و بخشهای غیردولتی به ویژه بخش خصوصی میداندار توسعه و رونق کسبوکار و رفاه عمومی کشور باشد.
برخی از فعالان و کارشناسان اقتصادی با وجود تاکیدهای زیاد بر نقش بخش خصوصی نسبت به توان بخش خصوصی برای ایفای چنین نقشی، دچار تردید و نگرانی هستند که از جوانب مختلف، این نگرانی قابل تامل بهنظر میرسد.
واقعیت این است که بخش خصوصی با وجود توانمندیهای بالا به لحاظ مالی و وجود فرصتهای اقتصادی و تجاری بالقوه هنوز در نقش واقعی خود ظاهر نشده است و بیش از اینکه نیروی فعال در عرصه اقتصادی باشد، عموما نقشی انفعالی و واکنشی دارد.
شاید یکی از دلایل این وضعیت نداشتن نگاه حرفهای و بنگاهداری در کلیت بخش خصوصی ایران و دخالت ملاحظه و عوامل غیراقتصادی در سیاستگذاری و برنامهریزی این بخش است.
در واقع بخش خصوصی نیز جدای از کلیت ساختار اقتصادی ایران که ساختاری سیاستزده دارد، نیست.
نمونهای از این ملاحظات در پاسخ یک فعال بخش خصوصی که نمایندگی این بخش را در یک نهاد عمومی برعهده دارد، به خبرنگار همشهری که خواهان اعلام دیدگاه کارشناسی خود نسبت به یکی از مشکلات کنونی اقتصاد کشور بود که گفت: بهعلت رفاقت با فلان مقام مسئول نظر خود را اعلام نمیکنم.
آیا این پاسخ، آفت بزرگ بخش خصوصی نیست؟ آیا اینگونه موضعگیری نشاندهنده نگاه غیرحرفهای و سیاستزده بخش خصوصی به شمار نمیآید؟ نمایندهای که متعهد به دفاع از منافع بخش خصوصی کشور است و وظیفهای شرعی و قانونی دارد، آیا میتواند اینگونه موضعگیری کند؟
بهنظر میرسد، در کنار فرهنگسازی برای مدیران بخش دولتی برای همکاری در جهت کوچکسازی دولت، فعالان بخش خصوصی نیز باید در جهت نگاه حرفهای و دورشدن از آفت سیاستزدگی حرکت کنند که این دو باید در راستای هم انجام شود.