همشهری آنلاین_رضانیکنام: رونق فعالیت صنف مکانیکیها، تعمیرکاران، فروشندگان لوازم یدکی خودرو و حتی ماشینهای راهسازی و... در بخش زیادی از محله باعث شده که بسیاری از آن بهعنوان قطب صنعت تعمیرات خودرو یاد کنند.
البته این محله بافت مسکونی هم دارد. با عبور از کوچههای آن متوجه خانههایی میشوید که قدمت ساخت برخی از آنها به ۶۰ ـ ۷۰ سال پیش بر میگردد. مهمترین ویژگی این محله معابر کمعرض و باریک آن است که از یکسو پارکینگ خودروهای ساکنان و از سوی دیگر محل عبور و مرور خودروهایی است که قصد دارند از محله خارج یا داخل شوند. محله شهید برخورداری در طول سالها تغییرات زیادی کرده است. برای آگاهی از گذشته این محله از افراد قدیمی کمک گرفتیم.
- «باجمالو» ها نخستین ساکنان محله
برخی محلهها با ورود افرادی شکل میگیرد که اصل و نسب مشترک دارند و با یکدیگر فامیلند. محله شهید برخورداری نیز از این نوع محلههاست. به گفته «مراد شمسی» شهروند ۶۸ ساله محله، نخستین ساکنان این محدوده از اقوام «باجمالو» ها از طوایف قدیمی ورامین بودند که قبل از سال ۱۳۴۲ به این منطقه مهاجرت کردند. باجمالوها در کشاورزی و دامداری مهارت داشتند و با وجود فضاهای سبز اطراف محله توانستند فعالیت خود را گسترش دهند. شمسی میگوید: «قبل از انقلاب اینجا باغ و مزارع صیفی بسیاری داشت. خانوادهها جز اینکه نیاز خودشان را تولید میکردند، بخش عمدهای از محصولات خود را برای فروش به بازار تهران و اطراف آن میفرستادند.»
این شهروند درباره مشکلات دامداران محله در گذشته میگوید: «آن وقتها اطراف خط راهآهن تهران – تبریز دشتهای سرسبزی وجود داشت. چوپانها و دامداران گاو و گوسفندان خود را برای چرا به این دشتها میبردند، اما این کار بیخطر نبود. امکان داشت دامشان بر اثر برخورد با قطارهای مسافری یا باری تلف شود.»
- فریاد قطار آمد، قطار آمد
تلف شدن حیوانات اهلی بر اثر تصادف شاید برای ما فقط یک رویداد ساده باشد، اما جبران آن برای صاحبان آنها که سرمایه زندگیشان را نابود شده میدیدند، تقریباً غیرممکن بود، بنابراین آنها سعی میکردند بهطور گروهی از گلههایشان مراقبت کنند. شمسی میگوید: «در یکی از روزهای تابستان چوپان نوجوانی که وظیفه نگهداری و مراقبت کردن از یکصد رأس گاو و گوسفند را در کنار خط راهآهن برعهده داشت لحظهای به خواب میرود و همان وقت دامها پراکنده شده و روی خط راهآهن تهران – اهواز میروند تا اینکه صدای سوت قطار از فاصله دور به گوش میرسد.»
وی ادامه میدهد: «در این زمان یکی از چوپانان باتجربه محله به نام «حیدرقلی» متوجه خطر میشود و با سرعت و سراسیمه در مسیر خط راهآهن میدود تا به هر طریقی شده راننده قطار را از ماجرا آگاه کند و خوشبختانه در این کار موفق میشود و با توقف به موقع قطار از خسارتهای مالی و جانی به صاحب دام جلوگیری میکند. از آن زمان به حیدرقلی، چوپان فداکار میگفتند. این فرد سالهاست به رحمت خدا رفته و اکنون همه اهالی از او به نیکی یاد میکنند.
- چراغدار، حافظ امنیت محله
قبل از انقلاب توجه کمی به شهرهای حاشیه تهران میشد و سالها زمان برد که اهالی از نعمت برق و آب برخوردار شدند. «مسلمعلی قدردان» شهروند ۷۵ ساله محله شهید برخورداری از مشکلاتی که شهروندان با آنها مواجه بودند چنین میگوید: «در قدیم شهروندان خانههایشان را با چراغهای نفتی روشن میکردند و در تاریکی هوا بیشتر افراد، بهویژه بانوان از خانه خارج نمیشدند، زیرا امکان داشت در تاریکی هوا در دام دزدان بیفتند. آن زمان تعدادی از اهالی چراغدار محله بودند و در برقراری امنیت محله تلاش میکردند، اما مشخص است نمیتوانستند جای جای محله را زیر نظر بگیرند.»
این شهروند اضافه میکند: «چراغدارها از جوانان محله بودند که فردی یا گروهی، با مشعل یا چراغ، گشت میزدند تا شهروندان احساس امنیت بیشتری داشته باشند و نمیگذاشتند در محل سکونتشان ناامنی به وجود آید. این گروه از شهروندان کارشان از زمان تاریکی هوا شروع میشد و تا روشن شدن هوا ادامه داشت تا اینکه انقلاب اسلامی پیروز شد و بعد از آن برق به حاشیههای شهر تهران هم رسید و حتی پاسگاه انتظامی ساختند.»
قدردان، به اهمیت دادن به برخی از سنتها از سوی اهالی اشاره میکند و میگوید: «معمولاً یلدا در این محله خیلی پررونق برگزار میشد. ریشسفیدان بزرگترین هندوانه مزرعهشان را برای داشتن سالی پربرکت کنار میگذاشتند و با برگزاری مراسمی که اغلب خانوادهها در آن حضور داشتند و در فضای باز محله اجرا میشد در کنار انجام انواع بازیهای بومی آن را میخوردند و جشن میگرفتند.»
- یاد سالهای مقاومت بخیر!
پس از سال ۶۰ جمعیت محله شهید برخورداری چند برابر شد. به جز ورامینیها، آذریزبانها هم به جمع آنها افزوده شدند و رفته رفته اقوام دیگری نیز ساکن این محدوده از منطقه شدند که البته این رویداد با سالهای اولیه دفاعمقدس مقارن بود. قدردان، از این سالها خاطرات فراوانی در ذهن دارد که مهمترین آن اعزام رزمندگان به جبهههاست. به عقیده او با شروع دفاعمقدس بسیاری از جوانان از خود گذشتند و برای حفظ کشور و پاسداری از میهن به جبهه رفتند و در این راه شهید شدند.
از شهدای معظم و والامقام این محله میتوان به شهید جلالی، جوکار، مرتضوی، اینانلو، خوشقدم بابایی، قاسمی و... اشاره کرد. این شهروند اضافه میکند: «آن دوران خانمها در پشت جبههها مبارزه میکردند. یادم هست لباسهای خونین و پاره رزمندگان توسط یکی از افراد محله به بانوان تحویل داده میشد تا آنها را بشویند، بدوزند و پس از پاکیزه و مرتب کردن دوباره به جبههها بفرستند.»
وی به حملات موشکی و بمبارانهای هوایی اشاره میکند و میگوید: «وجود خط راهآهن تهران – تبریز و همجواری با منطقه هوایی مهرآباد باعث شده بود که این محدوده از حملات هوایی رژیم بعث عراق در امان نماند. مردم محله ما به یاد دارند که در زمان جنگ، موشکی در حریم خط راهآهن تهران –تبریز اصابت کرد که به خواست خدا عمل نکرد و تیم خنثیسازی آمدند و با ماشین و تجهیزات مخصوص آن را به محل دیگری انتقال دادند. حادثه دیگر سقوط هواپیمای عراقی نزدیک پل ساوه بود که برای بمباران این محدوده آمده بود که توسط پایگاه هوایی مورد هدف قرار گرفت و
سرنگون شد.»
نظر شما