همشهری آنلاین_شهره کیانوش راد : «پوران درخشنده» نویسنده و کارگردان سینما که در اغلب فیلمهایش به موضوع آسیبهای اجتماعی جامعه میپردازد، کمبود مدرسه را از مشکلاتی میداند که حل آن با همراهی داوطلبان و نیکوکاران ممکن میشود. اهدای نشان سفیر مدرسهسازی از سوی جامعه خیّران مدرسهساز کشور به «پوران درخشنده» بهانهای شد تا با او که از چهرههای فرهنگی و هممحلهای ماست درباره اهمیت مشارکت در مدرسهسازی و همدلی مردم بهویژه در روزهایی که به دلیل کرونا از هم فاصله گرفتهایم گفتوگو کنیم.
دغدغه آموزش موضوعی است که دراغلب فیلمها مانند «پرنده کوچک خوشبختی» (تولید ۱۳۶۶) یا «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» (تولید ۱۳۹۱) به آن پرداختهاید. آیا دریافت نشان سفیر مدرسهسازی به دلیل پرداختن به موضوع آموزش در فیلمهای شما بوده؟
مدرسهسازی یکی از دغدغههای همیشگی من بوده و هست. اما در اهدای این نشان کارهای سینمایی که داشتهام در اولویت بوده است. همیشه در کارهایم به اهمیت آموزش، یادگیری و دانستن پرداختهام و مدرسه هم نخستین مکانی است که فرزندان ما میتوانند آموزش ببینند.
استفاده ازهنر بهخصوص درقالب فیلمسازی چقدر میتواند توجه مردم و مسئولان را به این موضوع جلب کند که نیازهایی در جامعه وجود دارد و از راه مشارکت قابل حل است؟
به نظر من خیلی میتواند تأثیرگذار باشد. موضوع نخستین فیلم من «رابطه» (تولید ۱۳۶۵) درباره بچههای ناشنوایی بود که حق درس خواندن و یادگیری نداشتند. نمیتوانستند روی پای خودشان بایستند و اعتماد به نفس پیدا کنند. این فیلم ادای دین به آقای باغچهبان بود که با دست خالی مدارس ناشنوایی را راهاندازی کردند و آموزش را در اولویت قرار دادند. از همان ابتدا به این موضوع در فیلمها میپرداختم که آموزش در یادگیری، دانستن و چگونه زیستن نقش دارد و اگر قرار هست که امید باشد و خودباوری به وجود بیاید و برای اینکه زندگی بهتری پیش رو داشته باشی، حتماً باید آموختهباشی و یادگرفته باشی.
شاید هم یکی از دلایلی که موضوع آموزش برای من اهمیت دارد این است که مادرم معلم بود و میدیدم که چقدر دغدغه دارد که بچهها درس زندگی یاد بگیرند. من در فیلمهایی که داشتهام از «رابطه» تا «پرنده کوچک خوشبختی»، «عبور از غبار»، «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» و حتی فیلم جدیدم پسرها گریه نمیکنند که هنوز در ابتدای راه مانده، سعی کردهام به اهمیت نقش آموزش بپردازم و به نظرم سینما میتواند به این نقش بها بدهد. در سفری که به سیستان و بلوچستان داشتم باورم نمیشد که در بسیاری از مناطق جایی به اسم مدرسه وجود ندارد. کمبود مدرسه مشکلی است که وجود دارد و نمیتوان انکار کرد. افراد بسیاری دوست دارند در راه مدرسهسازی قدم برداند و کمک کنند حتی به اندازه تهیه یک آجر، اما راهش را نمیدانند و باید آنها را راهنمایی کرد تا بتوانند در زمینه مدرسهسازی مشارکت کنند.
به نظر شما مشارکت مردم و خیّران چقدر در روند توسعه و ساخت مدرسهسازی نقش دارد؟
پرداختن به این موضوع وظیفه دولت هست، اما وقتی این همه کمبود مدرسه داریم نباید بیتفاوت باشیم. تا جایی دولت وظیفهاش هست اینکار را انجام دهد، اما انسانهایی که توان بخشش دارند هم میتوانند قدم بردارند. باید آنها را راهنمایی کرد تا بتوانند در این کار سهیم شوند. ساخت مدرسه کار ارزشمندی است. خیرهایی هستند که توانش را دارند، اما نمیدانند کجا و چگونه باید کمک کنند.
حتی خیلی از ایرانیان خارج از کشور دلشان میخواهد برای مدرسهسازی مشارکت کنند ولی نمیدانند چگونه باید اقدام کنند. اگر انسان بتواند بخشش کند که بد نیست. بخشش و ایثار فقط یک واژه نیست. خانوادهها میتوانند حس بخشش و ایثار را از بچگی در فرزندانشان نهادینه کنند که یکسری چیزها را ببخشند. الان در شرایط کرونا مدارس تعطیل شده و بچهها مجبورند آنلاین درس بخوانند، اما خیلیها حتی نمیتوانند گوشی همراه یا تب لت اجاره کنند و به همین دلیل درس خواندن را رها کردهاند. قرار نیست مدارس همیشه تعطیل باشند، اما اینها زنگ خطری است که نباید بیتفاوت از کنار آن گذشت.
شیوع کرونا با آسیبهای جدی همراه بوده است. مثل دور شدن آدمها از همدیگر، کم شدن ارتباطها، مرگ عزیزان و... و. بهعنوان یک فیلمساز چقدر این موضوع ذهن شما را مشغول کرده است؟
خیلی. بهخصوص اینکه میبینم با دوری آدمها از هم، انگار همدیگر را فراموش میکنند. باید این روزها بیشتر هوای همدیگر را داشته باشیم و به همدیگر توجه کنیم. دورهمیهای خانوادگی معنا داشت، اما الان این شکافی که با کرونا ایجاد شده، از دست دادن عزیزان و تنهاییها باعث شده تا همه در فضای خاص روحی و روانی باشیم. آدمها از ابعاد روانی این موضوع بیشتر ضربه خوردند. همه اینها در ذهن من هست. اتفاقهای غمانگیزی هست که یک فیلمساز را هم تحت تأثیر قرار میدهد. اینها تأثیرات خودش را میگذارد و بعدها هم میبینیم که روان جامعه تا چه حد آسیب دیده است.
سلام و احوالپرسی بین ساکنان یک مجتمع در روزهایی که به شدت همه از هم دور شدهاند چقدر میتواند امید بخش باشد؟
همه نگران هستند که مبادا کرونا بگیرند به همین دلیل از کنار همدیگر خیلی سریع رد میشوند. نگرانی را در چشم همه میتوانید ببینید، اما انسان به محبت احتیاج دارد. شاید خانوادهها نتواند به هم سر بزنند اما همسایه بغل دستی میتواند هوای همسایهاش را داشته باشد. میتواند از پشت در هم که شده زنگ بزند و بگوید من همسایه کناریات هستم و فقط خواستم حالتان را بپرسم. آدمها به شدت خالی شدهاند. ما به آرامش، امید و به عشق احتیاج داریم. این دور شدنها از همدیگر، دارد عشق را هم از آدمها میگیرد. مرگ و میرهایی که هر روز شاهدش هستیم تأثیر بدی روی همه گذاشته است. ما مردم دستمان خالی است و آنها که مسئولیتی برعهده دارند باید از مردم مراقبت کنند.
اهدای نشان سفیر مدرسهسازی با حضور رئیس جامعه خیّران مدرسهساز کشور و معاون برنامهریزی و توسعه مشارکتهای سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور به «پوران درخشنده» نویسنده و کارگردان سینمای ایران
- قدر همسایگی را بدانیم
بارها شده به همسایهها زنگ زدهام و جویای حالشان شدهام. گفتم که دلم برای آنها تنگ شده و خواستهام اگر میتوانند همدیگر را ببینیم. احتیاج داریم که فضا را عوض کنیم. مادر و پدرها و بچهها خیلی از هم دور شدهاند، اما ما که در یک مجتمع ساختمانی زندگی میکنیم میتوانیم زنگ همسایه بغل دستیمان را بزنیم، حال او را بپرسیم و چه اشکالی دارد اگر همسایه ما به چیزی احتیاج دارد برای او بخریم. قدر همدیگر را بدانیم و اینقدر سرد در کنار هم زندگی نکنیم.
نظر شما