همشهری آنلاین _ زهرا بلندی: آنها هر روزشان را با دیدن غم آدمهایی از هر جنس، قشر یا طبقه به شب میسپارند. به بهانه آشنایی با تعدادی از این افراد به بهشت زهرا(س) یکی از بزرگترین آرامستانهای جهان که در منطقه١٩ قرار دارد، آمدهایم.
ساعت نزدیک ۹ صبح است. با عبور از ترافیک نسبتاً سنگین بزرگراه شهید هاشمی به بهشت زهرا(س) میرسیم. نخستین مقصدمان مجتمع عروجیان است. جمعیت سواره و پیاده زیادی برای تشییع و خاکسپاری عزیزان از دست رفته خود در سالن انتظار و محوطه بیرونی آن دیده میشوند. خورشید به داغی میتابد و حاضران ناآرام و بیقرار قرائت نام متوفیشان را انتظار میکشند. مقابل سالن تطهیر ایستادهایم. متوفیان پس از شناسایی و تأیید هویت به اینجا انتقال داده میشوند. با افزایش تعداد اموات سرعت تطهیرکنندگان هم در جریان تغسیل چندبرابر میشود. تعدادی از آنها برای رفع خستگی و عوض شدن حال و هوایشان سالن را ترک کرده و در گوشهای ایستاده یا نشستهاند. «حمید افشاری» یکی از همانهاست. او با اشاره به اینکه ۷ سال است با خواست قلبی بهعنوان تطهیرکننده در بهشت زهرا(س) مشغول کار است، میگوید: «به نظرم فعالیت در چنین جایی لیاقت میخواهد.
هرچند کار سخت و سنگینی است و فعالیت در آن شرایط خاصی را میطلبد، اما تأثیرات معنوی آن در زندگی غیرقابل چشمپوشی است.» افشاری با بیان اینکه حین کار مدام ذکر میگوید و تمام تمرکز و فکرش به تطهیر درست متوفی است، ادامه میدهد: «هر روز با اتفاقات زیادی روبهرو میشویم و افراد مختلف از هر قشر و طبقهای را تطهیر میکنیم، اما در نهایت خدا کمکمان میکند تا با این سختیها کنار بیاییم.» «نخستین روزهای فعالیتم در اینجا، صبحها حین ورود به سردخانه خوف داشتم، اما بعد از یک هفته تقریباً همه چیز عادی شد و با این محیط کاملاً خو گرفتم.» افشاری با بیان این جمله میگوید: «احساس خستگی و افسردگی بعد از یک روزکاری طبیعی است، اما صادقانه میگویم این کار باعث شده بیشتر قدر داشتههای زندگیام را بدانم. بعد از روزهای سختکاری وقتی به خانه برمیگردم بچهها، زندگیام و مشغلههای روزانه را میبینم بیشتر قدر لحظههایم را میدانم.»
- نیروی داوطلب و جهادی بودم
«فاطمه حسینپور» تطهیرکننده دیگری است که در بخش بانوان فعالیت میکند. این ساکن ۲۷ ساله محله شهرری با اشاره به اینکه از ۲ سال و نیم قبل در سالن تطهیر مشغول کار شده است، میگوید: «ابتدا به خواست خودم بهعنوان نیروی داوطلب و جهادی به اینجا آمدم. کمکم عاشق این کار و ماندگار شدم.» حسینپور با بیان اینکه شاید هرکسی چنین حسی از فعالیت در این کار دریافت نکند، میگوید: «من با نگریستن به جنبههای مثبت کارم به آرامش رسیدم. روز اولی که آمدم با وجود ترس و دلهرهای که در ناخودآگاهم وجود داشت جا نزدم و برای قویتر شدن تلاشم را به کار گرفتم. با کار کردن در اینجا نه تنها احساس کسل بودن و افسردگی نمیکنم، بلکه با یادآوری اینکه مرگ با ما فاصله ندارد امیدم به زندگی بیشتر شده و با قدردانی از وجود ارزشمندم به آرامش میرسم.»
- هنوز هم برای متوفیان اشک میریزم
از میان سیل جمعیت گریان و پریشانی که پشت در خروجی تطهیر ایستادهاند وارد اتاقکی میشویم که در آنجا اسامی متوفیان اعلام میشود. بانویی جوان به آرامی خلعت سفید روی میت را جابهجا میکند تا نامش را به خاطر بسپارد و با اعلام آن در بلندگو خانوادهاش را فرا بخواند. سمت بلندگو میرود و بدون معطلی با نگاهی ماتمزده اسم متوفی را اعلام میکند. بعد از ۱۳ سال از انجام این کار هنوز هم از دیدن شیون خانوادهها چشمانش پر از اشک شده است. این بانوی ۳۸ ساله تمایلی به معرفی نامش ندارد و با اشاره به برخی بیمهریها میگوید: «مادرم جزو کارکنان سازمان بهشت زهرا(س) بود و بعد از بازنشستگی من در اینجا مشغول کار شدم. ذهینت مردم و نزدیکانمان نسبت به این شغل خوب نیست.
دوست دارم به کسانی که نگاه منفی به شغل ما دارند بگویم اگر ما نباشیم چه کسی متوفی آنها را برای خاکسپاری آماده میکند.» او از لحظههای سخت روزهای همهگیری کرونا یاد میکند و میگوید: «با گذشت سالها تاب و تحملم خیلی بیشتر شده، اما هنوز هم گاهی حین خواندن اسامی و دیدن خانواده متوفی اشک میریزم. یکی از روزهای سخت کرونا آنقدر برای یک متوفی اشک ریختم که اطرافیان فکر میکردند من یکی از بستگان آن مرحوم هستم. حضور روزانه در بهشت زهرا(س) و لمس درد و رنج مردم خیلی در سبک زندگی ما تأثیر دارد. ما بیشتر از افراد دیگر به یاد مرگ هستیم و کمتر ناملایمات زندگی را جدی میگیریم.»
- با آرامش بیشتری زندگی میکنیم
روبهروی سالن انتظار دالانهایی دیده میشود که مشاغلی همچون تابلونویسی، چاپ بنر، چاپ اعلامیه، خلعتفروشی و... در آن جریان دارند. پیمانکار غرفه تابلونویسی که از ۳ سال پیش در اینجا مشغول کار است، حین نوشتن تابلو موقت مزار یکی از متوفیان میگوید: «بهطور میانگین روزانه برای صد نفر تابلو و بنر مینویسم. در دوران کرونا هم متغیر است. با افزایش تعداد مبتلایان تعداد متوفیان بیشتر و با کاهش آمار هم تعداد آنها کاهش پیدا میکند.» این مرد میانسال با بیان اینکه بعد از ۳ـ ۴ روز و افزایش تعداد قبور در یک قطعه پیدا کردن مزار مشکل میشود، میگوید: «تا زمان نصب سنگ مزار تابلویی بهصورت موقت برای شناسایی راحتتر روی قبر گذاشته میشود. اینجا آخر خط است. روزهای نخست ناخودآگاه در این محیط کار محزون میشوید، اما به مرور زمان به مرحله پذیرش شغل میرسید.» او با اشاره به اینکه روزی ۸ ساعت در اینجا کار میکند، میگوید: «معمولاً وقتی پای صحبتهای بزرگان که عمر طولانی از خدا گرفتهاند مینشینید و از حسرتهایشان میپرسید، میگویند آنطور که دلم میخواست زندگی نکردم. فعالیت در اینجا و یاد همیشگی مرگ باعث میشود بیشتر قدر زندگی را بدانیم و به جای غرق شدن در مسائل بیارزش، با آرامش بیشتری زندگی کنیم.»
- روزی حدود صد نماز میت میخوانم
بعد از تحویل متوفی همراهانشان با ذکر لاالهالاالله به سوی سالن اقامه نماز میروند. چند روحانی در این سالن حضور دارند که به نوبت بر اموات نماز میخوانند. «عبدالحمید خدابنده» از ساکنان باقرشهر که حدود ۱۲ سال است که در اینجا نماز بر اموات میخواند از کارش بهعنوان یک وظیفه یاد میکند و میگوید: «۳۰ سال کار کشاورزی کردهام و تحصیلاتم را تا مقطع کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی ادامه دادهام، اما به دلیل علاقهام به مباحث دینی علوم حوزه را هم فراگرفتم و در اینجا مشغول کار شدم.» خدابنده با بیان اینکه حدود ۱۲ نفر در این بخش فعالیت دارند، ۲ نفر بهعنوان ناظر شرعی و ۸ نفر هم نماز بر اموات میخوانند، میگوید: «روزی حدود صد نماز میخوانیم. به هرحال کار کردن در یک گلفروشی یا شیرینیفروشی و شریک شدن در شادی مردم با کار کردن در محیطی که بیوقفه شاهد درد مردم هستی قطعاً در روحیه ما تأثیرات منفی هم دارد، اما سعی میکنیم زیاد غرق جزئیات نشویم و با قدر دانستن وجودمان زندگی را راحتتر سپری کنیم.»
- آنها جهادی کار میکنند
مردی پا به سن گذاشته مقابل در خروجی تطهیر مردانه در حال بدرقه متوفی است که سراغش میرویم. میگوید که شغل اصلیاش این نیست و از یک سال پیش بهعنوان نیروی جهادی در اینجا مشغول کار شده است. «اباسعد طاهرلویی» با اشاره به اینکه خودش و گاهی همسر و پسرش برای کمک به نیروهای اصلی بهشت زهرا(س) بهخصوص در روزهای کرونا به اینجا میآیند، میگوید: «بعد از آغاز فعالیتم در اینجا خیلی احساس بهتری نسبت به زندگی دارم.» در همین سالن کنار این مرد، پسر جوانی در حال اعلام اسامی پشت بلندگو است.
متوفیان را از تطهیرکنندگان تحویل میگیرد و به خانوادههایشان میسپارد. او هم با اشاره به اینکه جهادی در اینجا کار میکند، میگوید: «با آغاز موج سوم کرونا فعالیت جهادیام در بهشت زهرا(س) شروع شد. دیدن اشک و آه مردم عواطف انسانی را در وجودم نهادینه میکند با این وجود تنها حسرتم این است که چرا زودتر برای کمک به اینجا نیامدم.» این نیروی جهادی از افسردگی و کسالت ناشی از کار در این محیط یاد میکند و میگوید: «برگزاری دورههای آموزشی روانشناسی برای شاغلان اینجا یکی از اقدامات خوب بهشت زهرا(س) است که میتواند در جلوگیری از این معضل مؤثر عمل کند.»
- همدرد همنوعانیم
با خاتمه نماز میت، جمعیت پراکنده میشود تا هرچه سریعتر خود را به مزار برساند. در محوطه داخلی مجتمع عروجیان خودروهای برقی پارک شده تا خانواده متوفیان بهخصوص افراد پا به سن گذاشته و ناتوان را تا محوطه بیرونی مجتمع عروجیان و پارکینگهای خروج برسانند. «محمدحسین نیکخو» یکی از رانندگان است. قصد سوار کردن مسافر را دارد که به سویش میرویم. این جوان با بیان اینکه ۶ سال است در واحدهای برقی بهشت زهرا(س) فعالیت میکند، میگوید: «این شغل دلخواهم نبود، اما به مرور زمان نسبت به آن تعلق خاطر پیدا کردم.» نیکخو از حس همدردی بهعنوان مهمترین خصوصیتی که شاغلان بهشت زهرا(س) باید داشته باشند، یاد میکند و میگوید: «در سختترین لحظههای زندگی مردم در کنارشان هستیم و باید آمادگی هر برخوردی را داشته باشیم. نه تنها من بلکه همه بچههای سازمان بهشت زهرا(س) در کنار ناملایمات و ناراحتیهای این محیط شغلی عادات مثبتی مثل قدردانی از نعمات، صبوری و استقامت را هم میآموزند.»
- با سختترین شغل خو گرفته ایم
کمی آنطرفتر خودروهای آمبولانس ردیف به ردیف هم پارک شدهاند. در عقب خودروهای ردیف ابتدایی باز است و بستگان نزدیک و متصدیان در حال حمل متوفیان و قرار دادن آنها داخل خودروهای آماده حمل میت هستند. «ایمان کردیان» یکی از رانندگان آمبولانس است. منتظر است تا به محض قرار گرفتن میت در آمبولانس به سمت قطعه مورد نظر حرکت کند. او با اشاره به اینکه نزدیک ۳ سال است در این شغل فعالیت میکند، میگوید: «با خواسته قلبی شغل پدرم را انتخاب کردم. اوایل کمی سخت بود. به مرور عادت کردم و با شرایط سخت آن کنار آمدم.» این جوان با اعتقاد به اینکه یکی از سختترین شغلها را انتخاب کرده است، میگوید: «هرچه اطلاعاتت درباره این شغل گستردهتر میشود بیشتر هم متوجه سختیهای آن میشوی. حمل میت در کنار سختیهای روحی و روانی تجربیات گرانبهایی به همراه دارد و به نوعی درس زندگی است.»
- مشاهده روزانه آه و ناله مردم سخت است
ظهر شده و خورشید در بالاترین ارتفاعش قرار دارد. همزمان چند مراسم تشییع در قطعه ۳۲۶ بهشت زهرا(س) در حال برگزاری است. ایستگاه آخر تلخترین بخش ماجراست. صدای ضجه و ناله کسانی که قرار است عزیزانشان را چند دقیقه بعد به خاک بسپارند هر لحظه بلندتر میشود. تدفینکنندگان با بردباری درحالی که پارچه و کلاه به سر دارند ضمن جمعآوری خاک در فرغونها از میان جعمیت رد میشوند و خود را تا قبور جدید میرسانند. «سید طاهر حسینی» خاکسپار ۵۹ ساله است که از ۲۵ سال پیش در بهشت زهرا(س) در بخش قبرکنی و خاکریزی کار میکند. میگوید: «روبهرو شدن روزانه با آه و ناله مردم خیلی سخت است، اماکاری از دستم برنمی آید. اوایل سخت بود، اما به مرور زمان خودم را با شرایط وفق دادم تا کمتر اذیت شوم.» حسینی به سختیهای مضاعف روزهای کرونا اشاره میکند و میگوید: «با شیوع این ویروس علاوه بر آسیبهای روحی همیشگی جسممان هم در خطر است، اما با رعایت پروتکلهای بهداشتی سعی میکنیم در مقابل این آسیب هم کوتاه نیاییم.»
- درباره بزرگترین آرامستان خاورمیانه
بهشت زهرا(س) یکی از مجهزترین و بزرگترین آرامستانهای جهان است که با نیم قرن خدمترسانی بدون وقفه به یکی از مراکز مهم پایتخت تبدیل شده است. اینجا مرکز بسیاری از اتفاقات بزرگ تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور است و به مرقد مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، آرامگاه ۳۴ هزار شهید گلگونکفن انقلاب اسلامی و دفاعمقدس مزین شده است و یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر اموات مسلمین و ۲ هزار و ۵۰۰ نفر از مشاهیر و بزرگان و نامآوران این سرزمین در آن آرام گرفتهاند.
نخستین تلاشها برای طراحی، اجرا و ساخت این گورستان با هدف پایان دادن به تعدد گورستانهای شهر تهران در سال ۱۳۴۵ آغاز شد. قطعه زمینی در مسیر تهرانـ قم با مساحت ۳۱۴ هکتار به این موضوع اختصاص داده شد و برای اجرای فعالیتهای عمرانی و فضای سبز کلید خورد. آرامستان بهشت زهرا(س) ۲۵ تیر سال ۱۳۴۹ رسماً مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
بهشت زهرا(س) تنها آرامستان قانونی، فعال و متمرکز کلانشهر تهران است که جزء سازمانهای زیر مجموعه حوزه معاونت خدمات شهری شهرداری تهران محسوب میشود.
نظر شما