همشهری آنلاین- علی ملائکه: شاید به مطالبی این چنین در رسانهها برخورد کرده باشید: "لیمو شیرین بهترین پزشک سرماخوردگی و تب"، "نتایج شگفتانگیز یک داروی ضد سرطان"، "درمان ریزش مو با هومئوپاتی". در بسیاری از این مطالب نقلقولهایی از کارشناسان و پژوهشگران میآید و وعده درمان یا پیشگیری بیماریها داده میشود.
همچنین ممکن است توضیحاتی علمی ارائه یا به پژوهشهای علمی استناد شود.
اما مشکل این است که در بسیاری موارد این توصیهها و نتیجهگیریها در چنین مطالبی یا پایه علمی ندارد یا تفسیر غلطی از نتایج پژوهش علمی است.
در رشته مطالبی که در زیر میآید تلاش میکنیم چنین مطالب و خبرهایی را بررسی کنیم و ببینیم حقیقت در کجا قرار دارد.
۱- درسهایی از یک داروی سرماخوردگی
سرماخوردگی از بیماریهایی است که تقریباً هر فردی را گرفتار خود میکند. درمانهای خانگی متعددی برای سرماخوردگی در فرهنگهای متفاوت وجود دارد، اما هنوز دارویی که این بیماری شایع را درمان کند، در دست نیست.
شرکت ویروفارما در سال ۲۰۰۳ دادههای تحقیق درباره دارویی به پلکوناریل را به کمیته مشورتی داروهای ضدویروسی سازمان غذا و داروی آمریکا فرستاد. این شرکت خواستار تأیید پلکوناریل بهعنوان دارویی برای درمان سرماخوردگی بزرگسالان بود.
در آن هنگام این دارو بسیار مورد توجه رسانهها قرار گرفت و از آن بهعنوان دارویی معجزهآسا، ابر دارو، نخستین درمان پزشکی سرماخوردگی و... یاد کردند.
اما شواهد ارائهشده نشان میداد که این دارو در مقایسه با دارونما دوره علائم سرماخوردگی را فقط یک روز کاهش میدهد و تازه این اثر مثبت تنها هنگامی رخ میداد که این دارو در ۲۴ ساعت اول دچار شدن به سرماخوردگی مصرف شود. بهعلاوه بیش از ۳ درصد زنانی که این دارو را به همراه قرصهای ضدبارداری مصرف میکردند، دچار اختلالات قاعدگی شده بودند.
همانطور که انتظار میرفت کمیته مشورتی سازمان غذا و داروی آمریکا درخواست شرکت سازنده برای تأیید این دارو بهعنوان داروی ضد سرماخوردگی را رد کرد.
اما در مواجهه با چنین گزارشهایی چه باید کرد. توجه به چند نکته زیر شاید به شما کمک کند زود تحت تأثیر جاروجنجال رسانهای درباره یک درمان جدید قرار نگیرید:
- بهتر است مطالبی که وعده بیان همه اسرار چاقی، سرطان، پیری و … را میدهند، نادیده بگیرید.
- بهعنوان یک توصیه کلی با مطالبی که پیشرفتهای جدید در زمینه پزشکی را با اصطلاحاتی معجزهآسا، موفقیت بیسابقه، شگفتانگیز و... توصیف میکنند، با احتیاط برخورد کنید.
پیشرفتهای پزشکی یکشبه رخ نمیدهند و معمولاً ماهها و سالها طول میکشد تا تحقیقات علمی به نتیجهای عملی مثلاً تولید یک داروی جدید که برای ورود به بازار تأیید میشود.
- به نتایج کمی توجه داشته باشید. اگر دارویی مانند پلکوناریل فقط یک روز دوره سرماخوردگی را کم کند، بدیهی است که ارزش چندانی برای درمان این بیماری نخواهد داشت.
- عوارض جانبی درمان جدید را در نظر بگیرید. اگر دارویی با وجود سودمندی درمانی عوارض جانبی وخیمی ایجاد کند، استفاده از آن با محدودیت روبهرو میشود. نکته مهمتر این است برخی از عوارض جانبی داروها تا زمانی که دارو وارد بازار نشده و شمار زیادی از افراد آن را مصرف نکردهاند، مشخص نمیشوند.
- پژوهشهای پزشکی برای کشف یک درمان تازه معمولاً روندی شامل بررسیهای آزمایشگاهی و بررسی روی حیوانات را میگذرانند تا اجازه آزمایش داروی جدید روی انسان داده شود.
آزمایش داروی بر روی انسان، کارآزمایی بالینی، شامل مراحلی چندگانه است. اگر خبری که میخوانید درباره مراحل ابتدایی چرخه آزمایشی یک درمان جدید برای مثال آزمایش آن بر روی حیوانات است، هنوز ممکن است راه درازی تا قرار گرفتن آن در دسترس عمومی باقی مانده باشد.
- به نظر کارشناسان مستقل توجه کنید. طبیعی است که شرکتی که یک داروی جدید را میسازد و پژوهشگرانی که دارند آن را آزمایش میکنند، آن را تبلیغ کنند. در این موارد کارشناسان مستقلی که مستقیماً نقشی در این تحقیق نداشتهاند، ممکن است نظرات بیطرفانهتری را ابراز کنند.
۲- درباره داوری همتا
داوری همتا یا بازبینی همتراز (peer review) به معنای روند بازبینی مقالهها پیش از انتشار در نشریات علمی بهوسیله متخصصان مجرب و مستقل همان رشته است.
اگر گزارش خبری که میخوانید بر مبنای پژوهشی است که در نتایج در یک گردهمایی یا اجلاس علمی اعلام شده است، گرچه این امر لزوماً به معنای بیاعتبار بودن آن نیست، اما ممکن است آن پژوهش هنوز وارد روند داوری همتا برای انتشار در ژورنالهای معتبر نشده باشد.
دانشمندان در این گردهماییها درباره کارها و پژوهشهایی که در جریان است و هنوز منتشر نشده است، صحبت میکنند. این امکان وجود دارد که بررسی موردبحث هیچگاه منتشر نشود.
برای اینکه نتایج یک پژوهش در یک نشریه پزشکی معتبر (دارای داوری همتا) منتشر شود، آن مقاله را برای گروهی از دانشمندان متخصص مستقل در همان حوزه که در آن پژوهش شرکت نداشتهاند و نامشان افشا نمیشود، فرستاده میشود. این دانشمندان نظرات و اشکالات خود را درباره چگونگی گردآوری اطلاعات یا ارائه آن در مقاله برای پژوهشگران نویسنده مقاله میفرستند.
پژوهشگران با توجه به اشکالات بیانشده ممکن است اطلاعات را مجدداً تجزیهوتحلیل یا مقاله را بازنویسی کنند. اگر اشکالاتی که داوران بر مقاله گرفتهاند، قابل تصحیح نباشد، مقاله برای انتشار پذیرفته نمیشود.
گاهی مقالهای که پس از داوری همتا در نشریات پزشکی منتشر شده است، ممکن است بعدها به علت کشف خطاها یا تقلبها پس گرفته شود، اما در اکثریت موارد این مقالات اعتبارشان را حفظ میکنند.
بنابراین اگر گزارش خبری که میخوانید بر مبنای یک بررسی منفرد است که نتایج آن در یک گردهمایی علمی بیانشده است و هنوز در نشریات معتبری که دارای روند داوری همتا هستند، منتشر نشدهاند، باید درباره یافتههای اعلام شده احتیاط به خرج دهید.
همچنین شمار بسیاری از نشریات بهظاهر علمی وجود دارند که یا فرصتطلب هستند و هر مقالهای را بدون اینکه حتی آن بخوانند، در مقابل دریافت پول برای انتشار میپذیرند یا اصولاً تقلبی هستند؛ بنابراین درباره نشریهای که پژوهش در آن منتشر شده است، اندکی تحقیق کنید تا معلوم شود آیا با یک نشریه معتبر با داوری یا همتا سروکار دارید یا نه.
در عین حال میتوانید به منابع معتبری که اخبار روز پزشکی را بازبینی میکنند و میزان اعتبار آنها را میسنجد هم مراجعه کنید، مثلا HealthNewsReview.org
۳- آمار را در اخبار ارزیابی کنید
اخبار پزشکی که بر اساس پژوهشهای علمی به شما عرضه میشود، ممکن است بهکلی گمراهکننده باشند. برای اینکه یک مخاطب آگاهتر رسانه بدل شوید، باید تا حدی بتوانید آمار ارائهشده در اخبار را ارزیابی کنید.
یادگیری آمار بهعنوان شاخهای از ریاضیات ممکن است به چندین سال تحصیل نیاز داشته باشد، بنابراین جای شگفتی نیست که مصرفکننده روزانه اخبار در تشخیص اینکه کدام آمار معتبر است، احساس ناتوانی کند.
اما اگر فقط چند مفهوم پایه آماری را بشناسید، ممکن است بتوانید تا حدی اطلاعات درست را از اطلاعات نادرست تشخیص دهید.
-
خطر مطلق و نسبی
یکی از شایعترین مشکلات تفاوت نگذاشتن میان دو مفهوم «خطر مطلق» و «خطر نسبی» بیماریها است.
این مثال را در نظر بگیرید: ادعا میشود یک داروی قلبی خطر حمله قلبی را تا نصف کاهش میدهد. اما این دارو در جمعیتی آزمایش شده است که خطر حمله قلبی در میان آنها «۲ درصد» بوده است. پس از مصرف این دارو این خطر به «۱ درصد» کاهش یافته است. سپس شرکت دارویی سازنده یک آگهی منتشر میکند که در آن میگوید این داروی جدید خطر حمله قلبی را تا «۵۰ درصد» کاهش میدهد.
این آگهی به نوعی حقیقت دارد، اما همه ماجرا را بیان نمیکند. ممکن است خطر حمله قلبی در گروه مصرفکننده داروی جدید نسبت به گروه دارونما تا نصف کاهش یافته باشد، اما خطر مطلق دچار شدن به حمله قلبی فقط «۱ درصد» کاهش یافته است و این نتیجه کاملاً متفاوتی نسب به نتیجه منتشرشده در آگهی است. بنابراین با توجه به سودمندی اندک این داروی جدید و با در نظر گرفتن قیمت و عوارض جانبی دارو ممکن است اصولاً استفاده از آن بیارزش باشد.
اگر یک مقاله یا یک آگهی میگوید یک دارو، یک روش درمانی یا وسیله پزشکی دارای میزان معینی از اثرات مثبت است، اما اطلاعاتی درباره گروه کنترل یا شاهد در اختیار نمیگذارد، ممکن است فقط تغییرات در خطر نسبی را بیان کند و شما را به نتیجهگیری نادرستی بکشاند.
بهخصوص باید هشیار باشید که ممکن است سودمندیهای یک دارو مورد آزمایش بر اساس خطر نسبی بیان شود، اما زیانهای آن بر اساس خطر مطلق و بهاینترتیب در داوری درباره این دارو کاملاً اشتباه کنید.
آشنایی با خطرات مطلق و نسبی بیماریها
-
معناداری آماری
یک اصطلاح آماری شایع دیگر در اخبار پزشکی «معناداری» (significance) است. بهطورکلی هر وقت احتمال وقوع رویدادی بهطور تصادفی بسیار اندک باشد و بهعبارتدیگر بهاحتمال زیاد دلیلی بهجز شانس داشته باشد، آن رویداد را به لحاظ آماری معنادار میگویند. بهعبارتدیگر بر اساس این مفهوم میتوانیم دریابیم آیا همبستگی میان دو عامل قابلاتکا است یا صرفاً ناشی از شانس است.
معمولاً استانداردی که برای این معنادار بودن تعیین میشود، ۹۵ درصد است، یعنی اینکه اگر فرضیه مورد آزمایش حقیقت داشته باشد، آنگاه ۹۵ درصد احتمال دارد که نتایج بهدستآمده تصادفی نباشند.
به زبان سادهتر، در صورت محقق شدن شرایطی معین، نتایج حاصل از آزمایش ارزش گزارش دادن را دارند.
شاید این تعریفها پیچیده به نظر رسد و فهمشان برایتان مشکل باشد و واقعاً هم آنها پیچیده و مشکل هستند.
به همین علت است که علم معتبر بر اساس شمار بسیار فراوانی از پژوهشها شکل میگیرد. یک تحقیق منفرد حتی اگر نتایجی به دست دهد که ازلحاظ آماری معنادار هستند، دلیلی بر مؤثر بودن مثلاً یک داروی جدید نیست.
نکته دیگر این است که «معناداری آماری» با «معناداری بالینی» یکی نیست. ممکن است بررسی یک شیوه درمانی نتایج به دست دهد که ازلحاظ آماری معنادار هستند، اما این شیوه برای انسانهای زنده واقعی سودمندی چندانی نداشته باشد.
بسیاری از پژوهشها پیامدهایی را که دانشمندان واقعاً علاقهمند به دستیابی به آنها هستند، مثلاً کاهش خطر حمله قلبی را به آزمون نمیگذارند. در عوض، این بررسیها اغلب شاخصی دیگر مثلاً فشارخون را اندازه میگیرند و «فرض را بر این میگذارند» که اگر فشارخون پایین بیاید، احتمالاً خطر حمله قلبی کاهش مییابد.
-
همبستگی و علیت
یک خطای رایج و بسیار بد دیگر در اخبار پزشکی تفاوت نگذاشتن میان «همبستگی» (correlation) با «علیت» (causation) است.
هنگامی گفته میشود دو چیز با هم همبستگی دارند یعنی یا همراه هم افزایش و همراه هم کاهش مییابند (همبستگی مثبت) یا اگر یکی افزایش مییابد، دیگری کاهش مییابد و بالعکس (همبستگی منفی). هنگامیکه از رابطه علیتی میان دو چیز صحبت میکنیم، یعنی یک رابطه علت و معلولی واقعی بین آن دو وجود دارد.
برای مثال در نظر بگیرید که یک بررسی نشان میدهد که از سال ۱۹۹۰ به بعد میان شمار افرادی که به علت افتادن در استخر در آمریکا غرق میشوند و شمار فیلمهای که نیکلاس کیج در آنها ظاهر شده است، همبستگی وجود دارد، بهعبارتدیگر در هرسالی که نیکلاس کیج در شمار بیشتری از فیلمها ظاهر شده است، شمار افراد غرقشده در استخر هم بیشتر شده است و بالعکس. وجود چنین همبستگی به معنای آن نیست که ایفای نقش نیکلاس کیج در فیلمها تأثیری بر غرق شدن افراد در استخر دارد.
در چنین مثال واضحی، همه درمییابند که صرفاً یک همبستگی ساده وجود دارد، و رابطه علتومعلولی در کار نیست، اما در بسیاری موارد دیگر ممکن است تشخیص به این سادگی نباشد و فریب بخورید، بهخصوص اگر دو چیزی که با هم مقایسه میشوند، در ظاهر ارتباط نزدیکی داشته باشند.
برای مثال اگر یک بررسی نشان دهد افرادی که ماهی میخورند، با احتمال کمتری در سالهای بعدی زندگی دچار بیماری آلزایمر میشوند، واکنش فوری ما این است که فکر کنیم خوردن ماهی از بیماری آلزایمر جلوگیری میکند.
اما این بررسی نمیتواند دلیلی بر این نتیجهگیری باشد. این بررسی صرفاً مشاهده ارتباطی را گزارش کرده است که در میان گروه معینی از افراد حقیقت دارد. ممکن است عامل سومی که در این بررسی ارزیابی نشده است، وجود داشته باشد که همبستگی میان خوردن ماهی و آلزایمر را ایجاد کرده باشد.
بهعنوان یک مثال فرضی، ممکن است افرادی که مقدار زیادی ماهی میخورند، مدت بیشتری را روی اقیانوس گذرانده باشند و هوای اقیانوس باعث محافظت در برابر بیماری آلزایمر شده باشد.
ازآنجاییکه گرایش ذهنی ما این است خوردن ماهی به سلامت کمک میکند، ممکن است یافتههای این بررسی به شیوهای معین تفسیر کنیم (و درنهایت معلوم شود این تفسیر نادرست است).
۴- نه! پیوند موفق سر انسان انجام نشده است!
رجیو کاناورو مدعی شده است که با همکاری با گروهی از جراحان چینی برای نخستین بار در جهان در یک عمل جراحی ۱۸ ساعته بهطور موفقیتآمیزی بر روی جسد انسان پیوند سر انجام داده و نخاع، اعصاب و رگهای خونی را به هم متصل کرده است.
به گفته او تحریک الکتریکی نشان داد که این عمل جراحی روی جنازه موفق بوده و این دو نفر به هم کاملاً متصل شدهاند. او همچنین مدعی شد که او و گروهش بهزودی این عمل را روی یک انسان زنده که از گردن به پایین فلج شده است، انجام خواهند داد.
- پیوند سر انسان امکانپذیر است؟
- پیوند سر انسان امکانپذیر میشود
- جراح ایتالیایی میخواهد نخستین پیوند سر را انجام دهد
- گروه پزشکی ایتالیایی- چینی برای نخستین پیوند سر آماده میشود
آیا با انتشار این خبر باید پذیرفت که همه مخالفان این پزشک ایتالیایی که کارهای او را در رده شبهعلم یا علم کاذب میشمردند، اشتباه کردهاند؟ پاسخ نه است.
کاناورو پیشازاین هم در رسانهها ظاهر شده بود و مدعی انجام اعمال جراحی موفقیتآمیز پیوند سر بر روی حیوانات شده بود. اما مسئله این است که «موفقیتآمیز» را در این موارد چطور معنا کنیم.
برای مثال او قبلاً ادعا کرده بود که بهطور «موفقیتآمیزی» پیوند سر را روی میمون انجام داده است. اما آیا او واقعاً موفق بود؟
با اینکه میمون ظاهراً پس از این عمل زنده ماند، هیچگاه هشیاریاش به حالت عادی بازنگشت و «به دلایل اخلاقی» فقط ۲۰ ساعت زنده نگهداشته شد. همچنین هیچ تلاشی برای اتصال طناب نخاعی در این میمون انجام نشده بود، بنابراین اگر هم این میمون برای مدتی طولانی زنده میماند، برای همه عمرش فلج بود. بنابراین این عمل را میتوان موفقیتآمیز خواند، اگر فلج شدن، از دست دادن هشیاری و طول عمر کمتر را از یک روز را شاخصهای «موفقیت» بشمارید.
او همچنین عمل «موفقیتآمیز» پیوند سر روی موش را انجام داده است که شامل پیوند زدن سر بریدهشده یک موش روی یک موش زنده دیگر بود که سر خودش را داشت. چگونه میتوان این عمل را پیوند عضوی واقعی شمرد. کار او در واقع اضافه کردن زائدهای (بدون کارکرد) بر روی یک موش از جهات دیگر سالم بود.
و پیوند اخیر موفقیتآمیز سر انسان چه؟ این عمل روی جنازهها انجام شده بود. به نظر من هر عمل جراحی که روی بیماران یا سوژههایی انجام شود که پیش از شروع این عمل اصولاً مردهاند، شایسته عنوان «موفقیت» نیست. شاید این عمل را بتوان نمایش خوبی از «متصل کردن» اعصاب و رگهای خونی شمرد، اما خوب که چه؟ این فقط شروعی برای انجام کارهای لازم برای رسیدن به یک سیستم بدنی دارای کارکرد است.
شما میتوانید دو نیمه از دو ماشین متفاوت را به هم وصل کنید و آن را موفقیت بنامید، اما اگر در لحظهای که کلید را برای استارت زدن میپیچانید، همهچیز منفجر شود، دیگر مشکل است بتوان کار خارقالعاده شما را تحسین کرد.
شاید تکنیکهایی که برای حفظ این سرها و اتصال آنها به بدن استفاده شدهاند، تا حدی ارزش علمی داشته باشند، اما هنوز فاصله بسیاری با رسیدن به فردی داریم که بدنی کاملاً دارای کارکرد به دست آورد که با آن زاده نشده است.
به نظر میرسد که کاناورو عادت دارد بر اساس دستاوردهایی ناچیز یا حتی بدتر شدن وضعیت سوژه تحقیق مدعی پیروزیهایی خارقالعاده شود.
بدن انسان یک ساختار مدولی (قطعهقطعه) نیست. شما نمیتوانید مانند بازی لگو یک قطعه از یک قلعه را بردارید و آن را در یک کشتی به کار ببرید و مشکلی پیش نیاید. متصل کردن سر به بدن با موانع بسیاری مواجه است.، حتی هنگامیکه بدن مال خود فرد باشد.
پزشکان در سالهای اخیر طناب نخاعی بهشدت آسیبدیده یک کودک کم سن «دوباره متصل کردهاند»، اما کلمه کلیدی در اینجا نخاع «آسیبدیده» است (نه نخاع «کاملاً بریدهشده»).
در این مورد آنقدر اتصال وجود داشت که بتوان روی آن کار کرد و ترمیم و تقویتش کرد. تازه این عمل در یک کودک کم سن انجام شده بود که دستگاه عصبیاش هنوز در حال رشد کردن است و بهتر میتواند آسیبهای واردشده را جبران کند. حتی با در نظر گرفتن همه این موارد و پیشرفتهای پزشکی مدرن، موفقیت این عمل روی این کودک تقریباً معجزه شمرده شد.
بنابراین اتصال طناب نخاعی «کاملاً بریدهشده» یک انسان «بالغ» کاملاً رشد کرده به طناب نخاعی یک انسان «متفاوت» که ممکن است برای «چند روز مرده» باشد، دستکم به چهار معجزه دیگر برای موفقیت نیاز دارد.
جدا از اینکه باید مسائل دیگری را هم باید حل کنیم، از جمله رد پیوند بهوسیله دستگاه ایمنی، این حقیقت که هنوز درست نمیدانیم چطور اعصاب آسیبدیده را «تعمیر» کنیم (چه برسد که دو نیمه عصب متفاوت را به هم وصل کنیم) و این موضوع که مغز هرکسی در هماهنگی با بدنش رشد و نمو مییابد. بهعبارتدیگر «میانجی» (interface) میان این دو نسبتاً منحصربهفرد است. گذاشتن سر یک موسیقیدان روی بدن یک بدنساز، ممکن است نتیجهای مانند تلاش برای بازی کردن یک بازی ایکس باکس روی پلیاستیشن داشته باشد، بهجز اینکه بینهایت آسیبزنندهتر است.
البته ما دراینباره یقین نداریم، چراکه هیچکس تابهحال آن را امتحان نکرده است. به نظر میرسد کاناورو قانع شده است که میتواند این کار را انجام دهد، اما تابهحال توضیحی پذیرفتنی یا توضیحات علمی درباره ادعاهایش درباره اینکه میتواند بر این موانع غلبه کند، ارائه نکرده است، بهجز توضیحاتی درباره نگهداری بافتها و تداوم جریان خون در حین عمل.
این وضعیت مثل آن میماند که کسی مدعی شود میتوان یک رآکتور همجوشی هستهای دارای کارکرد بسازد و هنگامیکه از او پرسیده شود که چگونه این کار را انجام میدهد، توضیح دهد که دارد برای توالتهای تکنسینها لولهکشی میکند. درست است که این کار سودمندی است، اما بدیهی است که موضوع اصلی چیز دیگری است.
(منبع:کوتاهشده از گاردین- دین برنت)
۵- سردبیر خودتان باشید
روزنامهها در گذشتهها منبع اصلی اخبار بودند و مطالبی را منتشر میکردند که دبیران با دقت گردآورده بودند.
دبیران همچنین گزارشهایی را که در صفحه اول چاپ میشدند، انتخاب میکردند؛ اما امروزه افراد خودشان «صفحه اولشان» را از منابع گوناگون عمدتاً آنلاین ترتیب میدهند.
این تحول یک جنبه مثبت دارد. اخباری که نشریات بزرگ چندان جدیشان نمیگرفتند، اکنون به صورت آنلاین به دست افراد میرسند و آنان نیز میتوانند این اخبار را در رسانههای اجتماعی برای دیگران منتشر کنند.
سویه منفی این وضعیت این است که اخباری که به این طریق به دست شما میرسند، ممکن است حاوی اطلاعات واقعی یا دقیقی نباشند و ارزش انتشار برای دیگران را هم نداشته باشند.
توانایی که شما در عصر اطلاعات پیدا کردهاید، باید با پذیرفتن مسئولیت همراه شود. شما هستید که به عنوان سردبیر خودتان تصمیم میگیرید که چه خبری را به صفحه اولتان بفرستید.
اخبار و اطلاعات بهداشتی هم از این لحاظ مستثنا نیستند و باید تلاش کنید که میان اطلاعات علمی معتبر و ادعاهای شبهعلمی و بیپایه فرق بگذارید.
بنابراین هنگامیکه اخبار و اطلاعات پزشکی در شبکههای اجتماعی به دستتان میرسد، نخست به دنبال منبع اصلی آن بگردید و بعد این منبع را ارزیابی کنید.
برای انجام این کار این نکات را در نظر بگیرید:
- مراقب تصاویر یا عناوینی که برای جذب شما یا بهاصطلاح «کلیک گرفتن» بهکاررفتهاند، باشید.
نگذارید تیتر یا عنوان شما را مسحور کند و متن مطلب را با دقت بخوانید. همچنین مراقب مقالههایی باشید که تصویرهای بدون ارتباط مستقیم با محتوایشان در آنها بهکاررفته است. اگر با استفاده از گوگل جستجوی معکوس آن تصویر را انجام دهید (روی تصویر کلیک راست کنید و از فهرست جستجوی با گوگل را انتخاب کنید). اگر تصویر گزارشهایی با محتواهای گوناگون بهکاررفته است، احتمال زیادی وجود دارد که این تصویر اختصاصی آن گزارش نباشد.
- به آدرس صفحه اینترنتی که میخوانید توجه کنید. اگر آدرس این صفحه مربوط به سازمانهای خبری معتبر، مؤسسات دانشگاهی یا سایتهای دولتی اطلاعرسان باشد، بیشتر میتوان به محتویات آن اعتماد کرد.
- دید انتقادی داشته باشید و پرسش مطرح کنید. فریب عناوینی مانند «همه اسرار سرطان» را نخورید و با اطلاعات بهطور انتقادی برخورد کنید.
اطلاعات پزشکی همیشه سرراست و آسانیاب نیستند و ممکن است با ادعاهای متعارضی درباره یک موضوع مواجه شوید که شما سردرگم کنند.
کنجکاو باشید، اطلاعات را جستجو و کاوش کنید، دانش خود را بیفزایید و بهاصطلاح «سواد سلامت»تان را بالا ببرید. اگر جستجویتان به نتیجه نرسید، از کارشناسان سؤال کنید یا توضیح بخواهید.
- زمان انتشار، نویسنده مطلب و مراجع آن را وارسی کنید.
در حوزه پزشکی و بهداشت، باید به آخرین اطلاعات موجود مراجعه کنید، یعنی بهتر است که بیش از ۳ سال از زمان انتشار مطلب نگذشته باشد. نویسنده مطلب باید فردی کارشناس در حوزه بهداشت و پزشکی باشد و درج عنوان شغلی یا تحصیلی نویسنده به اعتبار مطلب میافزاید.
- مراقب «سوگیری تأیید» باشید. ما اغلب به سوی مطالبی جلب میشویم که دیدگاه قبلیمان از موضوعات را تأیید کنند یا بر احساسات ما که ناشی از تجربیات شخصیمان است، صحه بگذارند. مطالب یا گزارشهای گمراهکننده طوری طراحی میشوند که این عواطف شما را برانگیزند.
۶- هر چه قبول دارم، پیدا میکنم | سوگیری تأییدی و شبکههای اجتماعی
سوگیری تأییدی به معنای گرایش افراد به یافتن اطلاعات یا تفسیر شان به صورتی که باورهای قبلیشان را تائید کند، در مورد اخبار و اطلاعات پزشکی هم ممکن است رخ دهد.
سوگیری تأییدی (confirmation bias) که نوعی سوگیری شناختی است هنگامی برای شما رخ میدهد که درباره موضوعی تصمیم خود را گرفته باشید و از جستجو و گردآوری اطلاعات بیشتر درباره آن دست بردارید.
در این حالت اطلاعات متعارض با نظر تثبیتشدهتان را بیاعتبار میشمارید و اطلاعاتی را میپذیرید که با نظرتان موافقت داشته باشد. این سوگیری هر چه موضوع دارای بار عاطفی بیشتر و باور فرد به آن عمیقتر باشد، شدیدتر میشود.
برای مثال اگر اعتقاد داشته باشید که افزودن فلوراید به آب آشامیدنی (برای سلامت دندانها) کار خطرناکی است، فقط آن مقالاتی را میخوانید که با این کار مخالفت کرده باشند و اطلاعات متضاد با این دیدگاه را نادیده میگیرید. بهاینترتیب مرتباً در دیدگاه خود راسختر میشوید که فلوراید دار کردن آب آشامیدنی خطرناک است، بدون اینکه همه جنبههای موضوع را در نظر بگیرید.
بنابراین هنگام جستجوی اطلاعات و اخبار پزشکی بهتر است منابعی را انتخاب کنید که تا حد ممکن بیطرف باشند. بهاینترتیب میتوانید بهطور متعادلی شواهد موافق و مخالف را به دست آورید.
رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک بهخصوص سوگیری تأییدی مخاطبان را تشدید میکنند.
در این رسانههای اجتماعی شما آن اخبار و اطلاعات از جمله اخبار و اطلاعات پزشکی را میبینید که دوستانتان برای اشترک گذاشتن انتخاب کردهاند و از آنجاییکه معمولاً بر دیدگاههای گروه دوستانتان روی شبکه اجتماعی توافق دارید، احتمالاً مقالاتی را خواهید دید که از قبل با آن موافقت دارید.
یک مشکل دیگر این است که طراحی شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک این است که محتوایی روی آن به اشتراک گذاشته شود که به آسانی قابلفهم باشد و بهراحتی بتواند فراگیر (viral) شود و معمولاً امکان بحثهای پیچیده درباره موضوعات مهم پیش نمیآید.
بنابراین درباره اخبار و اطلاعات بهداشتی و پزشکی که در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند، باید بسیار محتاط باشید و این شبکهها را منبع اصلی اخبار و اطلاعات قرار ندهید.
۷- تیترهای اخبار سلامت میتوانند شما را فریب دهند!
آیا تا به حال تیتر خبری را خواندهاید که چشم شما را گرفته باشد و بعد از خواندن متن خبر ناامید شده باشید؟ یا بدتر، آیا احساس کردهاید یک تیتر هیجانانگیز صرفا برای گمراه کردن شما استفاده شده است؟
اگر چنین تجربهای داشتهاید، باید بدانید که در این تجربه تنها نیستید. یک تیتر به خوبی پرداختهشده میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. ما اغلب عناوین اخبار را مرور میکنیم و بعد تصمیم میگیریم آنها را بخوانیم یا نخوانیم.
اما عناوین اخبار سلامت درباره پژوهشهای منجر به یافتههای جدید پزشکی مانند عناوین خبرهای دیگر ممکن است شما را فریب دهند و گمراه کنند. این چنبن تیترهایی را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
-
اغراق کردن درباره یافتههای یک بررسی
- آیا در این تحقیق انسانها مورد بررسی بودهاند: اگر یک بررسی نشاندهنده بیخطر و مؤثر بودن یک دارو برای یک بیماری مهم باشد، خبری مهم است. اما اگر این بررسی فقط روی موشها انجام شده باشد؟ حذف کردن جزئیات مهم از تیتر باعث اغراق کردن در اهمیت آن بررسی میشود.
- احساسبرانگیزی بیش از حد: استفاده از کلمات احساسبرانگیزی مانند «پیشرفت بیسابقه» یا «پژوهش پیشگام» در عناوین پژوهشهای پزشکی معمول است.با این حال پیشرفتهای حقیقی بسیار نادر هستند. ماهیت علم چنین است: دانش به آهستگی گرد میآید و هر یافته جدیدی باعث اندکی پیشرفت نسبت به قبل میشود.
- تعمیم بیش از حد: تیترهای اخبار پزشکی اغلب هنگام خلاصه کردن یافتههای یک بررسی بیش از حد و بیدلیل آنها را تعمیم میدهند. برای مثال اگر پژوهشگران دریابند تعداد یک نوع جدید سلول در خون هنگام بدتر شدن یک بیماری افزایش مییابد، ممکن است در تیتر خبر این بررسی فرض شود که درمانهایی که این سلولها را کاهش میدهند، ممکن است بیماری را هم کنترل کنند و عنوان اغراقشدهای مانند این بر مطلب گذاشته میشود: «پژوهشگران رویکرد جدیدی به درمان را کشف میکنند!» درست است که چنین درمانی ممکن است روزی کشف شود، اما هنگامی که بررسی مورد نظر حتی به سنجش درمان نپرداخته است، چنین عنوانی غلوآمیز است.
- نادیده گرفتن مهمترین پیامد: بررسیها ممکن است به جای بررسی تاثیربخشی یک درمان بر خود یک بیماری (مثلا بیماری قلبی) ممکن است چگونگی تاثیر آن درمان را بر یک عامل زمینهساز یا خطرساز آن بیماری (مثلا کلسترول خون) بررسی کنند. اگر دارویی میزان کلسترول خون را پایین میآورد، عالی است، اما بهتر این است که این دارو میزان بیماری قلبی-عروقی و مرگهای ناشی از آن را پایین بیاورد.
عناوین اخبار ندرتا این تفاوت مهم میان یک «معیار نیابتی» (مثلا یک عامل زمینهساز یا خطرساز) و مهمترین پیامد (مانند میزانهای مرگ) نشان میدهند.
-
منطق نادرست
رابطه داشتن با بیماری معادل علت بیماری بودن نیست: این تمایز میان «رابطه سببی یا علی» و «همراهی» مهم است.
«بررسیهای مشاهدهای» میتوانند تعیین کنند آیا رابطه (یا همراهی) میان دو عامل سلامت وجود دارد یا نه، مثلا رابطه میان یک علامت (مانند سردرد) و یک بیماری (مانند زخم معده). اما این امر به معنای آن نیست یکی واقعا علت ایجاد دیگری است.
اگر افراد بیشتری در گروهی سردردهای مکرر دارند، زخمهای معده بیشتر هم دارند، تیتر مطلب ممکن است بیپروا اعلام کند: «سردرد باعث زخم معده میشود!» یک توضیح محتملتر در این مورد این است که افراد دچار سردردهای بیشتر آسپیرین، ایبوپروفن و داروهای مشابه را مصرف میکنند که علت شناختهشده زخم معده هستند.
-
مبهم بودن جزئیات کلیدی
- «یک روزی» به معنای «امروز» نیست: بررسیهای داروهایا وسائل پزشکی ممکن است به عنوان دگرگونکننده زندگی افراد یا دگرگونکننده شیوه درمان پزشکان اعلام شوند. اما نگاهی دقیقتر اغلب روشن میکندکه درمان جدید سالها با رسیدن به بازار فاصله دارد- یا ممکن هرگز تایید نشود.
- پژوهشی که در حال پیشرفت است: کلمه «مقدماتی» در بسیاری از عناوین اخبار دیده نمیشود. بررسیهای ارائهشده در کنفرانسهای پزشکی که هنوز در ژورنالهای پزشکی داوری همتا شده منتشر نشدهاند، بینشهایی مقدماتی در اختیار میگذارند. پژوهشی که در این زمان امیدوارکننده است، ممکن است در نهایت به یک بنبست علمی برسد.
- این مطلب یک گزارش خبری درباره یافتههای یک بررسی است یا یک بیانیه مطبوعاتی درباره آن یا اصولا یک آگهی است؟ گاهی هنگام خواندن برخی از تیترها مشکل است که این سه نوع مطلب را از هم افتراق دهیم. بیانیههای مطبوعاتی یا آگهیها به طور معمول به شکلی مثبت یافتههای جدید یا درمانهای جدید را ارائه میدهند. اما ما از گزارشهای خبری انتظار داریم که متعادلتر باشند.
-
یک خبر و چند تیتر
یک بررسی در سال ۲۰۲۱ یافتههایی درباره یک وسیله ضربانساز (پیسمیگر) قلب ارائه کرد که ریتمهای ناهنجار قلب را برای مدتی درمان میکند و بعد در بدن حل میشود. شگفتآور است، درست است؟ برای افرادی که فقط نیاز موقت به ضربانساز دارند، یک ضربانساز حلشونده میتواند نیاز به عمل جراحی را برای خارج کردن آن در زمانی که دیگر به آن نیازی نیست، برطرف کند.
سه مطلب با سه تیتر متفاوت یافتههای این پژوهش را گزارش کردند:
۱- به زودی میآید: یک ضربانساز کاشتهشده که پس از مصرف حل میشود
۲- آیا افراد روزی ضربانسازهایی خواهند داشت که درون بدنشان حل میشود؟
۳- نخستین ضربانساز موقت که بدون آسیب زدن درون بدن حل میشود
اما نکته این بود که این ضربانساز حلشونده هرگز در انسانهای زنده آزمایش نشده بود- حقیقت مهمی که در تیترها نیامده بود! برای آزمایش ضربانساز حلشونده، پژوهشگران در موشها و سگها عمل جراحی قلب باز انجام داده بودند و تجربیات آزمایشگاهی بر روی بافت قلب خارج شده از بدن موشها، خرگوشها و انسانهای درگذشته انجام داده بودند.
تیتر نخست دامچاله «وعده بیش از حد دادن درباره یافتههای یک پژوهش مقدماتی» را نشان میدهد: بله،یک ضربانساز حلشونده ممکن است «روزی» به امری معمول در انسانها بدل شود، اما بعید است که این روز «به زودی بیاید». و هنگامی که تیتر شماره ۳ میگوید «بدون آسیب زدن درون بدن حل میشود»، منطقا ممکن است فکر کنیم که منظور بدن انسان زنده است، در حالیکه در واقع این طور نیست.
-
خلاصه کلام
چرا مداوما را با تیترهای گمراهکننده بمباران میکنند؟ یک دلیل عمده این است که چنین تیترهای توجه خوانندگان را جلب میکنند، آنان را وامیدارند روی این تیترها را کلیک کنند، میزان خوانده شدن و به اشتراکگذاری مطالب را بالا میبرند و نفوذی را به دنبال میآورند که برای سایتهای رسانهای اساسی است. برخی از نویسندگان و ویراستاران به ایجاد جاروجنجال گرایش دارند، چرا که میدانند باعث جلب توجه بیشتر میشود. گروهی دیگر هم ممکن است آموزش لازم برای خواندن یا ارائه کردن با دقت کافی اخبار پزشکی را نداشته باشند.
در دنیایی که پر از تیترهای گمراهکننده اخبار سلامت است، توصیه ما این است: شکاک باشید. منبع خبر را پیدا کنید و پیش از پذیرفتن تیتر به اصطلاح «پشت آن را ببینید». و اگر رسانه معمولتان همیشه عناوین گمراهکننده به شما ارائه میکند، باید عوض کردن کانال یا خارج کردن آن منبع خبری از فهرست مطلوبتان را در نظر بگیرید. (برگرفته از خبرنامه بهداشتی دانشگاه هاروارد)
۸- همه بررسیهای تغذیهای اعتبار یکسانی ندارند | هیچ ماده غذایی خواص «معجزهآسا» ندارد
پژوهشهای علمی در حوزه تغذیه معمولا پیچیده هستند و یافتههای آنها اغلب در رسانهها بیش از حد سادهسازی میشوند وگاهی توصیههای نادرستی بر مبنای آنها به انجام میشود.
ررسیهای تغذیهای هم مانند سایر بررسیهای پزشکی از لحاظ اعتبار و اتکاپذیری ارزش یکسانی ندارند و در درجات گوناگون قرار میگیرند.
برای اینکه بتوانید تشخیص دهید که توصیههای غذایی که بر مبنای یافتههای یک بررسی جدید در یک گزارش خبری بیان میشود، اعتبار و ارزش عمل کردن دارد، این هفت پرسش را باید درباره بررسیهایی که مبنای این توصیهها بودهاند، مطرح کنید و از آنها به عنوان «شناساگرهای اتکاپذیری» (reliability indicators) بررسیها استفاده کنید:
یک- یکی از مهمترین چیزهایی که باید به یاد داشته باشید این است که یک بررسی جدید چه ارتباطی با مجموع شواهد علمی قبلی در آن حوزه دارد و به اصطلاح وزن شواهد جدید چقدر است؟
دو- آیا این گزارش نتایج یک بررسی واحد را بیان میکند؟ یک بررسی واحد ندرتا آنقدر تاثیرگذار است که بر اساس نتایج آن افراد رفتارهایشان را تغییر دهند. مهم این است که نتایج این بررسی با سایر بررسیها در این حوزه چه ارتباطی پیدا میکند و چطور با آنها جفت و جور میشود. برخی از مقالات پسزمینه یا همبافتی که بررسی جدید در آن انجام شده است، در اختیار میگذارند، در اختیار خواننده میگذارند، اما در مواردی لازم است که خودتان را تحقیق بیشتری در این باره انجام دهید.
سه- این بررسی چقدر بزرگ است؟ به حجم نمونه بررسی توجه کنید، چرا که بررسیهای با حجم نمونه بزرگ نسبت به بررسیهای کوچکتر به نتایج قابلاتکاتری میانجامند.
چهار- آیا این بررسی بر روی حیوانات انجام شده است یا انسانها؟ بسیاری از بررسیهای مهم در حیوانات انجام شدهاند، اما بهترین راه برای درک چگونگی تاثیر غذا و مواد مغذی بر سلامت انسانها این است که این بررسی در انسانها انجام شود.
پنج-آیا «اهداف نهایی» (endpoints) (اهداف به طور عینی قابلاندازهگیری که نشان میدهند آیا مداخله مورد بررسی اثرات سودمندی داشته است یا نه) در این بررسی، بیماریهای واقعی مثلا بیماری قلبی یا پوکی استخوان هستند یا نه. در بیماریهای مزمن مانند بیماری قلبی یا پوکی استخوان دههها طول میکشد تا بیماری ایجاد شود. پژوهشگران برای اجتناب از انتظار طولانیمدت در تحقیق درباره این بیماریها گاهی به جای بیماری واقعی بر شاخصهایی مربوط به این بیماریها مانند تنگ شدن شریانها یا تراکم استخوان متمرکز میشوند. اما باید دانست که این شاخصها همیشه به این بیماریها ختم نمیشوند.
شش- رژیم غذایی چگونه مورد ارزیابی قرار گرفته است؟ برخی از روشهای ارزیابی رژیم غذایی بهتر از روشهای دیگر هستند. بررسیها خوب و قوی میتوانند متدولوژی یا روششناسیهای خوب و قوی دارند.
هفت- این بررسی از چه نوعی است؟ انواع بررسیها در پژوهشهای پزشکی به چند دسته متفاوت از جمله بررسیهای همگروه (کوهورت)، کارآزماییهای کنترلشده اتفاقیشده، متاآنالیزها (فراتحلیلها)، بازبینیهای سیستمیک، بررسیهای مورد شاهدی و بررسیهای حیوانی.
-
استاندارد طلایی در بررسیهای تغذیهای
«استاندارد طلایی» در میان این انواع بررسیها در حوزه تغذیه، کارآزماییهای بالینی تصادفیشدهای هستند که در آن مداخلات رژیم غذایی از لحاظ تاثیرشان بر اهداف نهایی «سخت» (hard endpoints) مانند بیماری قلبی، سرطان و... سنجیده شدهاند. اما انجام چنین کارآزماییهایی اغلب به خاطر هزینه بالا، پذیرش پایین شرکتکنندگان در مدتهای طولانی و مسائل بالقوه اخلاقی اغلب غیرعملی است.
در نبود شواهد از چنین کارآزماییهایی قویترین طراحی بررسی، «بررسیهای همگروه یا کوهورت آیندهنگر» خوب طراحیشده هستند که در آنها شمار بزرگی از افراد شرکتکننده سالم برای سالها یا حتی دههها از لحاظ دچار شدن به بیماری معینی پیگیری میشوند.
بررسیهای همگروه یا کوهورت آیندهنگر نسبت به بررسیهای گذشتهنگر مورد- شاهدی یا بررسیهای مقطعی برتری دارند. چون بررسیهای گذشتهنگر یا مقطعی به خاطر اینکه اتکایشان به یادآوری افراد برای تعیین عوامل مؤثر رژیم غذایی و انتخاب شرکتکنندگان گروه شاهد یا کنترل در معرض «سوگیری» (bias) قرار دارند.
بررسیهای حیوانی میتوانند به کمک به درک سازوکارهای بیماریها کمک کنند، اما نتایج ممکن است به انسانها قابلتعمیم نباشند. کارآزماییهای کوچکتر بر اساس اثر مداخلات رژیم غذایی انسانها بر شاخصهای زیستی واسطهای مانند قند یا کلسترول خون نیز میتواند به روشن شدن سازوکارهای زیستشناختی کمک کند و شواهد به دست آمده از چنین کارآزماییهایی مکمل یافتههای بررسیهای بزرگ کوهورت هستند. در پایان، ترکیب شواهد از چند نوع بررسی- به خصوص بررسیهای کوهورت آیندهنگر و کارآزماییهای مداخلهای انسانی- را میتوان برای اطلاعات لازم برای تدوین راهنماهای و سیاستهای تغذیهای به کار برد.
خلاصه کردن شواهد با استفاده از بازبینیهای سیستماتیک یا متاآنالیزها (فراتحلیلها) هم میتواند سودند باشد. البته فراتحلیلها باید با احتیاط انجام شوند و تفسیر آنها با توج به کلیت شواهد انجام شود.
بنابراین همه گزارشهای خبری درباره بررسیهای جدید در این حوزه و توصیههایی غذایی که در آنها میشود، ارزش آن را ندارد که شما وقتتان صرف خواندن آنها کنید.
-
نکاتی سادهای برای شناسایی مطالب معتیر تغذیهای
به جز هفت شناساگری که در بالا ذکر کردیم، توجه برخی نکات ساده دیگر هم میتواند به شما کمک کند:
یک- آیا نویسنده یک کارشناس تغذیه (در مقطع کارشناسی تحصیل کرده است) یا متخصص تغذیه (که در مقاطع بالاتر تا دکترا ادامه تحصیل داده) است.
دو- در مقالههای پژوهشی، آیا «داوری همتا» (بازبینی بوسیله کارشناسان مستقل این حوزه) انجام شده است.
سه- آیا مقاله فهرست منابع اطلاعات دارد و آیا این منابع اصلی مقاله قابلاتکا هستند.
چهار- آیا این مقاله یک یا چند فراورده غذایی را تبلیغ میکند. در مقالات تبلیغی ممکن است نویسنده «تجربیات شخصی»اش را هم به عنوان شاهدی بر ادعاهایش بیان کند. اما چنین شواهدی که اصطلاحا «داستانگونه» یا anecdotal نامیده میشوند، در معرض سوگیری (bias) و اثر دارونما هستند و نمیشود به آنها اتکا کرد.
پنج- آیا نتایج مقاله بیش از حد خوب هستند که حقیقی باشند. مقالاتی که ادعای «علاج معجزهآسا» یا «حل سریع» مشکل تغذیهای یا تناسب اندام شما را میکنند، معمولا باید شک شما برانگیزند. اگر مقالهای ادعای تاثیر رژیم غذایی از لحاظ کم کردن مقداری زیادی وزن در مدتی کوتاه دارد یا خواصی معجزهآسایی را به یک ماده غذایی نسبت میدهد، بهتر است آنها را نادیده بگیرید.
شش- بالاخره یک شگرد بسیار ساده این است که به اشکالات دستور زبانی در یک مقاله توجه کنید، وجود خطاهای فراوان به اصطلاح املایی و انشایی اعتبار نویسنده و مطلبی را که نوشته به زیر سؤال میبرد. (برگرفته از: خبرنامه بهداشتی دانشگاه هاروارد)
نظر شما