همشهری آنلاین _ سارا جعفرزاده: روزگار جوانیاش در محله مجیدیه سپری شده و ۶۴ سال زندگی در این محله باعث علاقه عجیب او به مجیدیه شده. چهرهاش آرامش عجیبی دارد و اهل منطق است. در این سالها ارتباط بسیار خوبی با مسلمانان و فارسی زبانان داشته و همین موضوع باعث محبوبیت او در میان اهالی محله مجیدیه شده است. «هویک میناسیان» مورخ، پژوهشگر و نویسنده ارمنی محله مجیدیه نقش بسزایی در معرفی ارامنه و مسلمانان نسبت به یکدیگر در این سالها داشته است. حاصل عمرش تألیف ۳۰ جلد کتاب در حوزه پژوهش در مورد تاریخ ایران، فارسیزبانان و ارامنه است. کتابهایی از جمله «دستم رفت و نوشتهام ماند»، «مجیدیه جنوبی در آینه تاریخ»، «تاریخ و فرهنگ ارمنیان اراک و بخش کزاز»، «سنگ مزارهای ارامنه»، «روستای ازنا» و «روستای تاریخی گوره زار» از آثار اوست. میناسیان تسلط خوبی نسبت به زبان فارسی دارد و دلیلش را هم تحصیل در مدرسه فارسیزبان میداند. یکی از آثار شاخص او مربوط به تألیف کتاب اخیرش با عنوان «محلههای ارامنهنشین تهران» است که تا پیش از این، نویسندهای اقدام به جمعآوری اطلاعات در این زمینه نکرده است. به همین بهانه با او گفتوگو کردهایم.
به تازگی کتابی در مورد محلههای ارامنهنشین تهراننوشتهاید. چرا بر این موضوع متمرکز شدید؟
کتاب اخیر من با عنوان «محلههای ارامنهنشین تهران» در مورد تاریخچه محلههای ارمنینشین در تهران است که تاکنون مؤلفی به این صورت به تاریخچه محلههای ارمنینشین نپرداخته است. در این کتاب محلههای ارامنه به ۲ بخش تقسیم میشوند. بخش نخست مربوط به محلهها یا خیابانهایی است که ارامنه در آن بهصورت مقطعی و موقت ساکن بودند؛ مانند خیابانهای گرگان، عشرتآباد، هدایت و تهرانپارس. در بخش دوم به محلههایی که ارامنه در آنجا اماکنی از جمله کلیسا یا مدرسه داشتند پرداخته شده است؛ از جمله دروس، یوسفآباد، جمهوری و ونک. همچنین در این کتاب درباره شمار خانوارهای ارامنه در هر محله هم صحبت شده است.
شما کتابهای مختلفی درمورد تاریخ ایران دارید. اما از مقطعی به نوشتن در مورد تاریخ ارامنه پرداختهاید.
من ابتدا در مورد تاریخ ایران و حتی تهران مینوشتم. اما ملاقات با رئیس وقت اداره میراث فرهنگی اراک باعث تغییر جهت در مسیر نویسندگی من شد. دکتر «فضلی» به من پیشنهاد داد که در مورد تاریخ ارامنه کتاب بنویسم، چون او معتقد بود که اطلاعات عمومی مردم در مورد ارامنه بسیار کم است و باید ارامنه به فارسی زبانان معرفی شوند و من در ۴۵ سالگی شروع به نوشتن تاریخ ارامنه کردم.
با چه انگیزهای سراغ نگارش تاریخ ارامنه رفتید؟
طبق مستندات تاریخ ۲ هزار و ۷۰۰ سال است که ارامنه در ایران زندگی میکنند، اما فارسیزبانان اطلاعات بسیار کمی در مورد ارامنه دارند. هدف اصلی من این بود که ارامنه به فارسیزبانان معرفی شوند. ارامنه و فارسی زبانان اشتراکات دینی دارند و مهمتر از همه اینکه ارامنه و مسلمانان ازنژاد آریایی هستند و فارسی، زبان مشترک آنهاست. البته اکثر کتابهای من نسخهای هم به زبان ارمنی دارد تا در دسترس ارامنه خارج از کشور از جمله ارمنستان قرار بگیرد تا آنها هم مسلمانان را بشناسند و بدانند که مسلمانان دوست ارامنه هستند و در سختیها در طول تاریخ حامی ارامنه بودهاند. من هدفم این بود که ارامنه و مسلمانان هیچ ذهنیت بدی از هم نداشته باشند. چوننژادشان مشترک است؛ پس پیوندشان گسستنی نیست.
چگونه به نویسندگی علاقهمند شدید؟
در دوران مدرسه انشای اکثر همکلاسیهایم را من مینوشتم و کمکم مقالههای کوچکی نوشتم که در روزنامه «جوانان» چاپ شد. علاقه به نویسندگی در من کاملاً اتفاقی بود و به غیر از من هیچکدام از اعضای خانوادهام به نویسندگی علاقه نداشتند. من به تاریخ و جغرافیا بسیار علاقه داشتم و همین امر باعث شد در مورد تاریخ ایران و فارسی زبانان و حتی تهران مقالات مختلفی بنویسم که در روزنامههای متعدد چاپ شد.
اکنون در کدام محله ساکن هستید؟
من ۶۳ سال است که در مجیدیه جنوبی زندگی میکنم و این محله را بسیار دوست دارم و تصور اینکه جای دیگری زندگی کنم برایم غیرممکن است.
زادگاه شما مجیدیه است؟
من در یکی از روستاهای اراک به نام «گوره زار» متولد شدهام. این روستا در ۴۰ کیلومتری اراک قرار گرفته است و من تا ۵ سالگی در این روستا زندگی کرده و بعد برای تحصیل به تهران آمدهام. من به تهران نزد برادرم آمدم و دوران تحصیلی خود را در مدارس «ساهاکیان» در حشمتیه، «آرارات» در مجیدیه و مدرسه فارسی زبان «خامنهپور» در تهراننو گذراندم.
دوست ندارید به محله دیگری بروید؟
من عاشق محله مجیدیه هستم و با توجه به اینکه ۲ فرزندم و ۱۱ خواهر و برادرم خارج از کشور زندگی میکنند، من هیچوقت نتوانستم به مهاجرت فکر کنم و هرگز دوست ندارم بعد از مرگم در غربت به خاک سپرده شوم.
ارتباط شما با شهروندان مسلمان و فارسی زبان چگونه است؟
من علاوه بر دوستان ارمنیام ارتباط گستردهای با شهروندان و همسایگان فارسی زبان دارم و با توجه به تحقیقات و مطالعاتی که داشتهام مسلمانان را انسانهای نیکی یافتم و همیشه برای مسلمانان محله و اعتقاداتشان ارزش قائل بودهام و آنها هم دقیقاً به اعتقادات و آداب و رسوم ارامنه احترام میگذارند. مسلمانان در طول تاریخ همواره حامی ارامنه بودهاند. بهویژه در زمان نسلکشی ارامنه در سال ۱۹۱۵ ایران در کنسولگریهای خود به ارامنه پناه داد. ایننژاد مشترک باعث میشود با وجود برخی تفاوتها، ارامنه و مسلمانان در صلح و آرامش در کنار یکدیگر زندگی کنند. ارتباط خوب من با مسلمانان هم به شناخت خوبی که از آنها دارم برمیگردد.
- ایجاد شرکت آب کاخ
آب لولهکشی در گذشته در محله مجیدیه وجود نداشت و آب در جویها، جاری و به سمت آبانبار روانه میشد. بنا به گفته معتمدان محله مجیدیه شخصی به نام مهندس «وکیلزاده» برای نخستین بار چاه عمیقی در محله حفر کرد و یک شرکت به نام «آب کاخ» ایجاد کرد تا دسترسی اهالی به آب آشامیدنی راحتتر شود.
- ارامنه، صاحب نخستین گواهینامهها
نام ارامنه در بسیاری از عرصهها بهعنوان نخستینها مطرح میشود. میناسیان در یکی از کتابهایش از نخستین رویدادهایی که توسط ارامنه رقم خورده است سخن میگوید. جالب است بدانید سال ۱۳۰۱ نخستین بانوی ارمنی «نوارت مارتروسیان» موفق به گرفتن گواهینامه در تهران شده است. در آن زمان ۸ خودرو در تهران وجود داشت که یکی از این خودروها «فورد مشکی» متعلق به این بانو بود. همچنین «خاچاتور کوکاسی مارتروسیان» نخستین مرد ارمنی بود که توانست در تهران متن گواهینامه بگیرد.
- «نازان دلاور» نخستین نمایش مدرسه آرارات
اوایل استقرار ارامنه در محله مجیدیه امکاناتی در این محله وجود نداشت. بنابراین ارامنه ابتدا سال ۱۳۳۵ مدرسه «آرارات» را ساختند. میناسیان با مرور خاطرات آن روزها میگوید: «ارامنه هیج امکانات تفریحی در محله مجیدیه نداشتند. به همین دلیل بعد از ساخت مدرسه آرارات در خیابان ۱۶ متری دوم، حدود سال ۱۳۳۸ در حیاط مدرسه یک سن جانمایی کردند و روی آن نمایشی با عنوان نازان دلاور اجرا شد. با توجه به اینکه مردم محله تفریحی نداشتند، این نمایش با استقبال گستردهای روبهرو شد. خاطرم است حیاط مدرسه مملو از جمعیت شده بود.»
- برشی از کتاب «محلههای ارامنهنشین تهران»
بنا بر فرمان فتحعلی شاه از شهرهای اصفهان و تبریز خانوادههای صنعتگر ارمنی شامل آهنگر، زرگر، خیاط، کفاش، مکانیک، سنگتراش، مهندس معمار، بنا، نقاش و جواهرساز به تهران آمدند و در منطقه دروازه حضرت عبدالعظیم(ع) سکونت کردند. در سالهای بعد ارامنه به محلههای «حسنآباد»، «قوامالسلطنه»، «حافظ»، «عزیز خان»، «سعدی»، «لاله زار»، «هدایت» و حوالی میدانهای «امام حسین(ع)» و «میدان سپاه» و «سمیه» و خیابانهای «گرگان» و «نظامآباد» نقل مکان کردند. با توجه به رفاه و آسایش ارامنه ساکن تهران به تدریج ارمنیهای دیگر مناطق ایران هم بساط خود را از شهرها و روستاهای دیگر جمع کردند و به تهران آمدند. این دسته از ارامنه از شهرهای «تبریز»، «سلماس» و «جلفای اصفهان» به سمت پایتخت سرازیر شدند که علاوه بر تهران در روستاهای اطراف نیز ساکن شدند. از جمله روستای «ونک» با ۳۵ خانوار، روستای «خوردین» در شرق ونک با ۲۴ خانوار، روستای «دروس» در شمال شرق تهران با ۱۲ خانوار، روستای «بومهن» با ۱۱ خانوار، ده «لشکرک» با ۶ خانوار، روستای «تلو» با ۷ خانوار، روستای «گلندوئک» با ۱۱ خانوار، ده «حسنآباد» با ۱۲ خانوار، ده «تیغستان» با ۲ خانوار، روستای «قلهک» با ۲ خانوار، روستای «داودیه» با ۴ خانوار، «منصورآباد» با ۳۰ خانوار، «رحیمآباد» با ۲۰ خانوار، ساکن و به کشاورزی مشغول شدند. بعدها اکثریت ساکنان این روستاها به تهران آمدند.
- زمینهای مجیدیه را خلیفهگری به ارامنه بخشید
زمینهای محله مجیدیه ابتدا متعلق به «عبدالمجید میرزا عینالدوله» نوه فتحعلی شاه قاجار بود. محدوه کنونی مجیدیه جنوبی در گذشته بهصورت بیابان بود و زمینهای آن به دلیل ماسهای بودن قابل کشت نبود. میناسیان در اینباره میگوید: «قبل از ورود ارامنه، مالکان محله مجیدیه اشخاصی به نامهای حاج خویی و حاج اطمیشی بودند و آبادانی محله مجیدیه از سال ۱۳۲۷ شروع شد. البته قبل از آن در غرب خیابان استاد حسن بنا یک قهوهخانه به نام سلیمی و ۲ گاوداری به نام آذر پیرا و کدخدا قلیچ ایرانیان و چند خانه مسکونی که ساکنان آن فارس وآذری زبان بودند وجود داشت. سال ۱۳۳۰ معتمدان ارمنی توسط خلیفهگری ارامنه ۲۴ هزارمترمربع زمین از حاج خویی خریداری کردند. این زمینها به قوارههای ۸۰ و ۱۲۴مترمربعی تفکیک شد و با اقساط ۱۲ و ۱۸ ماهه در اختیار ارامنه قرار گرفت. طراحی زمینهای محله مجیدیه برای نخستین بار توسط مهندس میکائیل قریبیان، آرشیتکت بنام آن زمان بهصورت رایگان انجام شد. در نهایت سال ۱۳۳۱ ارامنه شروع به ساختن خانههای خود کردند و یک سال بعد ۸۰ خانواده ارمنی در محله مجیدیه ساکن شدند.»
- جاماندگان ارمنی در بهجتآباد
حضور ارامنه در شرق تهران به وضع قانون توسط «اتحادیه جماهیر شوروی» بازمیگردد. میناسیان در اینباره میگوید: «اتحادیه جماهیر شوروی طبق قانون اعلام کرد که قومهایی که یک میلیون جمعیت دارند باید به جمهوری تبدیل شوند و اگر کمتر از یک میلیون نفر جمعیت داشته باشند بهصورت خودمختار اداره خواهند شد. با توجه به اینکه ارمنستان در آن زمان ۷۰۰ هزار نفر جمعیت داشت فراخوانی صادر شد و ارامنه از کشورهای اطراف از جمله ترکیه، عراق، سوریه و ایران برای افزایش جمعیت به ارمنستان رفتند. بعد از تکمیل جمعیت با توجه به اینکه ارمنستان بعد از جنگ جهانی دوم امکاناتی نداشت، مرزهای خود را به روی ارامنه بست و بقیه ارامنه که از روستاها و شهرستانها به تهران برای عزیمت به ارمنستان آمده بودند جا ماندند. در آن زمان میرزا یوسف مستوفی الممالک، نخست وزیر دولت قاجار که فرد خیری بود در بهجتآباد به ارامنه جایی برای زندگی و امکانات داد و شرایط کشاورزی برای آنها فراهم کرد.
نظر شما