این انتظار از چند جنبه قابل تحلیل است:
اول: تحلیل این محافل بر این مبنا بود که ایران راهبرد پیروی بیچون و چرا از روسیه در مناقشه گرجستان را دستاویزی برای پیش بردن مسائل خود در موضوع هستهای قرار خواهد داد، این اتفاق حتی در حالی نیفتاد که رئیسجمهوری ایران میهمان سازمان شانگهای در دوشنبه بود و این احتمال که روسیه قادر است در قبال در اختیار داشتن حمایت قاطع تهران از مسکو در بحران قفقاز، از عضویت تهران در شانگهای قاطعانه حمایت و آن را به تصویب برساند.
دوم: میتوان به این گمانه توجه کرد که احتیاط تهران سبب شد مسکو این بار با غرب در موضوع هستهای ایران با لحنی متفاوت از دیالوگ آمیخته با تنشی که بر سر مناقشه گرجستان پدید آمده سخن بگوید. چنان که ابتدا معاون وزیر خارجه روسیه و سپس بلافاصله پس از آشکار شدن احتیاط تهران، پوتین نخستوزیر با نفوذ روسیه، در مصاحبه با CNN از سازگاری مسکو با غرب در باره موضوع هستهای ایران، آن هم نه بنا به درخواست غربیها بلکه بر مبنای تشخیص خود، سخن گفتند.
سوم: اگر تهران در موضوع گرجستان احتیاط نمیکرد، این امکان وجود داشت که روسها در موضوع هستهای، برنامه غربیها علیه ایران را مختل سازند و پیامد چنین پدیدهای آن بود که از این پس نقطه اتکای ایران در این زمینه همواره مسکو است و از سوی دیگر اصلیترین مسئله غربیها در خاورمیانه از حالتی چندبعدی خارج میشد و رفتهرفته فقط یک پوشه برای رسیدگی روی میز بحران غربیها باقی میماند؛ روسیه و پیروانش.
چهارم: باید توجه داشت که تهران، راهبرد احتیاط بر روش بیطرفی یا بیاعتنایی را ترجیح داده است. از این زاویه گمانهای را میتوان مورد توجه قرار داد مبنی بر اینکه تهران از نزدیک تحولات منطقهای را مورد تحلیل و ارزیابی قرار میدهد و بر این اساس تصمیمگیری کرده و نقشه راه دیپلماسی خود را طراحی میکند.
پنجم: واکنش فوری مسکو پس از آشکار شدن احتیاط تهران، به منزله ترسیم نموداری در تنظیم روابط روسیه و غرب است که در آن، محدوده چالش دو طرف علامت گذاری شده است و این رفتار نیز در قاموس دیپلماسی، یعنی احتیاط در قبال کشورهای اروپایی و آمریکا و نه واکنش مسکو به رفتار تهران.
ششم: در شرایط موجود غربیها قادرند این واقعیت را بپذیرند که در تحولات منطقهای، ایران مایل نیست منافع خود را با منافع رقبای آنها گره بزند و تهران در کمال آرامش روند پیشبرد منافع خود در موضوع هستهای را نیز بر همین مبنا تعریف میکند. شاید یکی از دلایل اتخاذ تاکتیک احتیاط از جانب تهران در شرایط موجود آن است که بحران قفقاز به هرحال بخش قابل ملاحظهای از ظرفیتهای غرب و روسیه را بهخود اختصاص خواهد داد و این تحول به نوبهخود نقطه کانونی تلاشهای غربی را لااقل برای مدتی به سمت منطقه قفقاز معطوف خواهد ساخت.
افزون بر این ناظران مستقل معتقدند که جنگ گرجستان ثابت کرد اسرائیل درصدد رقابت تسلیحاتی با روسیه است. اسرائیل تسلیحات ارتش گرجستان را تامین میکرد و شرکتهای امنیتی اسرائیلی نیز سربازان گرجی را آموزش میدادند، اگر این گمانه درست باشد به معنای آن است که مناقشه تازه بین روسیه و غرب ممکن است مقطعی نباشد.