همشهری آنلاین_مهدی اسماعیلپور: این خطاط و نقاش تهرانسری، در این ایام عاشورایی هنر و کارش را وقف کرده است و بهصورت رایگان برای مردم، هیئتها، حسینیهها بر روی پارچهها، کتیبهها، خودروها و غیره متنها و طرحهای محرمی را اجرا میکند. هنرمند هممحلهای این کار را با شور و شوق خاصی انجام میدهد و به قول خودش در این روزها با عشق و علاقهای وصف نشدنی قلم در دست میگیرد و با جان و دل در خدمت عزاداران امام حسین(ع) و شهدای واقعه کربلا است.
- آغاز کار هنری در ۸ سالگی
حمیدرضا سرابی هفتمتیرماه سال۱۳۶۹ در یکی از مناطق جنوب تهران یعنی محله «آذری» و «امامزاده حسن» (ع) به دنیا آمده، اما سالها است که در محله «تهرانسر» سکونت دارد. هنرمند هممحلهای درباره سابقه هنریاش به همشهری محله میگوید: «در خانوادهای هنری که بیشتر اقواممان هنرمند و هنر دوست بودند، به دنیا آمدم و بزرگ شدم. اهل محله امامزاده حسن(ع) هستم. اما پس از فوت پدربزرگ و مادربزرگم به تهرانسر نقل مکان کردیم و سالهای زیادی است که ساکن خیابان «قباد» در بلوار «لاله» هستیم. از ۸ سالگی یادگیری نقاشی را آغاز کردم. پس از آن طراحی سیاه قلم را ادامه دادم. بعد از آن در سال ۱۳۸۵، زمانی که دانشآموز سوم دبیرستان بودم، کار خطاطی را با زندهیاد استاد «محمدباقر باقری» شروع کردم. پس از فوت ایشان، خوشنویسی را با استاد «حسین نجفی» ادامه دادم و در کنار ایشان کسب تجربه کردم.»
- از شاگردی تا استادی
سرابی میگوید خطاطی و نقاشی را به سبب علاقه و استعدادش آغاز کرده، اما با تلاش و پشتکار بسیار، سالها زحمت کشیده تا به این سطح برسد و اکنون به مقام و جایگاه معلمی رسیده است: «انجام کارهای هنری لذتبخش است و این لذت همواره برای من وجود داشته و دارد. بهویژه هنگامی که هنرمند دیده شود و مورد تشویق اطرافیان قرار بگیرد. در نتیجه سعی و تلاش بیشتری میکند تا کارهای هنری بهتر و با کیفیتتری ارائه دهد و به قول معروف، انگیزهاش دوچندان میشود. از همان ابتدا و سن و سال اندک، از سوی استادان بزرگ هنری استعدادم کشف شد و در ادامه با تلاش و پشتکار خود، تواناییهایم را در نقاشی و خطاطی ارتقا دادم. دورهها و کلاسهای مختلفی را گذراندم تا اینکه به درجه معلمی رسیدم و موفق شدم به سطحی برسم که بتوانم تدریس کنم.»
- نذر هنر
هنرمند هممحلهای درباره فعالیت هنریاش در ماه محرم میگوید که از سالها پیش تصمیم گرفته است تا هنرش را نذر و وقف امام حسین(ع) و شهدای کربلا کند و هرسال مشتاقانه انتظار رسیدن این روزها را میکشد: «ماه محرم حال و هوای
عجیب و غریبی دارد. برای هر کسی کهکاری انجام دهی، پس از چند ساعت خسته میشوی، اما باور کنید
فقط و فقط برای امام حسین(ع) است که اگر ساعتها کاری انجام دهیم، تنها با یک استراحت کوتاه و چند دقیقهای میتوانیم انرژی رفته را دوباره به دست بیاوریم و مانند قبل دوباره مشغول به کار و خدمتگزاری شویم. همه طول سال انتظار رسیدن ماه محرم را میکشم تا هنرم را وقف امام حسین(ع) و شهدای کربلا کنم.» از نظر او تفاوتی ندارد که چهکاری برای امام حسین(ع) و محرم انجام میدهی، موضوع اصلی خدمتگزاری به ائمه(ع) است که یکی با مال، یکی با پول و دیگری با وقت و یکی نیز با هنرش انجام میدهد: «سالهای سال است که در ماه محرم برای هیئتها و مردم بر روی پارچه و کتیبه و خودروها خطاطی و نقاشی میکنم و مشغول به انجام این کار هستم و در همه این سالها از هیچکسی هیچگونه هزینهای دریافت نکردهام و همه هنرم وقف امام حسین(ع) و خاندان پاک و مطهرش بوده است و خواهد بود.»
- صدها کار محرمی اجرا کردهام
سرابی میگوید تاکنون برای صدها هیئت و حسینیه پارچهنویسی کرده و بر روی صدها خودرو متنهای عاشورایی نوشته است: «محرم هر سال همه کارها و سفارشهای کوچک و بزرگ را به کمک خداوند و ائمه(ع) انجام دادهام. کتیبههایی با متراژهای بالا، پارچهنویسیهای فراوان، ماشیننویسیهای مختلف و طرحهای گرافیکی و چلیپانویسی و سیاه مشقهای خاص از جمله کارهایی است که اجرا کردهام. تعداد کارهایی که تاکنون برای محرم خطای و نقاشی کردهام، در یادم نمانده است.»
- از همه محلههای تهران مراجعهکننده دارم
خطاط و نقاش هممحلهای میگوید از همه محلههای تهران مراجعهکننده دارد: «کسانی که به من مراجعه میکنند، فقط اهالی تهرانسر یا منطقه ۲۱ نیستند و از مناطق مختلف تهران پیش من میآیند و سفارش کار میدهند. برای همه افراد این کار را رایگان انجام میدهم و دوست، آشنا، فامیل و همسایه با غریبهها هیچ تفاوتی ندارند. پس از این همه سال فعالیت، دیگر مردم من را میشناسند و برای کار مراجعه میکنند. در واقع دهان به دهان بین مردم معرفی شدهام. کارگاه یا فضای خاصی برای انجام این کار ندارم و در گوشه کوچه و خیابان این کارها را انجام میدهم.»
- خاطرات خواندنی از محرم
سرابی خاطرات جالبی از شبهای محرم و خطاطی برای مردم دارد که برخی از آنها را برایمان تعریف میکند: «آقا و خانمی پیش من آمدند و گفتند که سالها است بچهدار نمیشویم. امسال به امامحسین(ع) متوسل شدیم و خواستند که برایشان متنی بنویسم. من به آنها گفتم یک نام مبارک برایتان مینویسم و اگر بچهدار شدند، این نام را برای فرزندشان انتخاب کنند. باورتان نمیشود سال بعد آمدند و گفتند ما را میشناسی؟ گفتم خیر! گفتند همان خانوادهای هستیم که بچهدار نمیشدیم. داخل ماشین را نشان دادند و گفتند نام «علی اصغر» را که نوشتی، این کودک تازه به دنیا آمدهمان است که در ماشین خوابیده.» یکی دیگر از خاطرات این هنرمند هممحلهای از این قرار است: «یکی از شبهای محرم، راننده خودرو گرانقیمتی گفت برای ما متنی بنویس. ماشین ما ۶ ماه است که به فروش نمیرود.
برای آنها «یا ابوالفضل العباس(ع)» نوشتم باور نمیکنید وقتی نوشتن کلمه عباس(ع) تمام شد، در همان ساعت ۱۱ شب، از بنگاه با صاحب اتومبیل تماس گرفتند و در همان لحظه، ماشینش را پس از ۶ ماه فروخت!» یک نفر هم که حاجت روا شده بود، برای خطاطی به این هنرمند مراجعه کرده بود: «یک روز خانمی بسیار شیکپوش و مرتب به من گفت برای خودرو من نیز «یاحسین(ع)» بنویس. من با تعجب بسیار متنی برایش نوشتم. او گفت که ماشیناش شب اول محرم دزدیده شده و برای یافتن خودرو خود با امام حسین(ع) عهد کرده است که اگر پیدا شود، نزد من بیاورد تا به نام امام حسین(ع) آن را متبرک کنم.»
نظر شما