همشهری آنلاین _ ابوذر چهلامیرانی: برای به دست آمدن امنیت در کشور عزیز ما خونهای زیادی ریخته شده و هزاران نفر به درجه جانبازی رسیدهاند. قدیمیترها به خوبی به یاد دارند که کشور ما در ابتدای انقلاب از کمبود امنیت رنج میبرد و ترور و بمبگذاری در شهرهای مختلف از جمله پایتخت، به شهادت و مجروحیت جمعی از مقامات بلندمرتبه و مردم عادی منجر شده بود. ترور آیتالله خامنهای در ۶ تیر سال ۱۳۶۰ نمونهای از این اتفاقهای تلخ بود که در منطقه ۱۷ به وقوع پیوست. برای بازخوانی این حادثه سراغ حجتالاسلام «رضا مطلبی» امام جماعت مسجدجامع ابوذر رفتیم که از نزدیک شاهد این ماجرا بود تا نحوه ترور نافرجام امامجمعه وقت تهران و نماینده امام خمینی(ره) در شورای عالی انقلاب اسلامی را از زبان او بشنویم.
میخواستیم بدانیم که آیتالله خامنهای ۶ تیر سال ۱۳۶۰ به دعوت شما به این مسجد آمدند تا برای ساکنان منطقه سخنرانی کنند؟
من با حضرت آقا آشنایی داشتم، ولی برنامه سخنرانی ایشان در مسجدجامع ابوذر را حزب جمهوری اسلامیترتیب داده بود. آن زمان مقام معظم رهبری روزهای شنبه به مساجد میرفتند و با مردم سخن میگفتند. طی تماسی هم که از حزب جمهوری اسلامی با من گرفتند، قرار شد که آیتالله خامنهای شنبه ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰ به این مسجد بیایند.
پس چرا برنامه سخنرانی از ۳۱ خرداد به ۶ تیر تغییر کرد؟
۳۱ خرداد مسجد را برای حضور و سخنرانی ایشان آماده کردیم. پارچهنوشته مقابل مسجد نصب و در محله اطلاعرسانی شده بود. جمعیت زیادی به مسجد آمده بودند و همه منتظر تشریففرمایی ایشان بودیم، اما اعلام شد که ایشان برای کار مهمی به مجلس رفتهاند. چند روز قبل از آن دوفوریت طرح ارزیابی کفایت سیاسی بنیصدر، رئیسجمهور وقت، در مجلس به تصویب رسیده بود و شنبه ۳۱ خرداد تصمیم نهایی گرفته شد. مقام معظم رهبری هم با توجه به حساسیت موضوع به مجلس رفته بودند و همان روز با رأی اکثریت نمایندگان، عدم کفایت بنیصدر برای ریاست جمهوری تصویب شد.
برای حضور مجدد ایشان در مسجد با شما تماس گرفته شد؟
خودم فکر کردم که دیگر به مسجد ابوذر نمیآیند، اما خبر حضورشان را در روزنامه جمهوری اسلامی خواندم و متوجه شدم که هفته بعد مهمان ما خواهند بود.
کمی درباره حضور مقام معظم رهبری در مسجدجامع ابوذر برای ما صحبت کنید.
یکساعت قبل از نماز ظهر به مسجد آمدند. از در بزرگ وارد مسجد شدند و تعدادی از دوستان دور ایشان نشسته و مشغول صحبت شدند. وقت نماز به من گفتند که پیشنماز بایستم، اما قبول نکردم و پشت سر ایشان نماز خواندیم. نماز ظهر را که خواندند، طبق رسم همیشگی، بین ۲ نماز ایستاده و برای حاضران صحبت کردند.
حضور مقام معظم رهبری در مساجد و سخن گفتن با مردم علت خاصی داشت؟
ایشان هر وقت که در جبهه نبودند، شنبهها به مساجد میرفتند و سخنرانی میکردند. چند بار هم به مسجدی در خیابان ری رفته بودند و بیشتر جلسات ایشان در مساجد جنوب شهر برگزار شده بود.
چرا؟
شما یادتان نمیآید. آن زمان جنگی در کشور اوج گرفته و رواج پیدا کرده بود به نام شایعهسازی و دروغ. حضرت آقا برای حل این معضل به این فکر افتادند که در مساجد سخنرانی کنند و بیشتر اوقات هم به مساجد جنوب تهران میرفتند. متأسفانه شایعه در این مناطق بیشتر اوج داشت چون مردم وقت بیشتری برای کنار هم بودن داشتند و در همین دورهمیها و تجمعات، عدهای سودجو و ضد انقلاب شایعهپراکنی میکردند و ممکن بود به اهداف شوم خودشان برسند.
مقام معظم رهبری درباره کدام شایعه در مسجد ابوذر سخنرانی کردند؟
بهطور کلی درباره مضرات شایعه و دروغ صحبت کردند که میتواند به اسلام و مسلمانان ضربه بزند. حتی فرمودند شایعهای برای خود من ساختهاند که دخترم را به عقد پسر موسوی اردبیلی درآورده و جهیزیه آنچنانی داده و شیربهای زیادی گرفتهام، درحالی که من دختر ندارم.
ترور ایشان چطور صورت گرفت؟
آقا در حال سخنرانی بودند. مردم رو به قبله ایستاده و به حرفهای ایشان گوش میدادند که سایه فردی را روی سرم احساس کردم. جوانی را دیدم که ضبط صوتی به دست دارد و به سمت آقا حرکت میکند. قد متوسط با موهای فرفری داشت. کت و پیراهن چهارخانه به تن کرده بود و تهریش مختصری داشت. جمعیت را شکافت و ضبط صوتش را روی میزی که مقابل مقام معظم رهبری گذاشته بودیم قرار داد. ضبط صوت را به نحوی گذاشت که بعد از انفجار به قلب مقام معظم رهبری برخورد کند. سپس برگشت و در جمعیت گم شد. کمی بعد بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: «این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشتتریبون کمی عقب آمدند. به هرحال وقتی سخنران ببیند که بلندگو سوت میکشد کمی خود را جابهجا میکند. آقا به صحبتهایشان ادامه دادند و گفتند: «زن در زمان امیرالمؤمنین(ع) مثل همه جوامع بشری مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای...» سخنان آقا که به اینجا رسید به یکباره صدای انفجار در مسجد پیچید. احساس کردم سقف مسجد فرو ریخته است. مقام معظم رهبری همانطور که ایستاده بود روی زمین افتاد. خون به دیوارها و فرشها پاشیده شد. آقا را به درمانگاهی در دوراهی قپان در خیابان قزوین بردند، اما دکترها گفتندکاری از دستشان برنمی آید، بنابراین به بیمارستان بهارلو منتقل شدند و از آنجا ایشان را با بالگرد به بیمارستان قلب بردند.
چرا اقدامی برای محافظت از ایشان و تأمین امنیت محل برگزاری مراسم انجام نشده بود؟
چون آن زمان ترور شخصیتها متداول نبود و ما اصلاً فکر نمیکردیم ایشان مورد سوءقصد قرار بگیرند. آن زمان خیلیها با ضبط صوت به محل سخنرانیها میرفتند تا صحبت شخصیتها را ضبط کنند. برای همین در حیاط میز بزرگی با چند پریز برق گذاشته بودیم تا مردم ضبط صوتهایشان را روی آن بگذارند، اما به هرحال آن حادثه رخ داد که به نظر من مشیت الهی بود.
چطور؟
اگر حضرت آقا آن روز به مسجد ابوذر نیامده بودند، ممکن بود فردای آن روز در حزب جمهوری اسلامی به شهادت برسند. درحقیقت ایشان با مشیت الهی زنده ماندند. همانطور که میدانید فردای آن روز حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی اتفاق افتاد و شهید بهشتی و یاران باوفای ایشان به شهادت رسیدند. آیتالله خامنهای، شهید بهشتی و آیتالله هاشمی رفسنجانی از ارکان اصلی حزب بودند. مقام معظم رهبری بهصورت مرتب به حزب رفتوآمد داشتند و امکان نداشت در جلسه ۷ تیر سال ۱۳۶۰ شرکت نکنند.
- روز پراسترس
پس از انفجار بمب داخل ضبط صوت که روی جداره داخلی آن با ماژیک قرمزرنگی نوشته شده بود: «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی» پیکر مقام معظم رهبری با خودرو بلیزر سفیدرنگی به یک درمانگاه کوچک در خیابان قزوین منتقل شد. آیتالله خامنهای در بین راه چند بار به هوش آمده و شهادتین هم گفتند. پزشک حاضر در درمانگاه اعلام کرد کهکاری از دست او برنمیآید، بنابراین ایشان را به بیمارستان بهارلو در کنار پل جوادیه بردند. سمت راست بدن پر از ترکش و قطعات ضبط صوت بود. قسمتی از سینه کاملاً سوخته و دست راست از کار افتاده و ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه هم به راحتی دیده میشد. عمل جراحی تا آخر شب طول کشید، اما ادامه رسیدگی در این بیمارستان ممکن نبود. از سوی دیگر کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود و هزاران نفر از مردم نگران در مقابل بیمارستان ایستاده بودند. بیمارستان قلب تنها مرکزی بود که امکان مراقبتهای ویژه بعد از عمل در آن وجود داشت، اما انتقال مقام معظم رهبری از میان ازدحام مردم سخت بود، بنابراین از بالگرد برای این کار استفاده شد.
نظر شما