زیرا در اولی هر فرد یا گروهی در مقابل آنچه میگویند یا مکتوب میکنند باید استدلال کنند که اینگونه است که آنها گفته یا نوشتهاند در حالی که در دومی کسی یا جمعی مطلبی را میگویند یا ادعا میکنند و حداکثر مینویسند ولی چون فرض بر آن است که ظاهرا کسی از آنان مطالبه دلیل و حجت و اقامه سند نمیکند، دیگر دغدغه بیان لزوما درست یا استدلال صحیح و محکمهپسند را ندارند و در حالیکه خودشان سرشار از کسب رضایت از آنچه گفتهاند از موضوع میگذرند دیگران را یا در جهل ناشی از ادعاهای اثباتناشده باقی میگذارند یا در چرت ناشی از سوءتفاهمات و نارساییهای آماری و اطلاعاتی و ناسازگاری مطالب بعضا درون همان گفته یا نوشته و یا بین آن گفته یا نوشته با آنچه قبلا ارائه کردهاند رها میسازند.
این پدیده یکی از ویژگیهای فضای سیاسی - اقتصادی جامعه امروز و دیروز ماست، بدین معنی که معمولا کسانی که ادعایی را مطرح میسازند لزومی به آوردن دلیل برای اثبات مدعای خویش نمیبینند، اما فراوان هستند کسانی که به غلط مورد اتهام قرار میگیرند و باید اثبات کنند که چنین اتهامی صحت ندارد.
متاسفانه این شیوه نادرست عمدتا هم از طرف عده زیادی از افراد ساده لوح و ناآشنا با ماهیت و واقعیات زندگی اجتماعی ما پذیرفته و بعضا منشاء تصمیمگیری و قضاوت هم قرار میگیرد.
در حالیکه انصاف و مروت حکم میکند که گفتهها و نوشتهها به نحوی باشند که در ضمن ارائه مفاهیم و ارادههای ادعایی به اثبات و اتقان درون نیز متصف باشند تا شنونده و خواننده بتواند از آن طریق به ارتقای درست و عمیقتری در ادراک موضوعاتی که تعدادشان هم بسیار است، نائل شود.
بدون تردید اگر این ویژگی کلامی در روابط اجتماعی ما نهادینه شود، برکات و فواید بسیاری را نصیب جامعه خواهد کرد که از جمله آنها این نکته است که افراد و دستجات کمتر حرف میزنند زیرا باید مستدل بگویند و بیان مستدلکار سادهای نیست.
بدیهی است سنجیده و توام با ادله گفتن و نوشتن هم گوینده و نویسنده را از بیان تهمت و ادعا و خطای اخلاقی بازمیدارد و هم شنونده و خواننده سادهانگار را از قرارگرفتن در معرض کجفهمیها و سوءقضاوتها مانع میشود.
بدیهی است در چنین فضایی درایت و تدبیر و عقل، ریشه میدواند و بساط خس و خاشاک ناشی از ارادههای غیرمسئول و غیرالهی در بیان مطالب بعضا مهم و تاثیرگذار اما مخرب، جمع و جور میشود.
*عضو هیات علمی دانشگاه تهران