همشهری آنلاین - رابعه تیموری: پایه ثابت اردوهای جهادی - درمانی شهرری است و اهالی محله علایین وقتی در مطب او را بسته میبینند، میدانند پزشک مهربانشان در روستا یا محله محروم دیگری مشغول طبابت است. در مطب «سید رضا موسوی نژاد» بسیار پیش میآید که بیمار به جای پرداخت حق ویزیت، آقای دکتر را به چند شاخه انگور تاک حیاط خانه خود، چند تخم مرغ محلی یا استکانی چای لب سوز میهمان کند.
موسوینژاد میگوید : «وقتی بیماری با ٢هزار تومان که شاید تنها موجودی جیبش باشد، به مطب میآید تا با این پول او و خانوادهاش را ویزیت کنم، دیدن شرمندگی او ناراحت کننده است. مگر پزشک میتواند بیمار را به دلیل نداشتن پول، با درد رها کند؟ من که نمیتوانم! بسیاری از اهالی محله علایین کارگرانی زحمتکش یا مهاجران افغانستانی و پاکستانی هستند که دستمزد کمی میگیرند. آنها تحت پوشش بیمههای درمانی نیستند و بسیاری از اوقات اقلام دارویی نسخههای خود را نمیتوانند کامل بخرند. من از شرایط بسیاری از اهالی اطلاع دارم و به آنها گفتهام وقتی بیمار هستید، بدون آنکه به هزینه ویزیت خود فکر کنید به مطب بیایید. البته ساکنان علایین هم قدرشناس هستند و با محبتهای خود من را شرمنده میکنند. بسیاری مواقع، شب و نیمهشب استکانی چای یا چند میوه در سینی میگذارند و برایم به مطب میآورند تا خستگیام را رفع کنم. این مهربانیها برای من ارزش زیادی دارد. »
برای پزشک شدن عجله داشتم
پزشک محجوب و مهربان محله علایین اهل سبزوار است و دوران کودکی او با زمان جنگ تحمیلی همزمان بوده است. دکتر موسوینژاد تعریف میکند : «مجروحان زیادی را از جبهه به سبزوار میآوردند که به خدمات پزشکی نیاز داشتند، اما امکانات پزشکی سبزوار کمبود و آنها را به مراکز درمانی سایر شهرها منتقل میکردند. پدربزرگم هم در دوران کهولت سن به سرطان ریه مبتلا شده بود و مجبور بودیم او را برای درمان به تهران بیاوریم که دچار سختی و زجر زیادی میشد. با دیدن شرایط پدربزرگم یا مجروحان جنگی دلم میخواست پزشک شوم تا باری از دوش مردم مناطق محروم بردارم. حتی برای اینکه زودتر به این هدفم برسم، کلاس چهارم ابتدایی را جهشی خواندم. پدر و مادرم هم معلم بودند و در تشویق من نقش زیادی داشتند.»
موسوینژاد جزو دانشجویان برتر دوره فارغالتحصیلی خود بوده و میتوانست در نقاط مرفه نشین تهران خدمت کند، ولی یکی از محرومترین قسمتهای شهر را برای خدمت انتخاب کرده است. او تعریف میکند : «چون بورسیه ارتش بودم، صبحها در بیمارستانهای تحت پوشش ارتش خدمت میکردم، اما برای دایر کردن مطب ترجیح میدادم در محلههای محروم طبابت کنم تا حضور مفیدتری داشته باشم. به همین دلیل درمانگاه خیریه بستان را که دور میدان اصلی شهرری قرار داشت، برای کارم انتخاب کردم.»
او میافزاید: «مدتی بعد خانه سلامت محله اقدسیه شهرری از من دعوت کرد هر هفته چند ساعت به مداوای رایگان بیماران محله بپردازم و پذیرفتم. مدتی بعد سراهای محلههای دیگر هم خواستند که در این زمینه با آنها همکاری کنم و خیلی زود تعداد محلههایی که برای معاینه رایگان بیماران مراجعه میکردم، به ٨محله رسید. گاهی هم در اردوهای جهادی درمانی شهرداری که در محلههای محروم مانند علایین و غنیآباد برگزار میشد، حضور داشتم. در همین اردوهای جهادی احساس کردم محله علایین بیشتر از دیگر محلههای شهرری به افزایش خدمات درمانی نیاز دارد و ۵ سال پیش مطبم را به این محله منتقل کردم. »
آقای دکتر، معتمد اهالی علایین است
پس از شیوع ویروس کرونا مطب دکتر موسوینژاد تنها مرکز درمانی محله علایین بود که در آن به روی مردم باز ماند. او میگوید : «در اولین روزهای شیوع ویروس کرونا مطب ٢ پزشک دیگر که در محله علایین فعالیت میکردند، تعطیل شدند و مرکز درمانی دیگری هم وجود نداشت که اهالی به آن مراجعه کنند. در چنین شرایطی نمیتوانستم فقط به سلامتی خودم و خانوادهام فکر کنم و مردم محله را تنها بگذارم. آن روزها به دلیل تعطیلی ٢مطب دیگر، تعداد بیمارانم چندبرابر شدند و روزهای پرمشغله و پراسترسی را گذراندم. »
پزشک محله علایین به درخواست معتمدان محله در انتخابات شورایاری شرکت کرده و از منتخبان اهالی علایین است. او در پیگیری مشکلات عمرانی محله با دیگر معتمدان محله همکاری میکند و در خدماتی مانند رفع خاموشیهای مکرر برق محله، ایجاد مسیر دسترسی جاده ورامین به قلعه گبری، اتصال فاضلاب به طرح اکوی شهری و بهسازی معابر نقش داشته است.
نظر شما