همشهری آنلاین _ رضا نیکنام : بعضی شهروندان بومی معتقدند قدمت محله یاخچیآباد به زمان صفویه برمیگردد، محلهای که در زمان قاجار بازسازی شده است. بر اساس اسناد، این محدوده در دوره قاجار به نام «آذری» شهرت داشته و جزء شهرستان ری بوده و بهمرور زمان با خریدوفروش زمینها و اراضی و رونق ساخت و ساز به این شکل درآمده است.
اولین ساکنان محله؛ کارگران سیلو
زمانی که در منطقه ١٦ به کمک آلمانیها سیلو راه میافتد، خیلی از کارگران شهرستانی را جذب خود میکند و کارگرها برای زندگی، نزدیکترین نقطه به سیلو را انتخاب میکنند. از آنجا که اغلب کارگران آذری زبان بودند، ترکآباد (آذرآباد) شکل میگیرد.
«نوروزعلی حسن جانی»، متولد محله آذرآباد و بیش از ۵٠سال است که در محله یاخچیآباد زندگی می کند و به این محله و مردم محل علاقه و وابستگی خاصی دارد. او نخستین باری که به یاخچیآباد آمده را اینطور تعریف میکند: «آن زمان خیابان بهمنیار را «خیابان توتی» میگفتند و این نامگذاری به دلیل درختهای توت آن بود. مردم برای خوردن توت از محلههای اطراف به یاخچیآباد میآمدند.
من هم ٧ساله بودم که نخستین بار برای خوردن توت به این محله آمدم. اینجا پر بود از درختهای بلند و تنومند با توتهای شیرین و آبدار که از خوردنش سیر نمیشدی. اغلب اوقات هم یک نفر بالای درخت میرفت و شاخههای توت را تکان میداد. چندنفر هم زیر درختها چادر پهن و توتها را جمع میکردند. مزه آن توتها هنوز زیر زبانم است.»
حسن آقا با سبیلهای کلفتش معروف بود
غیرممکن است با یکی از اهالی یاخچیآباد صحبت کنید و اسم «حسن سبیل» را از او نشنوید؛ کسی که اتفاقا یکی از اقوام نزدیک حسن جانی بوده است. مزارع حسن سبیل جزو خاطرات اغلب ساکنان قدیم یاخچیآباد است و این ساکن قدیمی محله در باره او میگوید:«حدود ۵٠سال پیش حاج ابواالقاسم مفرح، قسمت بزرگی از زمینهایش را به حسن آقا معروف به «حسن سبیل» داد که در آن کشت و زرع کند؛ آن هم بهصورت نصف نصف، یعنی زمین و آب از حاج مفرح بود و کار از حسن سبیل. هرچه محصول به دست میآمد، بین آنها تقسیم میشد.
حسن سبیل، بچه دولتآباد اصفهان بود و به خاطر داشتن سبیل کلفت، بین مردم محله به حسن سبیل معروف بود. حسن سبیل مرد زحمتکش و کاری بود و خودش و گاهی همراه با یکی دو کارگر، کار همه این زمینها را انجام میداد. صیفی، گندم، جو و پنبهای که میکاشت، حرف نداشت و از نظر کیفیت حرف اول را میزد.»
دردسرهای بزرگ حسن سبیل در مزرعه ها
«نوروز علی حسن جانی» با بیان اینکه مردم برای تفریح به مزارع حسن سبیل میرفتند میگوید: «اگر تعطیلات و فراغتی پیش میآمد مردم از همه محلهها راه میافتادند و با اسب، گاری، پای پیاده یا درشکه به یاخچیآباد میآمدند و دور هم جمع میشدند تا تفریح کنند و خوش بگذرانند که دردسرهای بزرگی برای حسن آقا به همراه داشت. برخی مردم یونجهها، گندم و جوها را لگد میکردند به همین خاطر حسن سبیل مجبور میشد آخر هفتهها زمینها را آب ببندد تا مردم به خاطر گلی بودن زمین کمتر به محصولاتش خسارت وارد کنند. البته گاهی این کلک کارگر میافتاد و گاهی هم مردم در همان زمین نمدار بساط پهن میکردند.»
اینجا ٢ گاوداری بزرگ داشت
«سالها این کشت و زرع ادامه داشت و بعد از مسکونی شدن یاخچیآباد، به تدریج این زمینها به حال خودش رها شد و حسن سبیل هم سال١٣٨٢ فوت کرد. بااین حال همچنان نام حسن سبیل و مزارع او در یاد اهالی یاخچیآباد مانده است.» این هممحلهای با بیان این مطلب ادامه میدهد: «آن زمان یاخچیآباد غیر از زمینهای زراعی ٢گاوداری با تعداد محدودی گاو داشت. صاحب این گاوداریها اسدالله ارباب و آقا سید بودند که شیر گاوها را با موتور گازی برای فروش به اطراف میبردند. آقا سید قاری قرآن بود و وقتی گاو میدوشید، زیرلب اشعاری زمزمه میکرد. اگر کسی وقت شیردوشی از جلوی گاوداری او رد میشد، صدای زیبای آقا سید را میشنید که برای گاوها آهنگ میخواند تا گاوها بیشتر شیر بدهند. یکی از کارهای خوبش این بود که هر پنج شنبه به هیئت جوانان محل نان، شیر، ماست و گردو میداد. البته نذری روز بیست و یکم ماه رمضان او هم برای خودش وصف و حالی داشت.»
قطعه زمینهایی که ٦۵٠ تومان فروخته شد
وارثان حاج ابوالقاسم مفرح از سال١٣٣٨ اقدام به اجاره و فروش زمینها برای ساختمانسازی کرده و ۵هزار قطعه زمین را با دریافت ٦۵٠تومان به مردم واگذار کردند. زمینهای یاخچیآباد چند جور سند دارد مثل عرصه و عیان، سند عیانی، سند وکالتی مفرح و قولنامهای. ناگفته نماند بیمارستان خیریه مفرح نیز از آثار و برکات ماندگار خاندان مفرح در این محله برای رفاه شهروندان است.
این ساکن قدیمی محله یاخچیآباد در ادامه به وضعیت آب شرب اهالی در آن روزگار هم اشاره میکند: «روزگاری پیدا کردن آب آشامیدنی سالم بزرگترین دغدغه و مشکل مردمی بود که در این زمینها خانه میساختند. چندی بعد این مشکل با حفر چاه در خیابان بهمنیار حل شد. یکی از اهالی به اسم حاج آقا توحیدی، چاه آب زد و تا خانه اهالی لولهکشی کرد و ماهانه ٢تومان و بعد از مدتی ۵تومان بهعنوان آب بها میگرفت. البته باز هم اهالی مشکلاتی در این باره داشتند. وقتی در طول روز مصرف آب بالا میرفت، فشار آب کممیشد. به همین خاطر زنها مجبور بودند شست وشوی ظرف و لباسها را شبها انجام بدهند. بعد از پیروزی انقلاب هم لولهکشی آب شهری در محله انجام شد.»
نظر شما