«مهنوش محبی» کارشناس تئاتر و دانشجوی کارشناسی ارشد صنایع‌دستی در دانشگاه سوره است.

قاليبافي

همشهری آنلاین_شقایق عرفی‌نژاد: کاری هم که انجام می‌دهد، تلفیقی است از اسطوره و ادبیات و صنایع‌دستی. او نویسنده و شاعر است و با الهام از اساطیر، ادبیات و شعر ایران قالی می‌بافد. پیش از کرونا هم مدت‌ها در سرای محله دبستان، محل سکونتش، به آموزش ادبیات و قالیبافی مشغول بوده است. در این گفت‌وگو او درباره کارهایش و محله‌ای که در آن ساکن است، صحبت می‌کند.  

  •   از رفتن به سمت نوشتن و داستان بگویید.  

همیشه به کتاب علاقه داشته‌ام. ارتباط جدی من با کتاب از زمان تحصیل در رشته تئاتر در دانشگاه شروع شد. گرایش من ادبیات نمایشی بود و به واسطه درس‌هایی که داشتیم و همین‌طور خواندن نمایشنامه‌ها و داستان‌های مشهور و تحلیل آنها، علاقه‌ام تقویت شد. از این زمان غرق دنیای ادبیات شدم و دیگر هم نتوانستم از آن بیرون بیایم. به هرچیز که نگاه می‌کردم، می‌دیدم رابطه‌ای با ادبیات دارد و از اینجا به این نتیجه رسیدم که ادبیات اصلاً خود زندگی است. همین الان هم که در رشته صنایع‌دستی درس می‌خوانم و کار می‌کنم، می‌بینم چقدر دلم هنوز با ادبیات است و بین صنایع‌دستی و ادبیات هم پیوند وجود دارد. از وقتی مشغول نوشتن پایان‌نامه‌ام درباره قالی هستم، متوجه شده‌ام تمام نقش و نگارهای قالی‌ها با ادبیات و اسطوره در ارتباط است.  
  قالیبافی چه جذابیتی داشت که سراغش رفتید؟ از کی این کار را شروع کردید؟  
بافت فرش به من آرامش می‌دهد و بیشتر به همین دلیل سراغش رفتم. قبل از این هم که در دانشگاه این رشته را دنبال کنم، در مجتمع فنی یک دوره بافت فرش گذراندم. بعد هم در کنکور ارشد این رشته شرکت کردم و وارد دانشگاه شدم و در این رشته درس می‌خوانم. در دانشگاه بیشتر از اینکه کار عملی کنیم، تحقیق و پژوهش می‌کنیم و اینجاست که نوشتن و صنایع‌دستی با هم مرتبط می‌شوند و این برای من واقعاً جذاب است.  

  •   از ارتباط صنایع‌دستی و پژوهش و ادبیات بیشتر برایمان بگویید.  

پژوهش قالبی برای نوشتن علمی ‌است و باید قواعد نوشتن در آن رعایت شود. از طرف دیگر موضوع پژوهش پایان‌نامه‌ام درخت «واک» یا درخت سخنگوست که باز به اسطوره و ادبیات بر می‌گردد. در شاهنامه فردوسی، در داستان اسکندر و درخت سخنگو، از این درخت یاد شده و در کلیله و دمنه هم آمده است. همین‌طور در داستان شهرزاد قصه‌گو.  
  در خانه کار می‌کنید یا کارگاه دارید؟  
در خانه. البته در طول هفته، یکی دو بار هم برای دسترسی به منابع، به کتابخانه ملی می‌روم.  
  با سرای محله چطور ارتباط برقرار کردید؟  
قبل از این بیشتر با سرای محله در ارتباط بودم. ولی الان به علت کرونا و به دلیل کلاس‌هایی که برای بچه‌های پیش‌دبستانی برگزار می‌کنم، کمتر به ‌سرا رفت‌وآمد دارم. پیش از این در سرای محله کلاس‌های آموزشی خطاطی، نقاشی روی شیشه و نویسندگی برگزار می‌کردم.  
  این آموزش‌ها برایتان چه تجربه‌هایی به همراه داشت؟  

 با شـــعر فرش می‌بافم

برای من تجربه خوبی بود. این هم برایم جالب بود که در بیشتر موارد، بچه‌ها از کلاس‌ها استقبال بیشتری داشتند. محله دبستان محله‌ای قدیمی ‌است و خانم‌های مسنی که در محله دبستان هستند، بیشتر به یوگا و خیاطی علاقه نشان می‌دهند. ولی مثلاً در کلاس نقاشی روی شیشه بچه‌ها شرکت می‌کردند. در کلاس نویسندگی هم شاید دو یا سه شاگرد بزرگسال داشتم. به نظرم، الان یا به دلیل رقابت یا بیشتر شدن وسعت دید والدین، بچه‌ها در کلاس‌های مختلفی مثل چرتکه، نویسندگی، نقاشی و خطاطی شرکت می‌کنند. والدین سعی می‌کنند روی استعداد کودکانشان تمرکز کنند و متوجه شوند کودکشان در چه چیزی استعداد دارد و موفق می‌شود. به‌عنوان مثال، کلاس‌های موسیقی و حجم‌سازی هم تا پیش از کرونا پر از بچه‌هایی بود که می‌خواستند این رشته‌ها را آموزش ببینند.  
  فکر می‌کنید سرای محله در زمینه برگزاری این کلاس‌ها موفق است؟  
سراهای محله و از جمله سرای محله دبستان کلاس‌های خوبی دارند، ولی در تبلیغات ضعیفند. مدتی که در سرای محله بودم، متوجه شده بودم که بیشتر کسانی که به‌سرا مراجعه می‌کنند، به‌صورت گذری و اتفاقی با آن آشنا شده‌اند. وقتی هم از کلاس‌ها خبردار می‌شدند برایشان جالب بود که می‌توانند در این کلاس‌ها شرکت کنند. به نظرم باید درباره این کلاس‌ها وسراها بیشتر اطلاع‌رسانی شود.  
  در باره محله صحبت کنید. دبستان چطور محله‌ای است؟  

 با شـــعر فرش می‌بافم

دبستان محله‌ای قدیمی‌ است. ساختمان‌ها و خانه‌هایش هم قدیمی‌ هستند. هرچند الان در هر نقطه‌ای از خیابان ساختمان‌سازی در حال انجام است و نوسازی را می‌بینیم. از نظر فرهنگی هم باید بگویم منطقه‌ای است که آدم‌های متشخص و اهل مطالعه در آن زندگی می‌کنند. من به دلیل کار کردن در سرای محله مردم محل را تقریباً می‌شناسم و می‌دانم خونگرمند. این منطقه در سال‌های اخیر کمی‌ شلوغ شده که البته به دلیل بزرگراه شهید صیادشیرازی است که رفت‌وآمد در این محله را زیاد کرده است.  
  از نظر امکانات شهری چطور؟ وضعیت محله چطور است؟  
از نظر دسترسی به وسایل حمل‌ونقل عمومی‌ مثل مترو، تاکسی و اتوبوس بسیار خوب است. ما نزدیک سیدخندان هستیم و از این خیابان به‌راحتی به تمام شهر می‌توان رفت‌وآمد داشت. از نظر فروشگاه‌ها و خدمات رفاهی هم وضعیت خوبی دارد. سوپرمارکت، گل‌فروشی، املاک و مغازه‌های مختلف هم در دسترس قرار دارند.  
  به‌عنوان هنرمند و نویسنده، حتماً به مشکلات محله حساسیت دارید. چه مشکلاتی در محله وجود دارد؟  
بیشتر آلودگی صوتی است که دلیلش عبور و مرور بیش از حد ماشین‌هاست. در این روزها به نظرم خشونت بیشتر شده است. بعضی اوقات ساعت ۱۱ شب صدای دعوا در خیابان شنیده می‌شود. کوچه‌های سمت بزرگراه شهید صیادشیرازی هم حوالی ظهر بسیار خلوت است و خودم یکی دو بار دیده‌ام که شیشه ماشین‌ها را شکسته‌اند و از آنها سرقت کرده‌اند. باید بیشتر به امنیت محله رسیدگی شود. اگر نیروی انتظامی‌ در محل تعداد گشت‌ها را بیشتر کند، به نظرم امنیت تأمین می‌شود.  

کد خبر 620694

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha