اما شاید مهمترین دلیل غمانگیز بودن روزهای پس ازامتحان این باشد: «صدور کارنامهی تحصیلی و اینکه برخی بزرگترها هم به اشتباه، همهی ارزش نوجوانشان را در آن برگهی سیاه و سفید، و البته گاهی رنگیرنگی میبینند و برای تلاش یا دیگر تواناییهای فرزندانشان ارزشی قائل نیستند.
به همین بهانه، تنها به ذکر همین یک نکته اکتفا میکنم که ما در کوتاهمدت، نمیتوانیم نگاه یا طرز فکر بزرگترها را تغییر دهیم؛ اما با کمی تمرین، میتوانیم «حس ارزشمندی» را در وجودمان تقویت کنیم و لااقل به خودمان یادآور شویم که حس ارزشمندی، از جنس باور و نگرش است و دیدگاه دیگران نمیتواند این احساس را برای ما بسازد.
پیشنهاد من، برداشتن این چند قدم است:
۱. اولین قدم آن است که خودم را همانطور که هستم بپذیرم.
۲. گام دوم آن است که خودم را با دیگران مقایسه نکنم. مقایسهکردن، من را از پذیرش خود، دور میکند.
۳. برای ورود به نیمسال جدید یا ادامهی راه، برای خودم اهدافی جدید در نظر بگیرم و برای رسیدن به آنها، برنامهریزی و تلاش کنم.
۴. رویارویی واقعبینانه با ضعف و قوتها و نهراسیدن از موانع و پا پسنکشیدن
۵. به افکار و اندیشههای ناکارآمد و بیهوده اجازه ندهم در ذهنم رژه بروند و به آنها بگویم خاموش!
۶. از افکار مؤثر و سازندهی ذهنم، استقبال کنم و برایشان چای و شربت و شیرینی بریزم!
نظر شما