همشهری آنلاین_رضانیکنام: «بیوک میرزایی» بازیگر پیشکسوت و هنرمند صداپیشه در یکی از محلههای قدیمی منطقه 17 بزرگ شده و هر از گاهی به محله و دوستانش سر میزند. خودش را بچه ته خط معرفی میکند؛ جایی که این روزها شباهت چندانی با گذشتهاش ندارد. آقا بیوک چند ماه قبل برای دیدن اهل محل اینجا میآید و حسابی تعجب میکند که محل بازی دوران کودکی و نوجوانیاش اینقدر تغییر کرده است. میگوید: «آن وقتها، ریل راهآهن بود و بچههای ته خط که همیشه اینجا پلاس بودند، گاهی پای پیاده و گاهی با طوقه خراب دوچرخه مسیر چند کیلومتری تا شادآباد را میرفتند و بر میگشتند. بماند که انگشتان پای بیشتر بچهها در این راه با شیشه و سنگ زخمی میشد و وقتی خانه میرفتند کتک مفصلی میخوردند. الان بچههای محله در باغراه حضرت فاطمه(س) اوقات خوشی را میگذرانند، زمین چمن فوتبال، مسیر دوچرخهسواری، میز و نیمکت دارند و برای همین دیگر به کار بردن واژه «ته خط» برای این محله نادرست است.»
میرزایی 66 سال دارد و در سریالها و فیلمهای سینمایی بسیاری و بیشتر در نقشهای منفی هنرنمایی کرده است، از جمله فیلمهای سینمایی «اخراجیها ۲»، «پسران آجری»، «عشق شیشهای»، «تعطیلات تابستانی»، «تنگنا»، «ابلیس» و سریالهای تلویزیونی «روزگار جوانی»، «آینه خیال»، «آقای دلار» و... خودش اعتراف میکند که زندگی در جنوب شهر باعث شده تا در ایفای نقشهایش موفق باشد. در قدیم لاتهای بسیاری در محله ته خط زندگی میکردند که نام بردن از آنها هم مو برتن آدمی سیخ میکند.
اتفاقی وارد دنیای بازیگری شدم
«به رشته فوتبال خیلی علاقه داشتم، اما به خاطر قد بلندم همیشه توی دروازه میایستادم. تا قبل از دبیرستان که تئاتری شوم و پایم به صحنه باز شود در یک تیم معروف آن زمان به نام «عارف» بازی میکردم.» بیوک میرزایی با گفتن این جملات ادامه میدهد: «بچههای امروز محله ته خط و امامزاده حسن(ع) امکانات خوبی دارند. ما در آن ایام در انتخاب علاقهمندیها با مشکلات زیادی مواجه بودیم. چند سال فوتبال بازی کردم و بعداً فهمیدم که استعدادم در جای دیگری است و انتخابم درست نبوده است. شهرداری که امکانات مختلفی برای مردم درست کرده از کشف استعدادهای جوان غافل نباشد. مطمئن هستم که در منطقه۱۷ بچههایی زندگی میکنند که در رشتههای مختلف ورزشی، فرهنگی و هنری با استعدادند، اما هنوز کشف نشدهاند. تا به حال از خودتان پرسیدهاید که چرا در چند دهه گذشته تعداد چهرههایی که از این محدوده به سینما و تلویزیون راه پیدا کردهاند به تعداد انگشتان دست نمیرسد. چون کسی نبوده که این افراد را شناسایی و حمایتشان کند. من آن زمان بهطور اتفاقی با «عباس اسکویی» آشنا شدم و او مشوقم برای ورود به دنیای بازیگری شد. بچههای امروز محله من این شانس را ندارند که آدمی مثل اسکویی در مسیرشان قرار بگیرد و کمکشان کند.»
دیدار با جهانپهلوان تختی در زورخانه «هژبر»
آن زمان یک محله ته خط بود و یک زورخانه باصفا به نام «هژبر» که پهلوانان زیادی آنجا ورزش میکردند. میرزایی خاطرات زندگی در منطقه۱۷ را به یاد میآورد: «نوجوان بودم که به این زورخانه رفتوآمد داشتم. پهلوان«محمدعلی حساس» شاگردان بسیاری داشت؛ یکی مرحوم پهلوان سلیمانی بود. من با دیدن آدمهای قوی هیکل که در گود زورخانه ورزش میکردند، خیلی کیف میکردم. برای همین بعد از مدرسه یک راست میرفتم آنجا. یادم هست که روزی جهانپهلوان تختی به این زورخانه آمد و برای ساعاتی مهمان محله ما بود. وجود این زورخانه برای ما نعمت بزرگی بود.» بازیگر و صداپیشه محبوب میگوید: «در روزگار قدیم اگر پهلوانان زورخانه بودند، آدمهای خلافکار و لات و لوتها هم بودند. البته لاتها هم برای خودشان مرام و لوطیگری داشتند. به فرض اگر ریشسفیدی به لاتی سیلی میزد، راهش را میگرفت و میرفت و بیادبی نمیکرد. کسی جرأت نداشت به ناموس مردم بد نگاه کند.»
«احمد کلانتری» پیشکسوت شبیهخوان /برای تعزیه جای ثابت نداریم
«احمد کلانتری» پیشکسوت شبیهخوان میگوید: «تعزیه یکی از برنامههای مذهبی پرمخاطب در جنوب شهر، بهویژه در منطقه۱۷ است که در ایام محرم و صفر بیشتر رونق پیدا میکند، اما فراموش نکنیم که تعزیهخوانی زمان خاصی ندارد و باید مکانهایی ایجاد شود تا در طول سال آنجا برای شهروندان تعزیه اجرا کرد.» او که سابقه آموزش و تعزیهخوانی درکانونهای فرهنگی میثم، ابوذر و تالار محراب را دارد، میگوید: «متأسفانه برای اجرای تعزیه در منطقه۱۷ جای ثابت و مناسبی وجود ندارد. بارها شده که خانوادهها درخواست کردهاند تا فرزندانشان را درکلاسهای آموزشی با هنر تعزیهخوانی آشنا کنیم، اما ما نمیتوانیمکاری برایشان انجام دهیم و شرمنده اهالی هستیم.»
«داود حیدری» شاعر هممحلهای /جای «خانه شاعران» در محله خالی است
«داود حیدری» شاعر هممحلهای و از چهرههای فرهنگی منطقه۱۷ میگوید: «شهرداری کتابخانههای خوبی در برخی محلهها درست کرده که اقدامی درخور ستایش است، اما کافی نیست. باید در هر محله حداقل یک کتابخانه مجهز و کامل وجود داشته باشد تا شهروندان به راحتی به آنجا مراجعه و بخشی از اوقات خود را صرف کتابخوانی کنند.» او که مرتب به کتابخانهها و مراکز فرهنگی آمد و رفت دارد، اضافه میکند: «خیلی از شهروندانی که از این مجموعهها استفاده میکنند ذوق و شوق نوشتن شعر دارند، اما مرکزی مانند «خانه شاعران» در منطقه۱۷ وجود ندارد، که این افراد بتوانند شعرهایشان را به استادان ادبی عرضه کنند و از تجربههای آنان برای بهتر شدن آثارشان بهره بگیرند.»
نظر شما