و این احاطه با هتلهای 15 طبقهای است که چسبیده به صحن بزرگ مسجد پیامبر، آسمان شمال و جنوب و غرب را پر کردهاند. این دیوار عریض و طویل، تنها از شرق؛ یعنی همان سمت قبرستان بقیع منفذی رو به آسمان دارد و تنها از آنجاست که وقتی سر به آسمان بلند میکنی ستاره واقعی میبینی نه ستارههای درجه فلان هتل.
و نام هتلها از همانهایی است که همه جای دنیا هست، بهاضافه پسوند و پیشوندی از نامهای مدینه که با 2رسم الخط عربی و لاتین، بزرگ، به قاعده یک هتل 600 – 500 اتاقه بر بالای آن حک شده است و از همه بامزهتر، «اینترکونتینانتال دارالایمان».
و در این دارالایمان هنوز اشرافیت حرف اول و آخر را میزند با همان میز شامها و فروشگاههای لوکس.
اما پشت این جدار اشرافی و همین طور سمت بقیع، شهری معمولی گسترش یافته با همان آدمهای معمولی و افزون بر آن، زائران معمولی و جیب خالی.
و در این شهر عجایب همه این آدمها، چه آنها که داخل این حصار اشرافیتند و چه آنها که از آن عبور میکنند، در 5 نوبت خود را به مسجدالنبی میرسانند تا فریضه بهجا آورند.
و مدینه درست مثل مکه نه سینما دارد، نه روزنامه فروشی و نه کتابفروشی؛ چند روزنامهای که در سعودی منتشر میشود را در برخی فروشگاهها روی استند گذاشتهاند و کتابهایی که در برخی مغازههای دور حرم عرضه میشود، قرآن عثمان طه است و کتابهای دینی که صد البته به قلم علمای سلفی و وهابی. اما تا چشم کار میکند، در شهر پیامبر، آنتن ماهواره میبینی و دیشهایی که دهان رو به غرب باز کردهاند.
و مدینه خیابانهای پهنی دارد که در پر رفتوآمدترین ساعتها چندان گرفتار ترافیک نمیشود اما رانندهها بیشتر از فرمان و دنده، دست به بوقند و خیابانها را بیشتر از نوای موتور ماشینها، صدای بوق پر کرده است.
و ماشینها از آخرین مدلهای 2008 آمریکایی است تا ابوطیارههایی که به ضرب و زور راه میروند و رانندگیها افتضاح. بنزین معمولی را هم لیتری 5/1 ریال میفروشند؛ به پول خودمان چیزی حدود 410 تومان و سوپر آن لیتری 2 ریال؛ (550 تومان).
و در سفری که قرار است همه یکرنگ شوند و یکسان، برخی از 210 هزار حاجی اندونزیایی که امسال به سرزمین وحی آمدهاند، 3500 دلار دادهاند و عدهای 8000 دلار.
و تو میبینی که پس از این همه قرن فریاد برابری و برادری، شهر پیامبر، ملغمهای شده از اشرافیت مدرن و سنت و شعبهای از همه برندهای معروف؛ حتی مکدونالدز.