‌در محدوده جنوب غربی تهران، محله‌ای با قدمت بیش از ١٠٠ سال وجود دارد. اولین ساکنان آن طوایف بزرگ و پرجمعیت از سیدهای هاشمی، موسوی و طباطبایی بودند که به این محل مهاجرت کردند و پس از ساخت خانه باعث رونق کشاورزی و دامداری در این محل شدند.

شهرک دانش

همشهری آنلاین - مریم قاسمی : در نقشه تهران و طبق تقسیمات شهری، این محله در منتهی‌الیه جنوب غربی و در محدوده خدمات‌رسانی ناحیه ٦ شهرداری منطقه١٨ قرار گرفته است. اگر از مسیر بزرگراه ٤۵ متری فتح به سمت غرب حرکت کنید، پس از طی کردن چند کیلومتر در جاده قدیم کرج و نرسیده به «قلعه‌حسن‌خان»، درست در سمت چپ، یک تابلو خوشامدگویی می‌بینید که روی آن نوشته «به شهرک دانش» خوش آمدید. این شهرک البته برای خودش داستان مفصل و جالبی دارد که در ادامه می‌خوانید.

این‌روزها چهره و نمای شهرک دانش با دوران گذشته فرق کرده است. روزی روزگاری اینجا یک روستای سرسبز و خوش آب‌وهوا، با مزارع و باغ‌های بزرگ بود، اما حالا با افزایش خانه‌ها و جمعیت به یک شهرک مسکونی تبدیل شده است.

اگر قرار باشد همه‌چیز را از روستای قدیمی دانش برایتان روی دایره بریزیم، چه بهتر که از پروسه نامگذاری این‌ روستا شروع کنیم. روستایی که مردمانش به همه‌چیز آن افتخار می‌کنند و بیش از یکصد سال قدمت دارد.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا ببنید.

قلعه سیدها تا اوایل پهلوی دوم پابرجا بود

می‌گویند اینجا در قدیم به شکل یک روستا بوده که دورتا دور آن حصار و برج نگهبانی داشته و به‌مرور تغییر چهره داده است. به گفته افراد بومی، در اینجا قلعه‌ای بوده که به قلعه سیدها شهرت داشته، چون ساکنان آن از یک طایفه و همگی سید با فامیلی‌های هاشمی، موسوی و طباطبایی بودند. سیدها کلنگ ساخت قلعه را زدند و کم‌کم در آن خانه ساختند و کشاورزی راه انداختند و برای همین سالیان سال این مکان به نام قلعه سیدها شناخته می‌شد تا اینکه اتفاق دیگری افتاد.

در اوایل دوره پهلوی دوم، فردی به نام تیمسار بقایی که از درجه‌داران ارتش وقت بود، قلعه را از طوایف سیدها گرفت و محل سکونت زندگی سادات را به جای دیگری منتقل کرد و بافت آن را از شکل قلعه خارج و به صورت روستا درآورد. بعد از این تغییر و تحولات هم نام آن را به «شاه‌آباد» تغییر داد.

روستای «شاه‌آباد» تا اواخر دوره پهلوی هم به همین نام معروف بود تا اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ١٣۵٧ به «روستای دانش» تغییر نام داد. اهالی آن بیشتر کشاورز و دامدار بودند و همه ساده و صمیمی و با دلی خوش و به دور از هیاهوی شهر کنار هم زندگی می‌کردند.

آن زمان در همه خانه‌ها مرغ و خروس و غاز و اردک‌ پرورش می‌دادند و هر روز صبح چوپان‌ها با گله گوسفند از آبادی بیرون می‌رفتند و تا غروب کنار رودخانه و مزارع سرسبز می‌ماندند. غروب هم که می‌شد به روستا برمی‌گشتند و دام‌ها طبق عادت خود به خانه صاحبانشان روانه می‌شدند و دوباره فردا می‌شد و روز از نو، روزی از نو.

گله‌ها می‌رفتند پی چرا و مرغ و خروس‌ها و اردک‌ها پی آب‌بازی کنار رودخانه. زن‌ها هم که دیگر تکلیفشان معلوم بود. یا در خانه رفت و روب می‌کردند و یا سینی ظرف‌ها را روی سر می‌گذاشتند و برای شست‌وشو کنار چشمه می‌رفتند. در آن دوره بیشتر اهالی روستا به صورت طایفه‌ای بودند. در حقیقت هر کدام از گوشه‌ای از ایران به این‌روستا کوچ کرده بودند، عده‌ای ترک بودند و عده‌ای لر. کرد هم بینشان پیدا می‌شد.

روزی روزگاری «قلعه سیدها» | بررسی پرونده یک روستای ١٠٠‌ساله در جنوب تهران

اقدامات ماندگار معمار مستوفی و همسرش

خاطرات قدیمی‌های شهرک دانش را که ورق بزنید «معمار مستوفی» و همسرش «طاهره قهرمان» ٢ نفر از کسانی هستند که برای روستای دانش زحمت بسیار کشیدند. آنها زن و شوهر خیری بودند که کارهای بسیاری برای مردم این‌ روستا انجام دادند و تمام توانشان را به کار گرفته بودند که برای این‌ روستا امکانات بیشتری فراهم کنند. یکی از کارهایی که «بانو قهرمان» انجام داد، هدایت آب آشامیدنی به روستا بود. تا قبل از آن مردم آب رودخانه سد کرج را می‌خوردند و گاهی هم از نهر فیروزآباد که از جنوب روستا رد می‌شد استفاده می‌کردند، اما همین که برای روستا چاه زدند، ورق برگشت و زندگی آسان‌تر شد. دیگر کسی مجبور نبود برای شستن ظرف یا لباس یا حتی برای برداشتن آب شرب روزانه این همه راه را بکوبد و تا لب رودخانه برود. آن‌طور که «عباسعلی کرمانی»، از قدیمی‌های شهرک، می‌گوید، طاهره قهرمان این‌قدر به فرمانداری رفت‌وآمد کرد تا اینکه بالاخره دستور حفر چاه آب را گرفت و جماعتی را از سختی زندگی نجات داد.

ثبت‌نام کلاس درس در خانه «قنبر مهرعلی»

یکی دیگر از کارهایی که این زن و شوهر خیر برای روستای دانش انجام دادند، ساخت مدرسه بود. البته اول در خانه یکی از اهالی روستا به نام «قنبر مهرعلی» از تمام واجدان شرایط ثبت‌نام کردند تا آموزش‌های لازم را ببینند. بعد از آن مستوفی و قهرمان به فکر ساخت مدرسه افتادند. بنابراین، با یکی از اهالی روستا به نام آقای لاله به مشورت نشستند. لاله از زمین‌داران روستا بود و تا دلتان بخواهد در داخل و یا اطراف روستا زمین داشت. دست آخر قرار بر این شد که لاله تکه زمینی را در جای مناسبی از روستا برای ساخت مدرسه وقف کند و مستوفی و قهرمان آن را بسازند.

این اتفاق افتاد و کلنگ مدرسه لاله به زمین‌ زده شد. بعد از ساخت مدرسه، خیلی زود اهالی روستا برای ثبت‌نام بچه‌هایشان اقدام کردند و زمان چندانی نگذشت که کلاس‌های مدرسه از بچه‌های قد و نیم‌قد پرشد. ساخت مدرسه در روستای دانش آنقدر مهم بود که تا چند روستای اطراف هم دهان به دهان پیچید، چون آن روزها هیچ‌کدام از روستاهای اطراف مدرسه نداشتند و همین شد که بچه‌های ده زرنان و فیروزآباد که به روستای دانش نزدیک بودند برای درس خواندن به آنجا آمدند. حالا سالیان سال از آن‌ روزها گذشته و شهرک دانش محله‌ای است بین همه محله‌های منطقه١٨.

کد خبر 680893

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دروازه طهرون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha