هر چند محمود احمدینژاد پیشتر در 3 سال گذشته با ارسال پیامی (در بهار 85) خطاب به جرج بوش رئیسجمهوری آمریکا، دعوت مکرر از مسئولان ارشد آمریکایی برای مناظره و گفتوگوی رو در رو، اعلام این مطلب که تنها آمریکاییها باید یکی دو گام دیگر برای برقرار شدن روابط بردارند، استقبال رسمی و چندباره از خبر افتتاح غیررسمی احتمال گشایش دفتر کنسولی واشنگتن در تهران، 4 بار سفر به آمریکا و نشستن در تالار سازمان ملل به هنگام سخنرانی رئیسجمهوری آن کشور و اعلام حمایت پیشدستانه از انتخاب اوباما به ریاستجمهوری آمریکا، رفتارهایی بیسابقه را بهنمایش گذارد.
اما ارسال پیامی به مناسبت انتخاب باراک اوباما، چنان غیرمترقبه بود که بههیچ روی در مسیر سیاست عالی جمهوری اسلامی در رویارویی با انتخابات اخیر ایالات متحده قرار ندارد.
تصویری که احمدینژاد در این نامه از اوباما ارائه کرده، چهره یک سیاستمدار بزرگ است که خواستههای همه ملتها برای اصلاح وضعیت جهان و آمریکا، به حضور او منتهی شده: تحول صحیح و اساسی در سیاستهای داخلی و خارجی دولت آمریکا، استفاده حداکثری از فرصت خدمت و نام نیک بهجایگذاردن، اصلاح وضعیت بحرانی اقتصادی، بازیابی حیثیت، روحیه و امید و رفع کامل فقر و تبعیض در سرزمین آمریکا، محدود کردن دایره دخالتهای دولت آمریکا به مرزهای جغرافیایی آن کشور و...
صرفنظر از آنکه اگر چنین پیامی از سوی آمریکاییها خطاب به رئیسجمهوری ایران صادر میشد، حتماً اقدامی مداخلهجویانه تلقی میگردید؟
تصمیم یکجانبه دولت برای آنچه سیانان و بیبی.سی و دیگران آن را نخستین پیام حسننیت یک مقام ایرانی به یک رهبر آمریکایی نامیدهاند میتواند در کشاکش درگیریهای سیاسی داخلی (که دولت خود یک سر تمامی این مجادلات است) باب تازهای از بگومگوها را بگشاید و اینها برخلاف تلاشهای مهم صورتگرفته برای ایجاد آرامش در جامعه است.
به نوشته آسوشیتدپرس این نخستین باری است که یک مقام ارشد ایرانی برای رئیسجمهوری منتخب آمریکا از سال 1357 تاکنون آرزوی پیروزی میکند و بهنظر نیویورکتایمز، ارسال این نامه مقارن با تلاش دولت جورج بوش برای اعمال فشار بیشتر علیه ایران از طریق مؤسسات مالی است تا بدین شیوه فعالیتهای مالی ایران را بیش از گذشته در سطح جهان محدود کند.
دولت بهجای آنکه تمام توانش را برای خدمت بگذارد، هر روز زمینهای تازه برای انتقاد از خود فراهم میکند و گویی رئیسجمهوری بنای پایان دادن به مواجهههای بیپایان سیاسی در کشور را ندارد و هنوز ماجرای علی کردان، وزیرکشور برکنار شده و اسفندیار رحیممشایی، معاون جنجالی دولت به انتها نرسیده، موضوع تازهای برای بحث میگشاید که عنوان اصلی آن زیر سؤال بردن مواضع انقلاب اسلامی در مقابله با استکبار جهانی است