فیلم تازه علیرضا کاهانی یک قصه تازه را در سینمای ایران تعریف میکند. یک تالار پذیرایی در حال تعطیلی است و مدیر آن- که فکر میکند این تالار دیگر برایش سودآور نیست- میخواهد آن را ببندد. اما این تالار کارگرهایی دارد که سالهاست در آنجا کار میکنند. بهجز علاقه و دلبستگی آنها به این محل، تعطیلی تالار به معنی بیکار شدنشان هم هست. کارگرها که نمیخواهند تالار تعطیل شود، تمام سعی و تلاش خود را میکنند تا مانع از انجام آن شوند. آنها برای این کار فقط بیست روز فرصت دارند.
کاهانی- که قبل از این فیلمهای «آنجا» و «آدم» را ساخته است- بیست را براساس فیلمنامهای از خودش کارگردانی کرده است. بیست توسط شیما منفرد تدوین شده و در حال حاضر در مرحله صداگذاری است. مدیریت فیلمبرداری فیلم با مسعود سلامی بوده و امیرواحد سمیعی کار ساخت موسیقی متن آن را شروع کرده است. بیشتر بخش های قصه فیلم در داخل تالار اتفاق میافتد و صحنههای کمی از آن در خیابان و محیط باز فیلمبرداری شده است. محل اصلی فیلمبرداری آن خیابان منصور در نزدیکی میدان خراسان بوده و شخصیتهای اصلی قصه فیلم هم آدمهایی از همین نقطه هستند. نقش مدیر تالار را پرویز پرستویی بازی میکند که به گفته کاهانی در تمام طول فیلم اخموست و حتی خیلی کم پلک میزند. مهتاب کرامتی، علیرضا خمسه، مهران احمدی ، علیرضا حسینی و فرشته صدرعرفایی بقیه بازیگران فیلم هستند که به عنوان کارگران بخشهای مختلف تالار پذیرایی ایفای نقش میکنند.حبیب رضایی هم به طور افتخاری حضور کوتاهی در فیلم دارد.
مهتاب کرامتی در صحنه ای از فلیم «بیست» / عکسها: جواد جلالی
پرویز پرستویی و علیرضا خمسه در «بیست»
علیرضا کاهانی درباره فیلم تازهاش به دوچرخه میگوید: «آدمهای قصه فیلم هر کدام به نوعی بخشی از خاطرات سیوپنج سال زندگیام هستند. یا نمونه آنها را در دوروبرم دیدهام و در بارهشان شنیدهام ، یا اینکه بخشی از شخصیت خود من در آنهاست. احساسم این بود که چنین قصه و آدمهایی میتوانند سوژه خوبی برای یک فیلم سینمایی باشند. در عین حال مسئله مرگ و زندگی، یکی از دغدغههای اصلی ذهنی من است، در فیلمهای قبلیام هم به این موضوع پرداختهام؛ این مضمون در بیست هم ادامه دارد و اینبار به شکل دیگری به آن نگاه کرده ام. علاقهام دعوت آدمها به زندگی کردن است، این قصه، بستر مناسبی را برای تعریف آن فراهم میکرد. از سوی دیگر همیشه دوست داشتهام که در فضاهای محدود کار کنم. کل قصه فیلم در یک فضای محدود و بسته اتفاق میافتد. میخواستم ببینم که کار در چنین فضایی با حضور هنرپیشههای شناخته شده- و نه بازیگران جدید- چطور خواهد بود. نمیخواستم از چهرههای تازه برای نقشهای مختلف فیلم استفاده کنم، چرا که احساس میکردم حضور بازیگران شناخته شده باعث میشود تا مردم استقبال بیشتری از فیلم بکنند.»این فیلمساز با بیان اینکه قصه فیلم تلفیقی از واقعیت و تخیل است، می گوید: «شخصیتهای قصه فیلم کسانی هستند که آنها را در مقاطع مختلف زندگیام دیدهام. اما اینکه آنها چگونه به یکدیگر وصل میشوند و یک بافت واحد را تشکیل میدهند، ساخته ذهن من است. آنها آدمهای مختلفی هستند که هر کدام قصه خودشان را دارند، ولی هدف همهشان یکی است و نمیخواهند تالار تعطیل شود. البته چنین قصهای در عالم واقعیت هم امکان دارد اتفاق بیفتد. برای بازی در نقشهای مختلف نمیخواستم سراغ اصل جنس و آدمهای واقعی بروم. برعکس، تصمیم گرفتم به سراغ بازیگران حرفهای بروم و آنها را به اصل جنس و آن آدمها تبدیل کنم. از آنها بازیای را میخواستم که تماشاچی هنگام دیدن فیلم احساس کند، آنها خود این آدمها هستند.
این کار نوعی محک زدن خودم در امر بازی گیری از بازیگران بود. هنرپیشههای فیلم باید نقش کسانی را بازی میکردند که از خودشان خیلی دور بود. تلاش برای رسیدن به این شخصیتها و کنکاش برای ارائه یک شخصیت درست، هم برای من و هم برای بازیگران این نقشها لذتبخش بود. فکر میکنم بازیگران فیلم با بیست، تصوری را که مردم از آنها و بازیهای گذشتهشان دارند پاک
می کنند.»