1- مشروطه مشروعه: رهبری این جریان با شیخ فضلالله نوری بود. هدف و تأکید اصلی این جریان، بیشتر حمله به استعمار در درجه اول و نفی استبداد در درجه دوم بوده است؛ هر چند که به نقاط ضعف مشروطه هم توجه شده و از این زاویه مشروطه نقد میشد.
2 - مشروطه مذهبی ضد غرب، که پیشوایان آن عبارت بودند از: آخوند خراسانی، ملاصدرا مازندرانی و حاج میرزا حسین خلیلی (علمای ثلاث نجف) اینان مشروطیت را در نجف تأکید کردند. در اصفهان حاجآقا نورالله اصفهانی و آقا نجفی اصفهانی و در شیراز سید عبدالحسین لاری؛ بر این نظر بودهاند. نظریهپرداز مهم این تفکر در نجف، میرزا حسین نائینی بود. این گروه از علما بهطور کلی از استبداد و حاکمیت سلاطین بیکفایت قاجار متنفر و خواهان اصلاحات سیاسی در جامعه بودند.
3 - جریان مشروطهخواه آزادیطلب، که دو دسته بودهاند: اول مشروطه افراطی، که مقلد غرب و به آن خوشبین بودند و از طرفی از استبداد نفرت داشتند. مشکل اینها این بود که صورت مسئله و جواب آن را در جعبه جادویی غرب میدیدند. دوم جریان مشروطهخواه میانهرو با گرایش دینی مانند سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی. اینها علمای خوشبین و خوشنیتی بودند که از استبداد قاجار نفرت داشتند.
این جریان مشروطه بههر حال با بستنشینی در سفارت انگلیس مخالف نبود. البته این دو بزرگوار در سالهای آخر عمر، نوعی دوری جستن از جریانات روشنفکرانه «سکولار» را مطرح کردند که با مرگ آنها قضیه مسکوت ماند.
4 - جریان علمایی که سیاست سکوت را برگزیدند. چون در نجف، عدهای طرفدار مشروطه و عدهای مشروعهخواه بودند، دستهای عنوان کردند که در مقابل این تحولات بیطرفاند و در این اختلاف وارد نمیشوند. از جمله این افراد مقدس و بزرگوار، آیتالله آقا سید اسماعیل صدر و مرحوم آیتالله میرزای شیرازی دوم، بیشتر با این جریان هم سو بودند، البته اینها نمیخواستند در مسئله اختلاف علما وارد شوند درحالی که آنان رهبران حرکت انقلاب «العشرین عراق» علیه انگلیس بودند.