از جنگهایی که میتوانست در آینده بهوجود آید جلوگیری کرد.
- آلمان درزمان آغاز جنگ از مخالفان آن به شمار میرفت. مایکل گلوس، وزیر اقتصاد آلمان هفته گذشته به عراق آمد و قراردادهایی را با طرف عراقی به امضا رساند. شما نیز این هفته مهمان برلین بودید. آیا همه چیز بین عراق و آلمان مرتب است؟
ما خواهان روابط نزدیک تری با آلمان هستیم. احساس من هم این است که دولت، مردم و شرکتهای آلمانی هم همین را میخواهند. ماموریت ما ساختن دوباره کشور است و آلمان هم دراین راه سهم مهمی دارد. ما به دولت آلمان کاملا اعتماد داریم و خواهان مشارکت آنان در توسعه عراق هستیم.
- واقعا بابت مخالفت دولت آلمان با جنگ عراق دلخور نیستید؟
ما در مورد شرکای خود درباره شرکت کردن یا نکردن در سقوط صدام حسین قضاوتی نمیکنیم. تصمیم آنها به خواست ملی آنها باز میگردد و ما به آن احترام میگذاریم.
- 3هفته پیش دولت عراق در نیویورک شکایتی را علیه شرکتهایی که به سران رژیم صدام رشوه پرداخت کرده بودند، انجام داد. 3شرکت آلمانی هم در لیست این شرکتها بودند. با این کار چگونه بهدنبال کار با شرکتهای آلمانی هستید؟
هم اکنون در حال مذاکره با شرکت زیمنس برای ساخت کارخانه در عراق هستیم که این امر نشان از جدی بودن ما در این مسیر دارد. دادخواستی هم که اشاره داشتید به نظر دادگاه بستگی دارد. به هرحال ما تمایلی برای کار با شرکتهایی که اشاره داشتید نداریم.
- بخش بزرگی از داراییهای عراق همچنان مسدود هستند. هم اکنون هم بسیاری از خانوادههای قربانیان رژیم صدام خواهان دریافت بخشهایی از این پولها بهعنوان غرامت هستند. با پایان قیمومیت سازمان ملل بر عراق بر سر این داراییها چه خواهد آمد؟
هم اکنون چند قانون بینالمللی مانع از توقیف این داراییها شده است. این داراییها هم اکنون تحت حفاظت قطعنامه سازمان ملل و قوانین آمریکا هستند. پرزیدنت بوش هم شخصا در اینباره قولهایی داده است. ما خواهان همین حمایتها در پایان زمان قیمومیت سازمان ملل هم هستیم. معتقدیم درخواستهایی که درباره این داراییها انجام میشود فاقد هرگونه توجیهی است. نمیتوان عراق را به خاطر جنایات دیکتاتور سابق آن مجازات کرد. این موضوع برای ما از اهمیت بالایی برخوردار است و اتفاقا این موضوع نکته کلیدی مذاکرات ما در مورد آینده حضور سربازان آمریکایی در عراق هم هست.
- آلمان در جنگ جهانی دوم توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا از شر دیکتاتور خلاص شد. این داستان مربوط به 63سال پیش است اما پایگاههای آمریکا همچنان در این کشور وجود دارند. چه احساسی در مورد این مدل دارید؟
عراق میتواند از تجربه آلمان نکات فراوانی را بیاموزد اما شرایط و موقعیت اصلا قابل مقایسه نیست. آلمان جنگی را آغاز کرد که دنیا را تغییر داد. امروز ما در عراق خواهان تعیین جدول زمانی برای خروج نیروهای بینالمللی از کشور هستیم. این جدول باید کوتاهمدت باشد. همزمان ما بهدنبال امضای معاهده راهبردیای با آمریکا هستیم که در آن روابط اقتصادی و فرهنگی ما تضمین شده باشد. تاکید میکنم که این موافقتنامه باید کوتاه مدت باشد.
- منظور شما از کوتاه مدت چیست؟ آیا به امضای موافقتنامه جدیدی تا پیش از پایان دولت بوش امیدوارید؟
آمریکاییها مشکل زیادی با موافقت برای تعیین جدول زمانی خروج از عراق دارند چرا که فکر میکنند این امر به معنای پذیرش شکست در عراق است. اما موضوع ابدا این نیست. اگر ما بر سر این موضوع به توافقی برسیم نشانی از شکست آمریکا محسوب نمیشود بلکه برعکس یک پیروزی و ضربه است که ما به القاعده و شبه نظامیان وارد آوردهایم.
مذاکرهکنندگان آمریکایی هم اکنون این موضوع را میدانند و از همین روست که انتظار داریم چارچوب این توافقنامه تا پیش از پایان دوره ریاستجمهوری پرزیدنت بوش به امضا برسد. در دور جدید مذاکرات همه چیز از ابتدا، شفاف و برپایهای بهتر بنا شده است. پیشنهاد قبلی برای ما غیرقابلقبول بود.
بحث مصونیت سربازان آمریکایی ظاهرا محور مذاکرات است...این امر از مشکلات اساسی ماست که اصولا قابل پذیرش نیست که جرم سربازان آمریکایی علیه مردم عراق قابل پیگرد نباشد. مباحث دیگری هم البته مطرح است مانند اینکه این سربازان تا چه زمانی در عراق خواهند ماند؟ چقدر قدرت دارند؟چه کسی کنترل میکند که چقدر سرباز وارد عراق میشوند و چقدر خارج؟
- آیا میتوانید با جسارت پیشبینی کنید که نیروهای آمریکایی نهایتا چه زمانی از عراق خارج میشوند؟
بهزودی. باراک اوباما نامزد انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از زمان 16 ماهه سخن گفته است. ماهم فکر میکنیم این چارچوب زمانی برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق- با برخی تغییرات جزئی- صحیح باشد.
- فکرنمیکنید این سخنان تبلیغاتی برای انتخابات ریاستجمهوری باشد؟ آیا اوبامایی که هیچ سابقه نظامی درکارنامهاش موجود نیست اوضاع عراق را از کسی چون مک کین بهتر درک میکند؟
کسانی که درمورد حضور کوتاهمدت درعراق میاندیشند واقعنگرتر هستند. ادامه اشغال عراق توسط آمریکا بهطور بالقوه میتواند سبب مشکلاتی شود. اتفاقا این سخنان بهرهبرداری انتخاباتی نیست. اینکه چه کسی رئیسجمهوری آمریکا شود به خود آمریکاییها مربوط است. عراقیها هم میتوانند بگویند چه میخواهند. ازهمین رو ملت و دولت عراق یک نظر دارند و آن اینکه اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف باید محدود باشد.
- دقیقا چه انتظاری از دولت و شرکتهای آلمانی دارید؟
ما خواهان آگاهی از خواستهها و نیازهای آنان هستیم. همچنین میخواهیم بدانیم چه عواملی سبب ترس از حتی فکرکردن در مورد آلمان میشود. ما خواهان ایجاد رابطه در بسیاری از زمینهها ازجمله محصولات نفتی توسعه همه صنایع هستیم. کارهای زیادی برای انجام دادن هست.
- از نظر سیاسی و نظامی چه انتظاری از آلمان دارید؟ همانگونه که میدانید نیروهای نظامی آلمان در برخی موارد نیروهای امنیتی عراق را آموزش دادهاند...
مهمترین چیز برای ما گسترش روابط سیاسی و کار با یکدیگر در حوزههای اقتصادی است. نیروهای امنیتی ما پیشرفتهای مستمری را داشتهاند که این هم از نتایج تلاشهای آلمان است. ما میتوانیم برای تجهیز پلیس و نیروهای نظامی عراق از آلمان کمک بگیریم. ما البته بیشتر ترجیح میدهیم که آموزشها در خاک عراق انجام شود. معتقدم ما آرام آرام دراین حوزه هم مستقل خواهیم شد.
- فکرمی کنید کدام عوامل در آرامش عراق تاثیرگذارند؟
عوامل فراوانی هستند که به آنها اشاره میکنم. اول نوعی وفاق سیاسی است که ما میکوشیم در پایتخت به آن برسیم. این امر در مقابله با القاعده به ماکمک میکند.دومین عامل، پیشرفتی است که نیروهای امنیتی باید به آن دست یابند.سومین عامل تنفر و واکنش مردم به القاعده و شبه نظامیان است و درنهایت هم بهبود اوضاع اقتصادی کشور از عوامل تاثیرگذار در این فرآیند است.
- برخی منتقدان معتقدند شما در مقایسه با مجلس اعلای اسلامی شدت عمل فراوانی را در مقابل جیشالمهدی نشان دادهاید...
این حرف صحت ندارد. ما تنها علیه کسانی که قانون رازیر پا میگذارند اقدام خواهیم کرد. همین چندروز پیش ماباگروهی که با نیروهای بدر( وابسته به مجلس اعلا) کار میکردند برخورد کردیم. ارتش به سرعت همه آنان را بازداشت کرد و کمترین چشمپوشی هم دراین باره نکردیم. مجازات تنها برای جرم است نه هویت مجرمان.
- در جنوب عراق برخی شدت عمل شما را با شدت عمل صدام مقایسه میکنند...
این حرف را بیشتر کسانی میزنند که نمیدانند عراق چقدر نیاز به ثبات دارد. ما بهدنبال گسترش ترس و ترور در عراق نیستیم. بهعنوان مثال ما بارها برای شبه نظامیان بهمنظور تحویل دادن سلاحهایشان ضربالاجل تعیین کردیم. آنها مقاومتی غیرمدنی انجام دادند و ما را مجبور به استفاده از زورکردند.
- شما چه نقشی را برای مقتدی صدر در نظر گرفتهاید؟ آیا اصولا امکان آشتی ملی بدون مشارکت وی وجود ندارد؟
شما تنها با کسی که بهدنبال آشتی است میتوانید آشتی کنید. آقای صدر میتواند شریک سیاسی ماباشد بهخصوص آنکه ایشان میتواند نقشی معنوی را با توجه به سابقه خانوادگی خود ایفا کند. در جریان صدر هم اینک طیفی از بازماندگان رژیم سابق و القاعده نفوذ کردهاند. مقتدای صدر هم اینک بهدنبال جداکردن راه خود از طیفی است که اشاره کردم. این کار او را به اندازه یک شریک سیاسی قدرتمند خواهد کرد و او بهعنوان یک سیاستمدار- و نه بهعنوان رهبر یک گروه شبه نظامی- شناخته خواهد شد.
- دقیقا 50 سال پیش رژیم سلطنتی عراق سرنگون شد و جمهوری جایگزین آن شد. چرا این روز در تاریخ عراق جشن گرفته نمیشود و اصولا مفهوم این روز در تاریخ عراق چیست؟
خیلی از عراقیها این روز را گرامی میدارند.14جولای 1958 پایان یک عصر درتاریخ عراق بود اما آنچه پس از آن روی کارآمد با انتظارات و امیدهای ما همخوانی نداشت و آن همان رژیم دیکتاتوری بود که ماهمچنان گرفتار عواقب آن هستیم.
- آقای نخست وزیر!شغل شما تقریبا یکی از خطرناکترین سمتهایی است که یک سیاستمدار میتواند داشته باشد. چگونه با این امر کنار آمدهاید و آن را برای خود تحمل پذیر کردهاید؟
من زندگی خیلی سادهای دارم که تقدیر برای ما عراقیها معین کرده است. با این نگاه میبینیم که در چند دهه استیلای دیکتاتوری برکشور خیلی اوضاع تغییر نکرده است. میپرسید چه چیز من را به جلو میبرد؟ فشار کار و موفقیتهایی که تاکنون کسب کردهایم. ما به داشتن عراقی دمکراتیک که به حقوق انسانها احترام بگذارد، نزدیک شدهایم و همین امر هم به من انگیزه میدهد.
اشپیگل- 20 جولای 2008