سیدمهدی صابری، متخصص روان‌پزشکی و عضو هیأت علمی سازمان پزشکی قانونی است. او نزدیک به ۲۳سال سابقه کار در همین زمینه را دارد و تا چند وقت پیش، رئیس بخش معاینات روانپزشکی این سازمان بود.

احمد خرمدین

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، او در تمام پرونده‌های مهم جنایی حضور داشته و با متهمان به‌طور مستقیم و غیرمستقیم مصاحبه داشته است. او همراه با تیمی چند نفره، مسئول بررسی سلامت روان متهمان‌اند و حالا  درباره روند بررسی روان متهمان، ترفندهای آنها برای فرار از مجازات و حضورش در ۲پرونده مهم، بابک خرمدین و بیجه توضیح می‌دهد.

در موضوع خشن بودن پرونده جنایی، در سال ۷۱با پرونده جنایی معروف به «بیجه» مواجه بودیم که به شکل بسیار عجیب و بی‌رحمانه‌ای، جنایت‌های متعددی علیه کودکان رخ داده بود. بیجه هم معاینه روانپزشکی شد؟

پرونده بیجه هم یک مورد خاص و تا حدودی از استثنائات بود. من در یک جلسه حدودا دو ساعته به همراه ۲نفر از کارشناسان مرکز معاینات او را در محل زندان دیدم و با او مصاحبه کردم. البته همکاران دیگری هم از مراکز دیگر جداگانه او را معاینه کرده و نتیجه جلسات را گزارش می‌کردند.

اما معاینه اصلی را شما انجام دادید؟

معمولا از نظر دادگاه، نظر پزشکی قانونی اولویت دارد. در بسیاری از پرونده‌ها که رسانه‌ای می‌شود تفسیر و تحلیل‌هایی هم از منابع و مراکز دیگر صورت می‌گیرد، اما آنچه دادگاه مبنای رسیدگی قرار می‌دهد نظرات پزشکی قانونی است.

در جلسه‌ای که با بیجه داشتید، متوجه چه نکات و اختلالاتی در او شدید؟ 

بیجه به بیش از ۲۰کودک تجاوز کرده بود. جمجمه برخی را با آجر شکانده و جسدشان را در کوره ‌سوزانده بود. چطور ممکن است فردی به کودکی تجاوز کند، او را به قتل برساند و فردایش سر کار برود یا در مجلس عزای همان کودک حاضر شود و به خانواده‌اش تسلیت بگوید، بدون اینکه از نظر روانی یا شخصیتی مشکلی نداشته باشد؟ وقتی بیجه را معاینه کردم زمان زیادی از دستگیری‌اش نگذشته بود و هنوز شاید خیلی از موضوعات به رسانه‌ها نرسیده بود. بیجه از نظر ما یک نارسایی از نظر رشد شخصیتی داشت. او بر اثر آزارهایی که در دوران کودکی دیده بود، احساس خشم و نفرت نسبت به دیگران پیدا کرده بود و مکانیزم‌های دفاعی - روانی این خشم، متوجه خودش شده بود. رفتار جنایتکارانه او، سمبلیک بود. او در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته بود و متجاوز همان موقع می‌خواسته او را با آجر به قتل برساند که بیجه فرار کرده بود. بعدها خودش کودکانی را که مورد تجاوز قرار می‌داد با آجر می‌کشت. انگار فکر می‌کرد که این اتفاق باید برای خودش رخ می‌داد. این از نظر روانشناسی پدیده شناخته شده‌ای است. بیجه از نظر روانی به جای اینکه خودش را تنبیه کند، افرادی که مورد تجاوز قرار می‌داد را تنبیه می‌کرد. آنها را به قتل می‌رساند تا بیجه دیگری به‌وجود نیاید. همین موضوع او را مجاب می‌کرد تا رفتار مجرمانه‌اش را ادامه دهد. اما آیا بیجه مسئول رفتار خودش نبود؟ از نگاه قانون آن کسی که می‌داند در حال ارتکاب جرمی است و می‌تواند جلوی آن را بگیرد، اما اینکار را نمی‌کند، مسئول است. خواه انگیزه‌های روانی داشته یا نداشته باشد. قانون به این توجه نمی‌کند که انگیزه فرد از جنایت چیست. برای قانون این مهم است که فرد از رفتار مجرمانه‌اش آگاه بوده یا خیر.

اغلب افرادی که با وجود اختلال روان دست به جنایت می‌زنند از رفتارشان آگاهند؟

این مطلبی است که توضیح آن کمی دشوار است. اختلال روان به‌معنای افزایش ارتکاب جرم نیست. همچنین به‌معنای ناآگاهی از نتیجه رفتار هم نیست. اگر چنین بود تمام بیماران افسرده و وسواسی و مضطرب از مسئولیت رفتار مجرمانه معاف شده و مجازات نمی‌شدند. اما اینطور نیست. ما نزدیک به ۴۰۰نوع اختلال شناخته شده روان داریم. در حدود ۲۰درصد مردم، این اختلالات واضح و قابل تشخیص است. با این حال نمی‌توانیم بگوییم که اینها عامل جنایت‌اند. وقتی فردی قتل فجیعی مرتکب می‌شود، اشتباه است تصور کنیم حتما جنون داشته. بسیاری از قتل‌ها کاملا آگاهانه انجام می‌شود، با اینکه ممکن است انگیزه‌های بیمارگونه در فرد وجود داشته باشد اما خیلی وقت‌ها در حدی نیست که او را تبدیل به بیمار روانی کند. از نظر قانون آگاه بودن مهم است. همین که فرد تلاش کند بعد از جنایت، آگاهانه عمل خود را مخفی کند یعنی می‌داند که خلاف قانون عمل کرده است. در پرونده‌های بیجه و خانواده بابک خرمدین و خیلی پرونده‌های دیگر این مسئله دیده شد. هر قتل و رفتار مجرمانه خشن و دلخراش را نباید حاصل اختلال روانی دانست.

در پرونده بابک خرمدین هم شما معاینه‌ها را انجام دادید؟

من در ۲جلسه او را دیدم اما  چندان مایل نیستم این پرونده در رسانه‌ها باز شود. تحلیل رفتار انجام شده در این پرونده نیازمند تجمیع نظر متخصصان روانپزشکی، روان شناسی، جامعه‌شناسی و جرم‌شناسی است.

در این جلسه‌ها به چه نکاتی رسیدید؟

در معاینات روان‌پزشکی مواردی از مشکلات خلقی و شخصیتی تشخیص داده شد. خشم‌ این مرد عادی نبود. بنا به ادعای خودش رفتارهای فرزندانش با هنجارهای او مطابقت نداشت و شاید به همین دلیل تصمیم به قتل آنها گرفته بود. خشم او فراتر از انتظار بود. اما در نهایت اختلالات او در حدی نبود که او را غیرمسئول بشناسند. او کاملا آگاهانه و به قصد ارتکاب جرم، مرتکب چند قتل شده بود و بعد از آن هم سعی کرده بود ماجرا را مخفی نگه دارد. به هر حال پدر بابک خرمدین، ولی‌دم بود، شاکی نداشت و تأثیر ویژگی‌های رفتاری و روانی او بر عمل مجرمانه‌، کاملا مشخص بود. به همین دلیل درصورت زنده ماندن احتمال داشت که قصاص نشود.

سالانه چه تعداد پرونده به شما ارجاع می‌شود؟

در ۹ماه اول امسال، ۵۱هزار و ۹۶۰پرونده برای بررسی به ما ارجاع داده شده که ۱۸هزار و ۲۲۰مورد زن و ۳۳هزار و ۷۴۰مورد هم مرد بودند. ما اینجا ۱۰روانپزشک و ۴روانشناس داریم که هرنفر روزانه با ۱۰تا ۱۵پرونده جنایی و حقوقی و... سر و کار دارند.

چه میزان از این بررسی‌ها، اختلال روان متهم یا مجرم را تأیید کرده؟

شاید کمتر از ۲۰درصد. در ۸۰تا ۹۰درصد پرونده‌ها به این نتیجه می‌رسیم که فرد اختلال روانی نداشته یا اختلالش تأثیری در کاهش مجازات او ندارد.

به‌طور کلی اختلالات روان بر ارتکاب جرم تأثیر دارد؟

به جرأت می‌توانم بگویم که افزایش جرم، به‌ویژه جرایم خشن، تنها در یک مورد، به‌طور چشمگیری افزایش پیدا کرده و آن هم اختلال روان‌پریشی ناشی از مصرف موادمخدر محرک به‌خصوص شیشه است. در دو دهه اخیر، اتفاقی که به‌طور فزاینده شاهد بودیم، همین موضوع بوده که جرم‌های وحشتناکی مثل فرزندکشی، نوزادکشی، همسرکشی خانواده‌کشی و... را ایجاد کرده است.

آمار متهمان یا مجرمانی که به‌دلیل اختلال روان در بیمارستان‌های روانپزشکی بستری‌اند چقدر است؟

تعدادشان کم نیست. آخرین تحقیقی که خودم انجام دادم حدود ۵، ۶سال پیش بود که در آن زمان ۱۳۰نفر در بیمارستان روانپزشکی رازی بستری بودند. آنها با حکم قاضی بستری می‌شوند و باید تا زمان بهبودی و رفع خطر ارتکاب مجدد جرم در همان مرکز نگهداری شوند.

کد خبر 653858

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار حوادث

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha