به گزارش همشهری آنلاین، آلکاپون یکی از مشهورترین تبهکاران قرن بیستم، سوژه چندین فیلم و سریال، کتاب و اثر ادبی و هنری بوده است. از جمله فیلمهای سینمایی با محوریت این گانگستر، اثر مشهور برایان دی پالما با عنوان تسخیرناپذیران است که رابرت دنیرو در آن نقش کاپون را بازی کرد. سال گذشته نیز تام هاردی در نقش او در فیلمی به نام کاپون به کاگردانی جاش ترنک ظاهر شد.
نخستین اقلام ذکرشده برای فروش در وبسایت حراج که شامل اموال آلکاپون است، چهره یک مرد عاشق خانواده را از او نشان میدهد. در میان عکسها، یک عکس سیاهوسفید از او و مادرش وجود دارد که با لبخند به یکدیگر نگاه میکنند. یکی دیگر از این اموال، یک قاب طلاکاریشده با عکسی است از گانگستر و تنها فرزندش آلبرت فرانسیس، در حالی که پدر دستش را دور گردن پسر حلقه کرده و هر دو کتوشلوار شقورق پوشیدهاند و کلاه فدورا بر سر دارند.
با این وجود، اگر در وبسایت خانه حراج ویترل (Witherell) در میان اموال به حراجگذاشتهشده جستوجو کنید، به آیتمهای شومتری هم برخورد میکنید. چیزهایی که به خریداران یادآوری میکند در حالی که نوههای کاپون پاپا صدایش میکردند، او سرکرده یک گروه تبهکار خشن هم بوده است. کسی که ظاهرا دستور قتل عام ولنتاین را داد. در این کشتار، هفت مرد در شیکاگو، توسط گانگسترهایی با لباس مبدل پلیس کشته شدند.
این مجموعه که «یک قرن بدنامی: اموال آلکاپون» نام دارد، شامل چندین قبضه اسلحه گرم او است. از جمله یک تپانچه کلت ۴۵ ۱۹۱۱، اسلحه مورد علاقه کاپون. برایان ویترل بنیانگذار حراج میگوید که مناقصه مستقیم تا ۸ اکتبر باز نمیشود، اما در حال حاضر دو پیشنهاد شش رقمی برای این کلت وجود دارد.
این نشاندهنده دوام جذابیت رئیس تبهکاران است که بیش از ۷۰ سال از مرگ او میگذرد.
آقای ویترل میگوید: «این یک حراج بزرگ خواهد بود. ما به اندازه کافی در این کار بودهایم تا بدانیم چه چیزی افراد را جذب میکند، اما این بیش از انتظارات ما است.»
کاپون معروف به صورتزخمی در ژانویه ۱۹۴۷ در حالی که ۴۸ سال داشت، در ویلای خود در جزیره پالم فلوریدا بر اثر سکته و ذات الریه درگذشت. داراییهای او در خانواده باقی ماند و در نهایت به چهار دختر آلبرت فرانسیس کاپون معروف به سانی رسید.
یکی از این دختران، دایان کاپون، میگوید که او و دو خواهر بازماندهاش که همگی در کالیفرنیا زندگی میکنند، تصمیم گرفتهاند که اموال خود را بفروشند. چرا که دارند پیر میشوند و نگرانند اگر آتشسوزیهایی که اخیرا در شمال کالیفرنیا رخ داده، آنها را مجبور به ترک سریع و ناگهانی خانه کند، چه اتفاقی برای این اقلام به جا مانده از پدربزرگشان خواهد افتاد.
خانم کاپون می گوید: «ما دو تابستان گذشته را در حالی گذراندیم که چمدانهایمان آماده کنار در بود.»
این اقلام، در مجموع ۱۷۴ مورد، شامل مبلمان، ساعت، یک جعبه کبریت پوشیده با طلای سفید و نامهای است که کاپون از زندان به سانی نوشت. همچنین قطعات جواهر کاپون از جمله سنجاق الماس و گردنبند پرزرقوبرقی با عبارت «AL» و پوشیده از الماس است.
خانم کاپون ۷۷ ساله میگوید که متوجه شده «شکاف عظیمی» بین زندگی خصوصی پدربزرگش و زندگی عمومی او وجود دارد، که در روزنامهها، فیلمها و کتابها به تفصیل شرح داده شده است.
او میگوید: «آیا میدانم که او مسئول بسیاری کارهای بد بوده است یا به افراد خود دستور داده که کارهای بد انجام دهند؟ بله البته. اما من از این واقعیت هم آگاهم که او مردی دارای شخصیتی چندبعدی بود. او توانست زندگی عمومی خود را از زندگی خانوادگیش جدا کند.»
خانم کاپون ۳ ساله بود که پدربزرگش درگذشت، اما او میگوید که خاطرات روشنی از کتاب خواندن کاپون برای او، نگه داشتن او در آغوش و گرداندنش در باغهای اطراف ویلا و نشان دادن گلها و مجسمهها دارد، در حالی که پدربزرگش دستهایش را محکم در دست میگرفت.
خانم کاپون میگوید: «او خیلی خیلی بامحبت بود.»
کاپون، پسر مهاجران ایتالیایی، در بروکلین بزرگ شد و در نوجوانی تصمیم گرفت تبدیل به یک گانگستر شود. او برقانداز کفش بود و شاهد رفتار گانگسترها با تاجران محلی. همان موقع بود که تصمیم گرفت گروه خود را تشکیل دهد.
در بزرگسالی، او امپراتوری خود را در زمینه فروش غیرقانونی مشروبات الکلیایجاد کرد. در دورهای بین ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۳ که مشروبات الکلی در ایالات متحده ممنوع اعلام شد.
به گفته محققان مدرسه بازرگانی هاروارد، او سالانه حدود ۱۰۰ میلیون دلار درآمد داشت، که استراتژیهای او منعکسکننده «اشکال مخرب کارآفرینی آمریکایی در اوایل قرن ۲۰» بود.
اعتقاد بر این است که کاپون پشت ماجرای کشته شدن بیش از ۲۰۰ نفر از جمله یک دادستان بوده است. اوج جنگ گروهی در شیکاگو بین کاپون و رقیب اصلی او ، جورج موران، معروف به باگز، در ۱۴ فوریه ۱۹۲۹ رخ داد. هفت مرد، که بیشتر آنها از باند موران بودند، در داخل یک گاراژ بودند که چهار نفر به آنها حمله کردند. آنها ۷ مرد را در برابر دیوار به صف و به آنها تیراندازی کردند.
کاپون که در حال گذراندن تعطیلات در فلوریدا بود، دستگیر نشد و برخی ابراز تردید کردند که کاپون که دستور این حمله را داده باشد. او هرگز به قتل محکوم نشد، اما در سال ۱۹۳۱ به دلیل فرار مالیاتی محکوم شد و هفت سال و نیم در زندان فدرال گذراند.
به گفته F.B.I. حال جسمانی او در حبس به دلیل پارسیس، فلج جزئی ناشی از سیفلیس، به طور قابل توجهی بدتر شد.
بعد از آزادی، در بیمارستانی در بالتیمور بستری شد و سپس به املاک خود در پالم آیلند رفت. FBI میگوید: «او از نظر ذهنی قادر نبود به دنیای تبهکاران بازگردد.»
خانم کاپون میگوید که در این نظریه تردید دارد و معتقد است که پدربزرگش خودش میخواسته که زندگی قبلی را پشت سر بگذارد.
او گفت مادربزرگش یک بار شرح داده بود که چگونه همکاران سابقش پس از بازگشت کاپون از زندان به ملاقاتش آمدهاند. هنگامی که آنها رفتند، خانم کاپون صدای آنها را شنید که میگفتند: «عقلش پارهسنگ برمیدارد.»
خانم کاپون میگوید: «مادربزرگم این را به پدربزرگم گفت و نقل قول پاپا این بود: بگذار آنها هرطور میخواهند فکر کنند. من بلیتم را بیرون کشیدهام.»
سانی کاپون سرانجام نام کاپون را کنار گذاشت و به کالیفرنیا نقل مکان کرد. همه دخترانش تجارت یا تحصیل را دنبال کردند، ازدواج کردند و صاحب فرزند شدند و نام کاپون را به نفع نام خانوادگی شوهر خود کنار گذاشتند.
خانم کاپون میگوید: «اینطور نبود که ما سعی کنیم زندگی مخفیانهای داشته باشیم. ما فقط زندگی آرامی داشتیم.» خانم کاپون وقتی که کتابی درباره پدربزرگش بر اساس خاطرات بیوهاش می کاپون منتشر کرد، از نام فامیلی مجردی خود یعنی کاپون استفاده کرد.
او میگوید که قصد دارد بخشی از درآمد حراج خود را به خیریهها مانند بانک مواد غذایی محلی اختصاص دهد. این نوع خیریه مورد حمایت پدربزرگش بود. او در دوران رکود بزرگ اقتصادی امریکا آشپزخانههای بزرگ سوپ را تامین میکرد.
به گفته خانم کاپون این دوگانگی همیشه او را گیج میکند. او میگوید: «من سرنخی ندارم که چگونه یک فرد میتواند آن زندگی عمومی را که او داشت، داشته باشد و همزمان آن مرد خانوادهای باشد که او بود.»
منبع: نیویورک تایمز با اندکی تغییر
نظر شما