جمعه ۸ شهریور ۱۳۸۷ - ۱۵:۱۴
۰ نفر

ناهید جعفرپورکامی : دنج بودن یک محله و امکان دسترسی محلی و غیرمحلی، دلیلی برای خوب بودن آن منطقه نیست.

این را از برخی شهروندان شنیده‌ایم؛ شهروندانی که با تمام خوبی‌ها و بدی‌های منطقه شان ساخته‌اند و گاهی به جمله‌ای برای درددل بسنده می‌کنند.

البته بیشتر مشکلات را با یک خنده شیرین و کوتاه به فراموشی می‌سپارند؛ چرا که مدعی‌اند محله ما آنقدر خوبی دارد که می‌شود از بدی‌هایش به آسانی گذشت.

با هم در شهر بگردیم

راننده‌های ماشین‌های خطی با ترس از جریمه‌شدن کنار برخی پل‌ها می‌ایستند. یکی از راننده‌ها را در حالی می‌بینیم که دستش را روی پنجره تکیه داده، سرش را بیرون آورده و داد می‌زند: ولی عصر، ولی عصر.

انگار که درون گوش آدم داد می‌زند و از بلندی صدایش لرزه بر اندام انسان می‌افتد. بخواهی یا نخواهی در گیر صدایی شده‌ای که فقط باید تحملش کنی، چون فقط صدای راننده را می‌شنوی.

صدای ما را نمی‌شنوید

در برخی از مناطق شهرمان که شلوغ‌ترین هستند، آنقدر سروصدا زیاد است که شهروندان و اهالی محله‌های دیگر نیز صدا را می‌شنوند و ساعت 30/6 بعدازظهر دیگر نمی‌توانی صدا را  از صدا تشخیص دهی.

برخی شهروندان نیز با سروصدا کاملا اخت شده اند اما گاهی آنها نیز اذیت می‌شوند. این  جمله را از یک شهروند شنیدم.  او برای صحت گفته‌هایش مدام تاکید می‌کرد: «شما هم اگر یک روز از ظهر تا غروب گشتی در خیابان بزنید با ما موافق می‌شوید.»

او یکی از عاصی‌شدگان از این همه سروصداست. لابه‌‌لای صحبت‌هایش می‌گوید: «چاره‌ای نیست.در و همسایه اند، غریبه که نیستند. صبح که از خواب بیدار می‌شویم با سرو صداهای اضافه تا شب سر می‌کنیم.

ساعت 8 صبح کلید ساز می‌آید توی کوچه. 9صبح آهن‌فروش و قراضه‌خر در کوچه داد می‌زند. آخر یکی نیست بگوید صبح به این زودی چه کسی کلید یا آهن می‌خرد؟ یا چه کسی آهن‌قراضه و پلاستیک کهنه  و... می‌فروشد؟» صدای ما را میان این همهمه نمی‌شنوید!

دیوارهای نازک یک خانه

سارا جودکی دانشجو است. او توی یکی از بن‌بست‌ها، آنقدر از آلودگی صوتی رنج می‌برد که حاضر است همه زندگی‌اش را بدهد و آنجا را ترک کند. پنجره‌های اتاق من، رو به کوچه باز می‌شود. صبح‌ها با صدای حرف زدن زن‌های همسایه از خواب بیدار می‌شوم.

هر روز به یک بهانه پشت پنجره خانه‌ها جمع می‌شوند و با هم بحث می‌کنند. کاش بحث‌هایشان سر و ته داشت یا درباره مسئله مهمی بود.

تصمیم گرفتم جای تختم را که پشت پنجره بود با میز تحریر عوض کنم، اما حالا، هم موقع مطالعه مشکل دارم، هم موقع خواب، چون همسایه پشتی بیشتر روزها از وقتی بیدار می‌شود بچه 4ساله‌اش را کتک می‌زند و گریه‌اش را درمی‌آورد، تا آخر شب.

توی کوچه هم که بیشتر ساعات روز، بچه‌ها بازی می‌کنند. خانم تو را به خدا بنویسید که اینجا پر از سروصداست.

از اقتصاد تا سیاست در تاکسی‌ها

داخل تاکسی صدای راننده، صدای دو کارگر که با هم حرف می‌زنند، صدای خوانند‌ه‌ای از نیم قرن پیش و مردی که کنار راننده نشسته و بلندبلند با او حرف می‌زند، در فضا پیچیده است. از در و دیوار و اقتصاد و سیاست و هر چه فکرش را بکنی، حرف می‌زنند. آخرش هیچ‌چیز عایدت نمی‌شود.

2کارگر که سر و وضعشان خاکی و ژولیده است، درباره نرخ ساختمان و ساختمان‌سازی‌ در منطقه حرف می‌زنند. قیمت بین 400 تا 600 تاست. منظورشان از به زبان آوردن این عددها، قیمت به تومان ساختمان‌های مورد نظرشان است. انگار بلندگو قورت داده‌اند.

تحمل می‌کنیم، تحمل

محمد که عجیب شر و شور است، از برخورد همسایه‌ها گله‌مند است. اصلا نمی‌شود توی کوچه فوتبال بازی کرد. تا می‌آییم فوتبال را شروع کنیم، یک نفر پیدا می‌شود تا جلوی بازی را بگیرد.

من و دوستانم مجبوریم برای فوتبال بازی کردن کلی راه برویم تا برسیم ته 15 متری. آنجا هم مشکل داریم. مادر و پدرمان آنجا را برای بازی مناسب نمی‌دانند.

می‌گویند خطرناک است. اما ما تا به حال با خطر روبه‌رو نشده‌ایم، ولی سعی می‌کنیم در کوچه سر وصدا نکنیم.

چند لحظه سکوت به احترام سکوت

همه مان می‌دانیم چه کسانی تولیدکننده سر وصدا در سطح شهر هستند. با یک نگاه سرانگشتی و اجمالی حتما متوجه می‌شوید:
- سر و صدای بچه‌ها هنگام بازی

- دادزدن بساطی‌ها و دوره گردها در کوچه‌ها

- دستفروش‌های کنار خیابان

- صدای همسایه‌ها شامل: جیغ بچه‌هایشان، دعواهای خانوادگی و بلندی صدای تلویزیون آنها، سرفه و خنده‌های گاه‌و‌بی‌گاهشان.

- صدای بلند رادیو و ضبط در اتومبیل

- جیغ کشیدن دزدگیر اتومبیل همسایه هنگام ردشدن حتی گربه‌ها و خیلی چیزهای دیگر. سکوت سرشار از ناگفتنی‌هاست. به احترام سکوت.

اختلال،  محصول اصوات ناهنجار

-  افراد مسن و کسانی که از بیماری‌های قلبی و روانی در رنج‌اند بیش از دیگران در معرض آسیب‌های ناشی از آلودگی صوتی هستند. شدت مجاز اصوات برای گوش انسان تا 80 دسی‌بل و آن هم در مدت زمان کوتاه است.

بالاتر از این شدت بر‌ای گوش، آزاردهنده خواهد بود و اگر شدت صوت به 40 دسی‌بل برسد، به‌ مختل شدن فعالیت سلول‌های گوش داخلی  می انجامد.

فقط کمی به فکر یکدیگر باشیم

به گفته نرگس نجفی، روان‌شناس، تنها کسانی می‌توانند برای دیگران ایجاد مزاحمت کنند که به دیگرآزاری مبتلا هستند و ایجاد کردن آلودگی صوتی یکی از آنهاست.

برخی از آلودگی‌های صوتی انسانی ناشی از جلب توجه و خودبزرگ‌بینی است. درباره مشاغل که با آموزش صحیح و فرهنگ‌سازی‌ می‌توان در جهت آن اقدام کرد.

در موارد دیگر، مسئله به مشکل شخصی، روحی و روانی فرد، بر می‌گردد که فقط با مداوا
بر طرف می‌شود.

برای رسیدن به خواسته‌ها و برطرف کردن عقیده‌های شخصی، دیگران را در معرض خطر قرار ندهیم. آلودگی صوتی خطری جدی است که متأسفانه در جامعه ما فقط نادیده گرفته می‌شود. کمی، فقط کمی به فکر یکدیگر باشیم.


 

کد خبر 61886

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز