همشهری آنلاین - بهاره خسروی : همین نان بربری که خوردن آن با پنیر و گوجه خیار یا املت لذت طعم و مزه غذا را چند برابر میکند، درباره باز شدن پایش به پایتخت قاجاریها و جای گرفتنش در سفرههای غذایی داستانهای جالبی نقل شده است.
قلاچ؛ دستاورد جنگهای ایران عثمانی
این روزها با حمله روسیه به اوکراین موضوع جنگ و تامین آذوقه های غذایی حسابی داغ است؛ باید بگوییم در بعضی روایتها پخت نان بربری را به جنگهای ایران و عثمانی نسبت میدهند.در واقع این نان در میان مردم عثمانی به نان قلاچ (سیاه) مشهور بود؛ نانی برای افزایش قوای سربازان عثمانی با آرد گندم کامل سبوس دار طبخ میکردند تا به اصطلاح آنها به نیروی ماوراءطبیعه دسترسی پیدا کنند.حتی کشتی گیران و پهلوان عثمانی قبل از رویارویی با حریفان در میدان مبارزه و مسابقات حتما از این نان استفاده میکردند. این نان وقتی ایران شد به مرور به بربری تغییر نام داد.
انقلاب روسیه و بربریپزهای زنجانی
به قول دایی جان ناپلئون مرحوم ایرج پزشکزاد ، کار، کار روسها است. در دومین روایت ورود نان بربری به ایران این طور آمده که بعد از انقلاب اکتبرسال1917 میلادی روسیه ایرانیان و مهاجرانی که از شهر باکو به ایران برگشتند، روش طبخ و ساخت تنور نان بربری را همراشان به ایران آوردند و این نان ابتدا در شهرهای شمالی و بعدها بیشتر اهالی زنجان به پخت نان بربری روی آوردند.
افغانستانیها و نانوایی پشت عمارت مسعودیه
اما ماجرای ورود نان بربری تا نشستن در سفره های اهالی پایتخت نشین ماجراها و روایت های جالب تری هم وجود دارد. گویا همه همسایه های خارجی ایران هرکدام در طبخ این نان دستی بر آتش داشتند.بعد از همسایه های شمالی روس ها و عثمانی حالا نوبت به رد پای همسایه های شرقی ما افغانها می رسد. در روایت سوم برای ورود نان بربری آمده که «گروهی از مهاجران افغان در سالهای 1269 تا 1279 شمسی از« بربرستان» یا « هزارهجات» به شرق ایران کوچ کردند و میان ایرانیها به «بربری » معروف شدند.در واقع آنها نان بربری را که «پنجهکَش» میگویند، به ایرانیان معرفی کردند که اوایل فقط خودشان و آن هم در خراسان و در تنورهای زمینی میپختند که طعمش به تلخی می زد. در واقع همین بربرها در اواخر دوره قاجار پخت نان بربری را در تهران باب کردند.
«مونس الدوله» ندیمه حرمسرای ناصرالدین شاه در کتاب خاطراتش درباره ماجرای ورود نان بربری به تهران تعریف کرده است :« پشت عمارت مسعودیه یک محله و یک تکیه بود که آنجا را سر تخت بربریها میگفتند. یک سر این محله توی خیابان اکباتان امروز - خیابان باغوحش آن روزها- و یک سرش توی خیابان چراغبرق بود. بیشتر اهل این محله «بربری» بودند و زنهاشان نان بربری میپختند و مردهاشان میفروختند.»
نظر شما