در اين بين شروع مسير شماره 2 راهپيماييها از ميدان ابوذر براي خيلي از اهالي مناطق جنوب شهر تهران بهشدت آشناست؛ مسجدي كه با خاطره ترور آيت الله خامنهاي درآن، براي همه ايرانيان شناخته شده است؛ مسجدي پرتردد و شلوغ كه در سالهاي اخير جوانهاي زيادي هم در آن جمع شدهاند. قرار است در دهه تكريم و غبارروبي مساجد، مسجد ابوذر هم توسط جوانان منطقه غبارروبي شود تا برايماه مبارك رمضان با حال و هوايي تازه ميزبان مهمانان خدا شود. از هياهوي خيابان پرتردد ابوذر كه ميگذريم، ميان انبوه ساختمانهاي متراكم اين منطقه از شهر، گنبد و گلدسته فيروزهاي مسجد جامع ابوذر خودنمايي ميكند؛ مسجدي كه از دههها قبل تاكنون مخزن خاطرات و اتفاقات زيادي بوده است. همزمان با آخرين روزهايماه شعبان كه به دهه تكريم مساجد معروف است سري به اين مسجد زديم تا بيشتر از حال و هواي معنوي روزهاي منتهي بهماه مبارك رمضان با خبر شويم.
اجر اهل بهشت| در همان در اصلي مسجد تابلوي احاديث نظرمان را بهخودش جلب ميكند و از همه مهمتر روايتي از حضرت رسول كه فرمودند:«هر كس مسجدي را جارو كند، خداوند براي او پاداش آزاد كردن يك بنده را مينويسد و كسي كه خاشاكي كه چشم را ميآزارد از مسجد خارج كند، براي او بهره و نصيبي دوچندان از رحمتش قرار ميدهد.» نواي صلوات و «يا علي» مسجد را پر كرده است.
سبك زندگي مسجدي| مسجد جامع ابوذر را از چند جهت ميتوان پيشرو بين ساير مساجد تهران قلمداد كرد. شايد اصليترين رمز اين پيشتازي اين باشد كه براي همه سنين و همه خانوادهها برنامههاي مناسب دارد؛ بهمعناي واقعي كلمه اينجا از كاركرد صرفا عبادي به ساير شئونات زندگي مردم محل نيز نفوذ كرده. كتابخانه و سالن مطالعه مسجد تا آخرين ساعات پيش از كنكور، پذيراي داوطلبين بود و البته اين علاوه بر برنامههاي درسياي است كه براي دانشآموزان دبيرستاني تدارك ديده شده. در كنار اينها فضاهايي چون مهد قرآني و برنامههاي ويژه مادران و فرزندان توانسته جايگاه مسجد را در زندگي مردم وسيعتر كند. براي همين است كه ديدن كودكان، نوجوانان و پدران و مادرانشان در كنار هم و در برنامه غبارروبي مسجد چندان عجيب و دور از ذهن نيست.
پيران زندهدل| وقتي صحبت ميكند، لبخند از لبش نميرود، پا به پاي جوانها به كارهاي مسجد رسيدگي ميكند و معتقد است كه هنوز هم از خيلي جوانها جلوتر است! وقتي حرف از غبارروبي ميشود ميگويد: « فقط امروز و اين دهه كه نيست، ما در كل سال به بهانههاي مختلف مشغول رسيدگي به امور مسجد هستيم اما در اين 10 روز منتهي بهماه مبارك رمضان اين حضور پررنگتر ميشود. ظاهر قضيه اين است كه غباري از ديوارهاي مسجد گرفتهايم اما در اصل گردي كه بر دلمان نشسته پاك ميكنيم.»
نوجوانهاي مسجدي| شايد خيلي از ما تجربه حرفزدن در جمع را داشته باشيم كه با استرس و نگراني همراه ميشود و خيلي وقتها همين نگراني مانع از اين ميشود كه حرفمان را درست و كامل بزنيم. گاهي حتي موقع كارهاي جديتر مثل دفاع از پاياننامه يا ارائه يك پروژه ممكن است همين دستپاچه شدنها كار را خراب كند. چيزي كه قطعا در اين موارد مؤثر است، شكلگيري شخصيت در كودكي و نوجواني ماست. مصطفي، نوجواني است كه به گفته خودش از 3 سالگي در مسجد بزرگ شده و با همين سن كمش خاطرات فراواني از برنامههاي مسجد دارد. وي ميگويد: «اولين بار كه مكبر مسجد شدم خيلي ذوق داشتم، طوري كه اصلا متوجه نشدم روبهروي جمعيت 200نفره دارم تكبير ميگويم. آن موقع شايد 5 يا 6 سال بيشتر نداشتم اما احساس كردم كه خيلي بزرگ شده ام. الان اما اين كار را دوستان كم سن و سالترم انجام ميدهند و من مشغول كارهاي بزرگتري هستم.» به اينجاي صحبتش كه ميرسد ليستي از وظايفي كه در مسجد برعهده دارد را عنوان ميكند و از برق چشمانش حس مسئوليتپذيري به وضوح ديده ميشود.
جوانهاي قرآني| مسعود كه جواني بزرگتر از مصطفي است، كم كم آماده دانشگاه رفتن ميشود. وقتي از وي راجع به روشهاي درس خواندنش ميپرسم جوابي ميدهد كه شايد در كمتر كلاس كنكوري ديده شده باشد. وي ميگويد: « ما همهچيزمان را از قرآن داريم. من خودم در همين دوران فشرده درس خواندن، روزي يك صفحه قرائت قرآن را ترك نكرده ام. تا همين چندماه پيش كه فرصت بيشتري هم داشتم، برنامه حفظ قرآن را كامل پيگيري ميكردم. جلسات استاد خدام حسيني كه از اساتيد برجسته قرآني كشور هستند، در اينجا رونق بسياري دارد. شاگردان قرآني ايشان با قصد تدبر عميق در قرآن وارد جلسات ميشوند و همين باعث ميشود نهتنها از بركات معنوي قرآن بهره ببرندبلكه تمركزشان براي ساير كارهايشان هم بيشتر شود.»
دست بهدست هم| در همين بين، يكي صدا ميزند: «بياييد فرشها را جمع كنيم.» هر كسي از گوشهاي ميآيد و در چشم برهمزدني تمام صحن مفروش مسجد از فرشها خالي ميشود. از يكي از مسئولين دفتر مسجد راجع به اين همه همكاري و نظم ميپرسم، ميگويد:« اينها اتفاقي نيست. سالهاست كه اهل محل مثل يك خانواده در كنار هم بودهايم و اين باعث ميشود هيچوقت كسي كاري را تنها انجام ندهد. وقتي اينطوري به قضيه نگاه كنيم آن وقت متوجه ميشويم كه چرا زماني كه يكي از اعضاي مسجد دچار مصيبتي ميشود، بقيه هم مصيبت زده ميشوند. اينكه در بسياري از مراسم ختم ميگويند ما را در غم خود شريك بدانيد، بيشتر شبيه يك تعارف مرسوم است اما در اينگونه مجموعهها اين حرف، تعارف محسوب نميشود. اينجا وقتي كسي ميگويد من هم در غم تو شريكم يعني واقعا باري از دوش تو ميخواهم بردارم و اين قوت قلب بزرگي براي مردم است كه كنار هم باشند.»
مسجدها را زينت دهيد| حجتالاسلام والمسلمين رضا مطلبي از ائمه جماعات با سابقه تهران است كه قريب به 40 سال پيشنماز مسجد جامع ابوذر است؛ مسجدي كه به فراخور تراكم جمعيتي منطقه17 تهران، شاهد استقبال كمنظير نمازگزاران حتي در نماز صبح است. حاج آقا مطلبي ميگويد:«معروفترين آيه از قرآن راجع به تكريم مساجد شايد آيه 31سوره اعراف باشد كه خطاب به كل ابنا بشر ميفرمايد: خُذُواْ زِينَتَكمُ عِندَ كلُ مَسْجِدٍ؛ در ترجمه اين آيه بسياري چنين تعبير كردهاند كه وقتي وارد مساجد ميشويد با آراستهترين زينتهاي خود برويد و اين مكان الهي را مورد تكريم و تعمير قرار دهيد. اما شايد در وراي اين ترجمه ساده، بتوان مفاهيم عميقتري را مشاهده كرد. اينكه از عبارت «خذوا» در اين آيه استفاده شده، يعني از مسجدها براي خودتان زينت بگيريد» . زينتهايي كه ميشود از مساجد گرفت متنوع است. از زينتهاي اجتماعي و فرهنگي تا سياسي و اقتصادي. براي مثال، همين انقلاب اسلامي يك زينت سياسي ماحصل مسجد است چراكه شروع اين جنبش از مساجد بوده. يا در زمينه اقتصادي و يا اجتماعي شما فرض كنيد مسجدي در محلهاي اگر فعال باشد و اهالي آن محل، در رفتوآمد به مسجد باشند، آيا ممكن است خانوادهاي در محل گرسنه باشد و در مسجد فكري برايش نشود؟ آيا كسي با مشكلات اقتصادي دست و پنجه نرم ميكند درحاليكه اهل مسجد و محل بياعتنا باشند؟ قطعا مشكلات بسياري از مردم در همين مساجد حلشدني است».
خانواده مسجدي| امام جماعت مسجد ابوذر با اشاره به اينكه هدف از غبار روبي مساجد آماده نگه داشتن مسجد براي حضور هر چه بيشتر مومنين و مسلمانان در مساجد است درباره وظايف يك امام جماعت ميگويد: «مستحب است امام جماعت بعد از نماز رو به مردم بنشيند. شايد در برخي مساجد كشورهاي عربي ديده باشيد كه ائمه جماعات بلافاصله بعد از نماز رو به مردم مينشينند و مردم را نگاه ميكنند، درحاليكه اين، همه ماجرا نيست. دليل اين استحباب صرفا رو به مردم نشستن نيست بلكه انتظار ميرود امام جماعت بلافاصله بعد از نماز با مردم مراوده كند. اين ارتباط دوطرفه با مردم بايد حفظ شود. هدف تنها يك نماز خواندن و سريعخارج شدن از مسجد نباشد. از حال هم با خبر شوند و هر وقت ديدند كسي از اهل مسجد، نيامده پيگير امورات وي شوند. اينگونه ميشود كه مشكلات مردم روي زمين نميماند».
همه هستند!| هر چه به اذان مغرب نزديكتر ميشويم، نمازگزاران بيشتري براي غبارروبي به مسجد ميآيند. كم كم در ساعات منتهي به اذان، غلغلهاي در مسجد به پا ميشود. نكتهاي كه اينجا از همه پررنگتر است حضور همه اقشار اجتماعي در كنار هم است. بين نمازگزاران از مدالآوران رشتههاي المپياد رياضي و كامپيوتر در سطوح بينالمللي تا كسبه محل، از اساتيد دانشگاه تا كارگران زحمتكش ساكن منطقه، همه را ميتوان در يك قاب بسته به نام مسجد ديد. حاج مهدي كه اتفاقا مصاحبه گريز و كم صحبت است، مدال رياضي جهاني دارد وشايد كمتر كسي در مسجد اين را بداند چون همه وي را در هيبت يك جوان ساده و بيصدا ديدهاند. وقتي با وي صحبت ميكنم ميگويد ترجيح ميدهد با صفت «نمازگزار» شناخته شود تا يك چهره برجسته علمي. اينجا ياد فروتني بزرگمرداني ميافتم كه عظيمترين صفت خود را «عبد» بودن ميدانستند و ساير جنبههاي زندگي را حواشي عبوديتشان. وقتي براي گرفتن وضو ميروم، يكي از قهرمانان هنرهاي رزمي را ميبينم كه اتفاقا قبل از شلوغشدن مسجد سعي ميكند در گمنامي و بياطلاعي ديگران، سرويسهاي بهداشتي مسجد را تميز كند. هر چه اصرار ميكنم كه عكسي از وي بگيريم نميپذيرد و به همين بسنده ميكند كه كاش شما هم من را نميديديد.نكته جالبتر قضيه اينجاست كه همهاهالي مسجد با هم آشنا و از حال هم باخبر هستند. شايد پايگاه اجتماعيبودن مسجد به خوبي در همين صفوف به هم فشردهاي كه از جزئيترين مشكلات هم مطلع هستند و به داد هم ميرسند، قابل رويت باشد؛ موضوعي كه اگر به همه جا سرايت كند ميتواند حلال بسياري از مسائل لاينحل جامعهمان باشد.
خاطرات مسجد ابوذر
از زبان حجتالاسلام مطلبي
مسجد جامع ابوذر علاوه بر اهميت فوقالعادهاي كه ميان اهالي منطقه دارد، داراي يك سابقه تاريخي است كه به ششم تيرماه سال 60 بازميگردد. نام اين مسجد با ترور نافرجام مقام معظم رهبري گره خورده است. اين خاطره 34ساله را پاي صحبتهاي حجتالاسلام مطلبي مرور ميكنيم.
روز واقعه| چند روز پس از عزل بنيصدر مطلع شديم كه شنبه، ششم تيرماه، آيتالله خامنه اي به مسجد ابوذر خواهند آمد. اطلاعيه بين مردم توزيع كرديم و جمعيت عظيمي در روز موعود به مسجد آمدند. آن زمان چنين سخنرانيهايي را با ضبط صوت ضبط ميكردند، براي همين ما هم محلي را در حياط ترتيب داديم كه هر كس خواست ضبطش را آنجا بگذارد. وقتي آقا رسيدند، دقايقي تا اذان مانده بود، براي همين چند نفري از همراهان دوران مبارزه اطراف ايشان نشستند و با هم صحبت كرديم.
شبهه؛ عامل شكست| بعد از نماز ايشان براي جلسه پرسش و پاسخ پشت تريبون رفتند. در آن زمان بازار شايعات عليه مرحوم شهيد بهشتي و البته مسئولين نظام داغ بود. حضرت آقا گفتند كه هر كس سؤالي دارد بنويسد و جمعآوري شود روي ميز تا ايشان جواب دهند. پرسشها مملو از همين شبهات و شايعات بود. ايشان ابتدا از عامل شكست مسلمين در صدر اسلام گفتند كه هر جا شك و شبهه و شايعهاي ايجاد شده اسلام ضربه خورده و بعد شروع كردند به پاسخگويي. يكي راجع به شغل داماد ايشان سؤال كرده بود و حضرت آقا جواب دادند خدا فعلا به ما دختر عطا نكرده كه داماد داشته باشيم!
سايه سياهي| بين همين سؤالات ديدم سايهاي از پشت سرم پديدار ميشود. شخصي از انتهاي جمعيت به زحمت و با آرامي با ضبطي دردست جلو ميآمد. هرچند ما محلي را در حياط براي ضبطها تعبيه كرده بوديم اما انگار ضبط اين يك نفر ضعيف بود و ميخواست حتما روي تريبون باشد. بعد از يك دقيقه ضبط جلوي ميكروفن مزاحمت ايجاد كرد و بلندگوها شروع كردند به سوت كشيدن. آقا اشاره كردند كه يا سيستم را تنظيم كنيديا كلا خاموش كنيد. در همين حين كمي عقب رفتند تا شايد صداي مزاحم ميكروفن از بين برود.
خط خون| يكباره دنيا به چشم ما سياه شد. صداي انفجار پيچيد و مردم فرياد زدند. زمين پر از خون شد. محافظ آقا سريع بدن بيجان ايشان را به سمت ماشين برد و از آنجا به درمانگاه خاندان حكيم رفتند. گويا آنجا دكترها گفته بودند كار از كار گذشته و مجبور شدند به بيمارستان بهارلو بروند. دكتر فياضبخش كه خودش فرداي اين روز در واقعه حزب جمهوري شهيد شد، همراه با تني چند از پزشكان، خودشان را بالاي سر آقا ميرسانند و به خواست خدا ايشان دوباره براي اسلام و انقلاب باقي ميمانند.
دست خدا بر سر ماست| هرچند از اين واقعه، آسيب جدي دست راست حضرت آقا كه نشان جانبازي ايشان است به يادگار ماند اما بعد از آن به حكمت الهي پي برديم كه خدا اينگونه اشخاص را نگهداري ميكند و اين اراده و مشيت الهي بود كه ايشان در ششم تير اينجا باشند و هفتم تير نتوانند در جلسه حزب جمهوري شركت كنند.
نظر شما