چند هفته قبل، خیابان ۳۵/۳ نیروی‌هوایی در سیزدهمین تکه پایتخت به نام مردی تغییر اسم پیدا کرد که خاطرات کودکی خیلی از ما و نسل‌های پیش‌تر، با شعر و قصه‌های خوش رنگ و لعابش عجین شده‌است.

منوچهر احترامي

همشهری آنلاین_پروانه بهرام‌نژاد: مرحوم «منوچهر احترامی» از نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان بودکه بیش از یک دهه از خداحافظی‌ ابدی بچه‌ها با خالق «قصه‌های حسنی» می‌گذرد. استاد احترامی سال‌ها همراه مادرش در خیابان نیروی‌هوایی سکونت داشته وحالا مدیریت شهری به پاس قدردانی از حضور او و خانواده‌اش، کوچه محل سکونتش را به نام او تغییر نام داده‌ است. به همین بهانه، گشتی در خیابان ۳۵/۳ زدیم تا ببینیم اهالی چقدر زنده‌یاد منوچهر احترامی را می‌شناسند و اصلاً از این نامگذاری اطلاع دارند یا خیر.  

  • همسایگی با آقای نویسنده

به احترام خالق قصه‌های حسـنی

ساعت ۱۰ صبح است و خیابان ۳۵/۳ خلوت. هر از گاهی یک نفر از در آپارتمان بیرون می‌آید و با عجله دور می‌شود. در همین حین سراغ مرد جوانی می‌روم که کیسه زباله به دست به سمت سطل زباله می‌رود. وقتی از او درباره نام جدید خیابان می‌پرسم، تعجب می‌کند و می‌گوید: «مگر نام خیابان تغییر کرده است!؟ دقت نکرده بودم. حالا استاد احترامی چه کسی‌است؟ من از ۴ سال پیش در اینجا سکونت دارم و اهالی را نمی‌شناسم.»

به او می‌گوییم شعر «حسنی نگو بلا بگو» را شنیده‌اید؟ خالق این شعر و قصه استاد احترامی است. لبخند می‌زند و می‌گوید: «بله بله، مگر می‌شود کسی قصه حسنی را نشنیده باشد!؟ من برای فرزندم این شعر را زیاد خوانده‌ام.» سپس ابروهایش را در هم گره می‌زند و ادامه می‌دهد: «چه بی‌دقتی کرده‌ام. این شعر را از کودکی‌ بلدم و برای پسرم هم بارها خوانده‌ام غافل از اینکه بدانم سراینده آن چه کسی است و آن فرد روزی در این خیابان زندگی و رفت‌وآمد می‌کرده. چه کار خوبی کرده‌اند اسم اینجا را به نام استاد احترامی تغییر داده‌اند اما کاش در کنار تغییر نام خیابان، شرح حالی از زندگی استاد هم بر دیوار نصب کنند تا ضمن یادآوری به نسل گذشته، نسل جدید هم با افرادی مثل زنده‌یاد منوچهر احترامی آشنا شوند.»

  • همسایه نام‌آشنا

به احترام خالق قصه‌های حسـنی

عقربه‌های ساعت در پی هم می‌گذرند و رفت‌وآمد در خیابان کم‌کم بیشتر می‌شود. سراغ بانوی میانسالی می‌روم که از خرید برگشته و موضوع را با او در میان می‌گذارم، می‌گوید: «خانه ما از اینجا فاصله دارد اما شنیده بودم، یک نویسنده در اینجا سکونت داشته و چند سال پیش به رحمت خدا رفته‌است.»

بانوی میانسال لحظه‌ای سکوت می‌کند و بعد ادامه می‌دهد: «نامگذاری معابر به نام این افراد در شناساندن آنها بسیار مؤثر است. چه خوب است عکس این افراد را هم کنار اسم خیابان ثبت می‌کردند تا بچه‌های این دوره با شخصیت این استاد بیشتر آشنا شوند و به این خیابان تعلق‌خاطر بیشتری پیدا کنند. شاید خیلی از بچه‌ها که در این کوچه سکونت دارند، کتاب‌های استاد احترامی را خوانده باشند، اما هرگز نمی‌دانند که استاد ساکن اینجا بوده‌است. معمولاً این افراد در گمنامی روزگار سپری می‌کنند و اینکه حالا بعد از فوت آنها شهرداری به نامشان کوچه یا خیابان را تغییر اسم می‌دهد، این حرکت ستودنی‌است.» برای پیدا کردن نشانه‌ای از خانه‌ استاد، باید زنگ در خانه‌های متعدد را به صدا درآوریم.

آنها که آیفون تصویری دارند، بیشتر اعتماد می‌کنند و پاسخگوی سؤالات‌مان می‌شوند. یکی از آنها بانوی جوانی است که می‌گوید: «استاد منوچهر احترامی را نمی‌شناسم اما نامگذاری معابر به نام شخصیت‌ و چهره‌ها در اعتلای فرهنگ ملی بسیار مؤثر است.» بانوی دیگری می‌گوید: «نمی‌شناسم. سراغ کاسبان و قدیمی‌های خیابان بروید.»

  •  زندگی با مادر
به احترام خالق قصه‌های حسـنی
فریدون جعفری /ساکن محله

زنگ درِ چند خانه دیگر را هم می‌زنم و برخی پاسخ نمی‌دهند و تعدادی ‌هم پاسخ مشترک «نمی‌شناسم» را تحویلم می‌دهند و برای برخی هم، این نام آشناست و البته قصه حسنی را خوب بلدند. سراغ کاسبان و مکانیک محله می‌روم. مرد جوان آچار به دست می‌گوید: «نمی‌دانم احترامی کیست، شاید شهید باشد.

ما به اینجا می‌گوییم خیابان ۳۵/۳ صاحب مغازه الان نیست. بروید از کاسبان دیگر بپرسید.» بعد سرش را پایین می‌اندازد و سراغ کارش می‌رود. درست آن سوی خیابان مغازه املاکی قرار دارد که «فریدون جعفری» ۵۴ ساله در آنجا سر نخ اصلی را دستم می‌دهد و می‌گوید: «منوچهر احترامی نویسنده بود اما برای اهالی ناشناخته، او را از نزدیک ندیدم اما شنیده بودم با مادرش همین‌جا زندگی می‌کرد و اکنون هم خواهرش در خانه‌شان سکونت دارد. یکی از همکاران ساکن این خیابان است و می‌تواند به شما کمک کند. من ساکن چند کوچه بالاتر هستم.»

شماره همکارش را می‌گیرم و «پیام‌بصیرت» یکی از جوانان محله‌ تلفنی راهنمایی می‌کند و با نشانی‌هایی که می‌دهد ما را درست می‌رساند به در خانه استاد احترامی. او می‌گوید: «دو تا خانه قبل از خانه استاد به دنیا آمدم اما بعد از فوت استاد احترامی متوجه شدیم که این همسایه فرهیخته ما، شاعر و نویسنده بوده‌است. حالا به تازگی هم اسم خیابان ما را به نام استاد تغییر داده‌اند.» 

  • خانواده اصیل و پیشکسوت
به احترام خالق قصه‌های حسـنی
غلامرضا زندیه وکیلی /ساکن محله

خانه شماره ۱۴ درست جایی است که استاد منوچهر احترامی در آنجا روزگار سپری کرده‌است. «غلامرضا زندیه وکیلی» ۷۵ ساله یکی از ساکنان قدیمی کوچه است که وقتی خانه را پیدا می‌کنم، از راه می‌رسد و می‌گوید: «من از همسایه‌های قدیمی اینجا هستم. از آن دوران فقط ما و خانم احترامی(خواهر استاد) در اینجا هستیم. استاد نویسنده کودک بود. قصه‌های معروف بسیاری برای بچه‌ها داشت. خانواده اصیل و قدیمی که سال‌ها منوچهرخان همین‌جا با پدر و مادرشان سکونت داشتند. ازدواج نکرد. استاد همسایه خیلی خوبی بود. آن زمان که استاد در قید حیات بود، خانه به این صورت نبود.

خانه‌ای یک طبقه بود. بعد از فوتش یکی از برادرها این خانه را نوسازی کرد.» زندیه وکیلی کمک می‌کند تا به خواهر استاد احترامی برسم اما بانو احترامی که انگار از روزگار دلش گرفته، در را به رویم باز نمی‌کند و در شرایط کرونا از پذیرش غریبه‌ها معذور است و از پشت در می‌گوید: «استاد احترامی را همه می‌شناسند، هرکسی می‌خواهد درباره‌اش اطلاعات بگیرد، در اینترنت جست‌وجو کند. برادرم بیش از ۵۰ جلد کتاب دارد.»

وقتی درباره نامگذاری خیابان می‌پرسم، او می‌افزاید: «ما بسیار خوشحالیم از این کار، کار خوب و ستودنی است. شورای‌شهر خودش نظر داد و این انتخاب شورای‌شهر است. ما خانواده متدین، فرهیخته و فرهنگی هستیم، هر جا می‌روم در این محله مردم من را به خاطر برادرم می‌شناسند. من خودم دو جلد کتاب نوشتم اما کتاب‌های برادرم را با پول می‌خرم. کتابخانه او را به همان حالت نگه‌داشته‌ام. ولی در را برای کسی نمی‌توانم باز کنم.»

  • به پاس قدرشناسی 

به احترام خالق قصه‌های حسـنی

نامگذاری خیابان ۳۵/۳ چندی پیش از سوی مدیریت شهری سیزدهمین تکه پایتخت همراه با پلاک‌کوبی انجام شد. «مجتبی شکری» شهردار منطقه۱۳ دراین‌باره معتقد است: «نامگذاری معابر به نام شخصیت‌های فعال در عرصه‌های مختلف هنری، فرهنگی، علمی و اجتماعی کار کوچکی در مقابل خدمت بزرگ آنهاست. استاد احترامی هم از شخصیت‌هایی بود که برای اعتلای علم و دانش و هنر و فرهنگ کشور زحمت کشیدند و باید قدردانشان باشیم.

در حقیقت بانامگذاری معابر از یک سو نام و یاد شخصیت‌های تأثیرگذار جاودانه می‌شود و از سوی دیگر زمینه آشنایی نسل آینده با این افراد فراهم می‌شود. استاد منوچهر احترامی، از قدیمی‌ترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان بود، که مجموعه کارهای «حسنی نگو یه دسته‌گل» او از دهه ۶۰ تا امروز، با مجموع تیراژ چندمیلیونی همچنان یکی از محبوب‌ترین کتاب‌های کودکان به‌شمار می‌رود.» 
همچنین «مجیدگودرزی» مدیر روابط‌عمومی شهرداری منطقه۱۳ دراین‌باره می‌گوید: «پیرو مصوبه۱۱۹‌ـ ۲۶۱۰شورای اسلامی شهر تهران مبنی بر نامگذاری و تغییر نام معابر عمومی این اقدام انجام شد، نامگذاری معابر به نام شخصیت‌های فعال در عرصه‌های مختلف به پاس قدردانی و قدرشناسی از فعالیت‌های این افراد است.»

  • هنوز باورم نشده است... 

به احترام خالق قصه‌های حسـنی

روز بیست و سوم بهمن ۱۳۸۷ بود. غمگین‌ترین روز دنیا. پیکری میانه قطعه هنرمندان روی زمین بود. داشتند قبر را آماده می‌کردند. آدم‌هایی که آنجا بودند، همه بهت داشتند. یعنی منوچهر احترامی رفت؟ خاکسپاری انجام شد. ترمه کشیدند روی خاک و تاج گلی وسط آن گذاشتند. همه نشستند. دست به ترمه گذاشتند و شروع به خواندن فاتحه کردند. دور مزار که خلوت شد، سه، چهار نفر از بچه‌هایی که با خانواده‌هاشان آمده بودند و همه زیر ده سال بودند، نشستند کنار مزار استاد احترامی و انگشت به ترمه گذاشتند. هماهنگ با هم شروع کردند به خواندن: توی ده شلمرود حسنی تک و تنها بود، حسنی نگو بلا بگو... تنبل تنبلا بگو... دوباره بغض‌ها ترکید.  
۱‌ـ قرار گذاشته بودیم برویم منزل ایشان. زمان را هماهنگ کردیم. استاد احترامی تعداد نفرات را پرسیدند. روز قرار، چند خیابان پایین‌تر جمع شدیم و به طرف منزل ایشان راه افتادیم. استاد احترامی سرکوچه ایستاده بود. گفت: «ده دقیقه دیر کردید، نگران شدم. آمدم سرکوچه. چرا یک نفرتان کم است؟ زنگ بزنید سریع بیاید.»
۲‌ـ مادرشان را صدا می‌زدند میزوالده. از وقتی پسر بزرگ ترش در تصادف فوت کرده بود، میزوالده دچار فراموشی شده بود. از آن به بعد استاد احترامی به هیبت برادر بزرگ‌تر درآمده بود. میزوالده حتی چغلی استاد احترامی را به خودش که فکر می‌کرد پسر بزرگ ترش هست، می‌کرد و استاد احترامی هم دائم تأیید می‌کرد. یکبار گفتیم: استاد چرا برای میزوالده پرستار نمی‌گیرید؟ گفت: خودم تا هستم دورش می‌گردم. و دور میزوالده گشت تا زمانی که بود. وقتی هم رفت، میزوالده طاقت نیاورد و چند ماه بعد ایشان هم رفت.  
۳‌ـ هنوز شماره استاد احترامی در گوشی همراهم هست. در تصورم بارها به ایشان زنگ زدم و صحبت کرده‌ام. هنوز هم باورم نشده که ۱۳ سال است استاد منوچهر احترامی رفته است.  
امیر اسماعیلی‌ـ روزنامه‌نگار

نگاهی به زندگی استاد منوچهر احترامی

  • منوچهر احترامی/تولد: ۱۶ تیر ۱۳۲۰/درگذشت: ۲۳ بهمن ۱۳۸۷ /ویژگی: شاعر و نویسنده طنزپرداز

به احترام خالق قصه‌های حسـنی

مرحوم «منوچهر احترامی» یکی از طنزپردازان پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان است که از دهه۶۰ تاکنون از محبوب‌ترین نویسندگان کتاب‌های کودکان به‌شمار می‌آید. شاعری که خیلی‌ها او را به نام «خالق قصه‌های حسنی» می‌نامند. براساس آنچه درباره زندگی‌نامه او نوشته شده، استاد احترامی دوران تحصیل در مدرسه‌های مروی و دارالفنون گذرانده و فارغ‌التحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده است.

او سال‌ها به‌عنوان طنزنویس با نشریه‌های مختلف همکاری داشته و اغلب آثارش در مجله «گل‌آقا» به مدیریت کیومرث صابری فومنی (گل آقا) چاپ شده‌است. او طنزنویسی را به‌طور جدی از سال ۱۳۳۷ با مجله توفیق آغاز کرد و با مطبوعات دیگر و نیز رادیو و تلویزیون همکاری داشته است. مجموعه‌ای از آثار استاد احترامی در کتاب «جامع الحکایات» منتشر شده و چاپ بخشی از داستان‌های طنز او در مجموعه «بچه‌ها، من هم بازی» جمع شده است.

منوچهر احترامی در دوران حیاتش بیش از۵۰ عنوان کتاب برای کودکان نوشته و منتشر کرده‌است. او کارمند و بازنشسته مرکز آمار ایران بوده و در ۲۳ بهمن ۱۳۸۷ بر اثر نارسایی قلبی، در یکی از بیمارستان‌های تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شده‌است. استاد منوچهر احترامی، شاعر، طنزپرداز، روزنامه‌نگار و نویسنده به یاد ماندنی بچه‌های ایران امضاهای مستعاری همچون «م. پسرخاله» و «الف ـ اینکاره» داشته است.  

  • کتاب‌شناسی

استاد منوچهر احترامی در دوران حیاتش بیش از ۵۰ عنوان کتاب برای کودکان نوشته و منتشر کرده که در ادامه برخی از آنها را برایتان آورده‌ایم. مثل کنه چسبیدن، گردن کلفتی (کتاب مترو ۱۰)، کی بود رفت زیر میز؟، گربه من نازنازیه همش به فکر بازیه، فیل اومد آب بخوره، ده تا جوجه رفتن تو کوچه، حسنی ما یه بره داشت، موش دم بریده، طنزآوران امروز ایران، خروس نگو یک ساعت، موش‌موشی، حسنی نگو یه دسته گل، دزده و مرغ فلفلی، حسنی باباش یه باغ داره، مهمان‌های ناخوانده، حسنی و گرگ ناقلا، عروسی خاله سوسکه و آقا موشه، بچه‌ها، من هم بازی، خرس و کوزه عسل، کرم ابریشم، دویدم و دویدم، سلیمان بابا سلیمان و...

کد خبر 618268

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha