همشهری آنلاین_مژگان مهرابی: از آن دسته آدمهایی است که به مدد ذهن پویا و عزم راسخشان پلههایترقی را یکی یکی بالا میروند. این خصلت را از زمانی که نوجوان بوده داشته و حالا هم که پا به میانسالی گذاشته دست از تکاپو برنداشته و همواره در حال ایدهپروری است.
«مریم ابراهیمپور» برای داشتن زندگی بهتر و کمک به اقتصاد خانواده فعالیتش را با منجوقدوزی شروع کرده است و بعد از گذشت چند سال وقتی دیده آنطور که باید منفعتی عایدش نمیشود، خودش دست به کار شده و کارگاه کوچک خیاطی دایر کرده است. ابراهیمپور حالا یکی از برترین کارآفرینهای منطقه است که درآمدزایی را فقط برای خود نمیخواهد و با کمک گرفتن از بانوان محله، امکان اشتغالزایی آنها را هم فراهم کرده است. شنیدن داستان کارآفرین شدن این بانوی هممحلهای خالی از لطف نیست. با او در مرکز شهربانوی علیمرادیان گفتوگو کردیم.
۴۰ سال دارد اما مهارت او در خیاطی و اداره امور کارگاه نشان میدهد سنش بیشتر از اینها باشد. در کارگاهش ۹ چرخ خیاطی است که با فاصله منظم از هم قرارگرفتهاند. جز صدای قژقژ چرخ صدای دیگری نمیآید و بانوان خیاط سرشان به کار خودشان گرم است. به جز فاطمه که ۱۸ سال دارد، بقیه بانوان تقریباً میانسال هستند.
«فاطمه خادم» طراحی دوخت را در هنرستان یاد گرفته و بعد از پایان دوره تحصیلی در اینجا مشغول فعالیت شده است. او میگوید: «پیشتر در کارگاه تولیدی دیگری کار میکردم. در آنجا آقایان هم فعالیت میکردند و من راحت نبودم. توسط یکی از دوستانم با خانم ابراهیمپور آشنا شدم و مدت ۶ ماه است اینجا کار میکنم.» او فضای صمیمی این کارگاه را دوست دارد و از اینکه همه هوای همدیگر را دارند خیلی خوشحال است. نوع برخورد بانوان با ابراهیمپور نشان میدهد ارتباط دوستانهای بین آنها برقرار است. ابراهیمپور به گونهای رفتار میکند که انگار با اقوام نزدیکش همکار است. محیط کارگاه خستهکننده نیست و همین باعث شده کارکنان با انرژی بالا خیاطی کنند.
- وردست پدرم بودم
ابراهیمپور قبل از اینکه کارآفرین شود، منجوقدوزی و عروسکدوزی میکرده و دلخور از رفتار بعضی از کارفرماها که شرایط کارکنان خود را درک نمیکنند، سعی دارد بهترین شرایطکاری را برای آنها فراهم کند. او داستان زندگیاش را اینگونه بازگو میکند: «من از همان نوجوانی کارکردن و مستقل شدن را دوست داشتم.
پدرم کارگاه دوخت کفش داشت و من این کار را از او یاد گرفته بودم. در زیرزمین خانهمان چرخ صنعتی داشتیم. تابستانها پای چرخ مینشستم و کفه کفش میدوختم. روزهای آخر سال هم همینطور کمک حال پدرم بودم. وقتی ازدواج کردم همسرم تمایلی نداشت در فضای بیرون از خانه فعالیت کنم. من هم برای پر کردن فراغتم پی هنرهای دستی رفتم. منجوقدوزی میکردم. شاید دستمزد چشمگیری نداشت و چند ماه یکبار هم پرداخت میشد، اما حس مفید بودن به من میداد. تا اینکه گذرم به سرای محله ابوذر افتاد. پسرم را برای ثبتنام کلاس زبان به آنجا برده بودم. در آنجا با کلاس عروسکسازی آشنا شدم و در این کلاس شرکت کردم. نمونه کار میگرفتم و در خانه عروسک میدوختم.»
- کارگاه رایگان در اختیارم گذاشتند
مدتی از این ماجرا نگذشته بود که چرخ خیاطی او به دلیل ضخیم بودن پارچه سوخت و او ناگزیر چرخ صنعتی تهیه کرد. اما به این فکر افتاد که برای خودش کار کند او ادامه میدهد: «کم لطفی بعضی از کارفرماها من را به این فکر انداخت که خودم کارگاهی راه بیندازم. اما نه سرمایه داشتم و نه مکان. این شد که اتاق کوچک ۶ متری در راه پله خانه را به محل فعالیتم تبدیل کردم. کلاس خیاطی رفته بودم و مدرک فنی حرفهای را هم داشتم این شد که دست به کار شدم. مانتو میدوختم. روز به روز مشتریهایم زیادتر شدند و فضا جوابگوی کارم نبود.
کارگاه را به سولهای که پدرم در شهر پردیس داشت منتقل کردم. ۱۰ نفر در آنجا کار میکردیم. صبح زود پسرم را به مدرسه میرساندم و بعد از آن به پردیس میرفتم. عصر هم بر میگشتم و مشغول خانهداری میشدم.» کار ابراهیمپور اگرچه رونق گرفته بود اما دوری مسیر مشکلاتی را برایش به وجود میآورد این شد که به فکر جابهجایی کارگاه افتاد. میگوید: «توسط یکی از دوستان با مرکز شهربانو آشنا شدم. کارگاهی رایگان در اختیارم گذاشتند. از سال گذشته تاکنون در اینجا مشغول خیاطی هستم. شلوار اسلش میدوزم. کار در اینجا رضایتبخش است. اینکه بانوان میتوانند روی پای خود ایستاده و درآمدزایی کنند برایم خوشایند است. از بازار نمونه کار برش خورده میآورم و بعد از دوخت عرضه میکنم. شلوار اسلش میدوزیم و بخشی از کار تولیدی ما به کشورهای همسایه هم صادر میشود.»
- کارآفرینی بدون سرمایه
«مریم ابراهیم پور» حالا یکی از برترینهای کارآفرینی است، او هر روز از ساعت ۳۰/۸ در کارگاه حاضر شده و تا ۶ عصر کار میکند. خستگی برایش معنا ندارد او دلیل عمده این موضوع را عشق به کار و تلاش میداند و معتقد است حس مفید بودن بیش از هر چیز انسان را سرشار از نشاط میکند. ابراهیمپور به بانوان محله توصیه میکند: «برای پر کردن اوقات فراغتشان هم که شده از کلاسهای آموزشیسراهای محله یا مراکز شهربانو استفاده کنند. او میگوید: «متأسفانه این روزها بعضی از بانوان بخشی از وقت خود را با گشتوگذار در فضای مجازی سپری میکنند. در صورتی که میتوانند از همین فضا هم هنری یاد بگیرند و وسایل زیبایی درست کنند. اغلب هم از وضع بد اقتصاد گله میکنند در صورتی که برای کمک به معیشت خانواده میشود قدمی برداشت. البته دلیلشان هم این است که سرمایهای ندارند. برای این مشکل هم راهکاری وجود دارد. من بدون سرمایه و بدون اینکه از جایی وام بگیرم کارم را شروع کردم. من حرکت کردم و خدا برکتش را داد.»
- کارآفرین هممحلهای /چرمدوزی را از مادرم یاد گرفتم
در یکی از غرفههای مرکز کارآفرینی، «ملیکا حجاز» مشغول دوخت کیف چرمی است. او هنرمند قابلی است و محصولاتی که تولید میکند در بازار حرف اول را میزند. میگوید: «زیر مجموعه گروه کارآفرینی و اشتغالزایی همیاری هستم.» مسئول این زیر مجموعه، مادرش، خانم انیسالدوله است که از کارآفرینهای برتر و نمونه کشور به شمار میآید.
او میگوید: «چرمدوزی را از مادرم یاد گرفتم و بعد در آموزشگاه فنی حرفهای آزمون دادم و مدرک گرفتم. یکسری از صنایعدستی را خودم طراحی میکنم. کوچکترین هنرجوی من ۱۱ سال دارد. از کار کردن در این فضا لذت میبرم چراکه میتوانم آنچه میدانم را به دیگران یاد بدهم.»
به باور این بانوی هنرمند، اگر درباره کار در مرکز مهارتآموزی و مشاغل خانگی، تبلیغ شود، مطمئناً افراد بیشتری برای آموزش و خرید به این مراکز مراجعه میکنند. حجاز از چرمفروشیهای بازار سفارش کار میگیرد و به کسانی که با او کار میکنند نمونه کار میدهد تا در منزل درست کنند. میگوید: «قبل از بیماری کرونا در بازارچه خوداشتغالی نمونه کارهای خود را عرضه میکردیم.» حجاز مهندس عمران است اما به جای بهرهگیری از تحصیلات دانشگاهی، به هنر رو آورده و از آن کسب درآمد میکند. او معتقد است چه خوب که دانشآموزان و دانشجویانکاری بلد باشند و با کمک آن هم سرگرم شوند و هم درآمدزایی کنند.
نظر شما