درباره غول آهنی خفته در پارک بعثت اطلاعات چندانی در دست نیست و کسی به طور قطع دلیل آرام گرفتن طیاره هفتاد و اندی ساله آمریکایی در این محل را نمی‌داند؛ اما آنطور که احمد مسجد جامعی تهرانشناس نام آشنا می‌گوید زمین‌گیر شدن این پرنده آهنی به دنبال نقص فنی و فرود اضطراری در این محل، محتمل‌ترین علت آرمیدن این هواپیما در بوستان بزرگ تهران است.

مسجدجامعی

همشهری آنلاین - مجید جباری: بچه‌های دهه ۵۰ و ۶۰ جنوب شهر طهران خاطرات زیادی از غول آهنی خفته در فرح آباد دارند. برای آنهایی که روزهای کودکی‌شان را در کوچه پس کوچه‌های خزانه، قلعه مرغی، شوش و ترمینال جنوب شب کرده‌اند، این پرنده آهنی شناخته شده است و چه بسا در رویای پرواز، بارها از سر و کله آن بالا رفته‌اند.

درباره اینکه چرا این هواپیمای ارتشی از این محل سردرآورده گمانه زنی‌های زیادی وجود دارد؛ با این حال هنوز برای خیلی‌ها جای سوال است که داکوتای آمریکایی که خاطرات جنگ جهانی دوم را در جعبه سیاهش دارد چطور و از چه زمانی اینجا ساکن شده است.

ماجرای غول آهنی خفته در پارک بزرگ جنوب پایتخت| این هواپیما چگونه در فرح آباد به زمین نشست؟

احمد مسجد جامعی، عضو سابق شورای شهر تهران و وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت و گو با همشهری آنلاین دراین باره می‌گوید: « هواپیمای داکوتا که گفته می‌شود در دهه ۲۰ یا ۳۰ وارد ایران شده، خلبانان و افسران نیروی هوایی ارتش را آموزش داده‌ که وجود دو خط آبی زیر هواپیما از آموزشی بون آن حکایت دارد؛ از طرفی هم گفته می شود این داکوتا، باربری در جنگ جهانی دوم را هم تجربه کرده است؛ اما اینکه چگونه از این محل سر درآورده و در فرح آباد قدیم آرمیده، چیز عجیبی نیست. چرا که محل قرار گرفتنش در مجاورت پادگان آموزشی قلعه مرغی است و می‌تواند بر اثر نقص فنی و فرود اضطراری در این مکان زمین‌گیر شده باشد. اما موضوعی که می‌شود به طور قطع به یقین درباره‌اش صحبت کرد این است که هواپیمای داکوتای آمریکایی حدودا یک دهه قبل از اینکه پارک فرح(بعثت) ساخته شود، در محل قرار داشته است. این طیاره که در دهه ۴۰ شمسی و در دوران جنگ جهانی دوم در خدمت نیروی هوایی ارتش ایران بوده، به عنوان یادبودی در محل مانده تا مردم آن زمان که تماشای طیاره از نزدیک برایشان جذابیت زیادی داشته، بیایند و از آن دیدن کنند.»

شناسنامه داکوتای پارک بعثت

بخشی از معروف‌ترین نمونه‌های نظامی این هواپیمای قدیمی با نام‌های سی-۴۷ و داکوتا شناخته می‌شود. بین سال‌های ۱۹۴۲تا ۱۹۴۶میلادی حدود ۱۰هزار فروند از این داکوتاها تولید شد و نخستین هواپیمایی بود که رستوران یا غذاخانه هم در داخل آن طراحی شده بود که نشانه‌هایی از این غذاخانه‌ها هم در داکوتای پارک بعثت وجود دارد. انتقال نیرو و حمل بار به محل‌های مورد نظر یکی از کاربری‌های داکوتاها در زمان جنگ جهانی دوم بود اما بعد از این دوران سیاه و خونین، بسیاری از این هواپیماهای نظامی تبدیل به هواپیماهای غیرنظامی شده و در شرکت‌های هواپیمایی به‌کار گرفته شدند.

ماجرای غول آهنی خفته در پارک بزرگ جنوب پایتخت| این هواپیما چگونه در فرح آباد به زمین نشست؟

داکوتای پیر ایرانی از نوع C-۴۹E، محصول سال‌های ۱۹۴۲یا ۱۹۴۳ است که در سال ۱۳۲۸شمسی از ایالات متحده خریداری شده است. به گفته احمد مسجد جامعی، به روایت دیگر، این هواپیما را اوایل دهه ۵۰ از پادگان قلعه‌مرغی که تا آنجا فاصله چندانی ندارد به محل فعلی منتقل و همانجا مستقر می کند و بعد از یک دهه، بزرگ‌ترین پارک آن زمان تهران اطراف این طیاره ساخته می‌شود.

خاطرات هم‌نشینی پدربزرگ‌ها برای کودکان امروز

اینکه بعضا گفته می‌شود هواپیما واقعی نیست، صحت ندارد؛ چرا که هنوز بقایایی از ابزار و ادوات فنی‌اش دیده می‌شود. تصویر رنگ و رو رفته پرچم ایران روی بدنه‌ هواپیما نشان می‌دهد این داکوتای معروف دوران پهلوی، سال‌ها بالانشین آسمان بوده و حالا که روزهای پیری و بازنشستگی‌اش را در پارک بعثت می‌گذراند، ‌سال‌ها همنشینی با کودکان قدیم و پدربزرگ‌های کنونی را برای کودکان امروز روایت می‌کند.

بوستان زیبای پایتخت با امکانات گوناگون تفریحی

فضای سبز پارک بعثت که هواپیمای قدیمی در دل آن جا خوش کرده، در سال۱۳۴۸ شکل گرفت و در سال۱۳۵۲ به عنوان بوستان افتتاح شد، ۵۳ هکتار وسعت دارد. حدود ۷۵ درصد این بوستان را فضای سبز دربر گرفته و ۲۵ درصد دیگر هم به کاربری‌های خدماتی مثل سالن آمفی‌تئاتر، شهر بازی، دریاچه، باغ پرندگان و... اختصاص دارد.

ماجرای غول آهنی خفته در پارک بزرگ جنوب پایتخت| این هواپیما چگونه در فرح آباد به زمین نشست؟

پارک بعثت علاوه بر این پرنده کهنسال، که حالا نماد بوستان شده، دریاچه‌ای منحصر به فرد با وسعت ۴ هکتار دارد که علاقه‌مندان می‌توانند همه روزه به ویژه در روزهای آخر هفته در فضایی خانوادگی درآن قایق سواری و تفریح کنند. ضمن اینکه جزیره‌ای وسط این دریاچه وجود دارد که لانه پرندگان است. علاقه‌مندان تفریح و سرگرمی می‌توانند با قایق های پدالی و پارویی در اسکله این جزیره پهلو بگیرند و به تماشای دسته‌های غاز، مرغابی، اردک و قو و گونه های دیگر پرندگان بنشینند. ضمن اینکه دیدن از بخش های مختلف این بوستان با قطاری که برای همین منظور راه اندازی شده مهیاست.

چگونه به بوستان بعثت برویم؟

ورودی اصلی بوستان بعثت در بزرگراه بعثت قرار دارد، اما این پارک ورودی‌های دیگر هم دارد که از خیابان خزانه شمالی و خیابان صابونیان دسترسی به پارک بعثت و هواپیمای داکوتای هفتاد و چند ساله را فراهم می کند.

ماجرای غول آهنی خفته در پارک بزرگ جنوب پایتخت| این هواپیما چگونه در فرح آباد به زمین نشست؟

کد خبر 684173
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 9
  • نظرات غیرقابل انتشار: 2
  • رضا IR ۱۴:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۳/۳۰
    22 2
    مارو برد به دوران کودکی و بازی با این هواپیما....یادش بخیر
  • کمیل IR ۱۶:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۳/۳۰
    10 1
    یادش بخیر اون قدیم ها یه هفته ما می رفتیم خزانه خونه عموجان ،یه هفته اونها می آمدند خونه ما ، چقدر تو اون دریاچه پارک فرح آباد و دور همون طیاره شنا و بازی می کردیم . لعنت برکرونا خانواده عموم رو پرپر کرد!
  • IR ۱۶:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۳/۳۰
    9 2
    اشتباه هست من بچه بودم اینجا گودال و دروازه غار بود که افراد گودال خانه های حلبی آبادی داشت که به همت دولت وقت پارک و گودال دریاچه شده هواپیما را همزمان با ساخت پارک برای شادی و نشاط از محل دیگری آوردند که ما در آن بازی میکردیم اصلا محل صافی نبود که بتواند هواپیما بنشیند
  • علی IR ۱۸:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۳/۳۰
    3 3
    جای این هواپیما داخل دانشگاه ( مهندسی هوا فضا ) می باشد . و موارد دیگر که در جایی از پادگانها پارک شده . بسیار برای دانشجویان مفید خواهد بود .
  • IR ۰۰:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۳/۳۱
    16 2
    یادش بخیر تابستان که میشد مدارس تعطیل میشدن هر روز صبح از کیانشهر پیاده با برادرم میرفتم پارک بعثت فواره های آب باز بود برای آبیاری چمن ها حسابی خودتونو خیس میکردیم و بعد می‌رفتیم سمت دریاچه به ماهی ها خوراکی می‌دادیم و تا عصر میشد تو پارک می موندیم به عشق شهربازی تا بریم شانس مونو امتحان کنیم و یه واکمن همیشه تو شانسی های شهربازی بود ولی هرگز برای کسی در نیومد همش الکی بود و گول زنک ما خیلی پول دادیم اما هیچ وقت چیزی بهمون ندادن همیشه هم چند دور؛ دور هواپیما می چرخیدیم با کلی سوال تو ذهن مون از هواپیما خیلی آرزوها داشتیم من متولد ۶۵ بودم و برادرم ۶۸ ولی با کلی خاطره برادرم سال ۸۵ در سن ۱۷ سالگی به طور غیر منتظره از این دنیا رفت و ما رو با خاطراتش تنها گذاشت خیلی دلم گرفت